بیست وپنجم اسد1397
ازبا مداد روزجمعه ، نزدهم ماه اسد یا روزهجوم طا لبان به غزنی تا کنون ، رخ داد های درد ناک این شهررا پیگیری می کنم . وامروزچهارشنبه ، بیست وچهارم اسد، کا ملا مصروف دیدن صحنه های ویران شده ای شهرغزنی ازطریق رسا نه های دید اری وشنیداری خودی وبیگا نه ،چه منطقه ای وچه جهانی بودم . دیدن صحنه های درد آورغزنی، برا یم ثا بت ساخت که نظا می های پاکستانی با استخدام نو کران افغان خود تجربه ای ویران کردن کا بل را درغزنی تکرارکرده اند. ازاین که رسانه ها مستند نشان داد ند که طا لبان یا نوکران افغان ارتش پاکستان، با سلاح های لایزری مجهزبود ند وکمک های وزارت های دفاع وداخله، زیرفرما ندهی طا لب غنی بسیار نا وقت به نیرو های دفاعی وامنیتی غزنی رسیده اند؛ به صراحت می توانم بگویم که ارتشی های پاکستا نی وستون پنجم آن ها یا طا لبان دریشی پوش مشهوربه تکنوکرات وطا لبان ریشوی افغا نی- پاکستا نی درتفاهم باهمی وبرنامه ای ازپیش تهیه شده ، مردم غزنی را به ما تم نشانده اند! ازسوی دیگر،ازموفقیت شتا بزده طالبان درقبضه وویران کردن شهرغزنی ورسیدن نا وقت کمک ها ازکا بل به سربازان وپولیس ها ، معلوم می شود که بنام آتش بس روزهای عید رمضان ،طا لب غنی وتیم طا لبا نی اش ،برا دران نا راض خود را دراین شهرجا بجاکرده بود ند.
دراین برنا مه ویرانگرا نه که شهرغزنی را تباه ومردم آن را ما تم داروبی خا نما ن ساخت ، مسئله ای تا سف بار این است که طا لبان یا شاخه ای ریشوی ارتش پاکستان ، درنیمه ای اخیرشبا نگاه پنجشنبه یا آغازروزجمعه نزدهم اسد به غزنی حمله کرده اند وسیزده سا عت بعد وبه روا یتی بیست وچهارساعت بعد ، نیروهای کمکی ازکا بل به غزنی رسیده اند ؛ آن هم با نیرو وکمک های نا چیز. جا لب این است که ، درچند نوارکه امروزدید م، افرادی ازغزنی رسیدن نیروهای کمکی به شهر شان را دوروزبعد از هجوم تروریستان به این شهریاد کرده اند. بهرحا ل ، مهم نیست که نیرو های کمکی زود رسیده اند یا دیرتر؛ مهم این است که غرض ورزیی پشت صحنه ای بازی تباه کا را نه درغزنی دیده می شود که بحث درباره آن تهی ازفا یده نمی باشد.
ازاین رو، بهتراست که بد لیل های مشا به بازی تباه کا رانه ای نظامی های پاکستانی ونوکران افغان آن ها درویران کردن کا بل وغزنی بپردازم. ازاین نگاه که ، از کود تای ننگین ماه ثور 1357 ودرادا مه ای آن پیاده شدن ارتش سرخ بتاریخ ششم ماه جدی 1358 ، به افغانستان تا کنون ، شا هد همه تباه کاری های بیگا نگان ونوکران بومی شان می باشم وکتاب دوجلدی" جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" را نوشتم ؛ ودرادا مه ای آن ، بیشتراز900 مقا له که اکثرآن ها درباره رخ داد های افغانستان ومسا یل منطقه ای وجهانی منوط به آن ها می با شند نوشته ام که درسای ت های "اند یشه " و" انسان گرای" وصفحه فسبوکم پخش شده ودردسترس خوا نند گان می با شند. افزون برآن ها ، تبصره های بی شمارالبته کوتاه بزبان های فارسی وانگلیسی دررابطه به مسا یل نشرشده دررسا نه های پاکستا نی، ایرانی وغربی درپیوند به رخ داد های افغانستان ومنطقه نوشته ام که همه درصفحه ای فسبوکم دردسترس خوانند گان می باشند.
بنا برآن ،لازم می دانم که به علت های مشترک ویران کردن کا بل وغزنی توسط نظا می های پاکستا نی ونوکران افغان آن ها اشاره ونوشته را پا یان دهم. آری ، من که شا هد تباه کاری نظامی های پاکستا نی ونوکران افغان آن ها در کا بل بودم ؛ به صراحت وقاطعیت می گویم که علت های همسان در تخریب هردو شهر تاریخی دیده می شوند. مثلا، درکا بل پسا کمونیستی ،حضورتا جیک ها وهزاره ها وقوت های فرقه ای ژنرال دوستم پررنگ بود. مثلا، درآن روز ها که در کا بل گشت وگذارمی کردم ،می دیدم که برخی برا دران مذ هبی هزاره درمسجد ها وتکیه خا نه ها وشیشه های موترهای خود عکس های خمینی را بلند کرده بود ند. نظامی های پاکستانی که همیشه با افغان های ساده بازی وتجارت کرده ومی کنند وبه مذ هب هم ید ک می کشند، دوگونه مبارزه راعلیه کابل وقوت های تازه وارد شده درآن شروع کرد ند:نخست ، استاد ربانی وفرمانده مسعود افراد مورد پسند آن ها نبود ند.ازاین رو، پشت سرحکمتیار ایستاد شده به موشک پرانی علیه کا بل را شروع کرد ند. دوم، عکس های بی شمارخمینی دربخش های شیعه نشین کا بل را گرفته به عربستان داد ند وتبلیغ کرد ند که جمهوری اسلامی کا بل را اشغال کرده است. درحالیکه نه عکس های خمینی آن قدرزیاد بود ونه شیعه ها قوت بیشتری درکا بل داشتند.
افزون برآن، نظامی های پاکستانی وافغان های خد مت گارشان تاجیک ها را به عرب های ساده شیعه معرفی کرد ند. عربستا نی ها هم که کله های خا لی وجیب های پردارند ؛ بدام نظامی های پاکستا نی افتاده به حساب بانکی آن ها پول ها ریختند تا کا بل را ویران کنند. در باره ساد گی عربستانی ها،سال 2012 ،یک دوستم از مکه تلفون کرد تا ازکا نا دا به عربستان آمده حج نفلی انجام داده بعد ازآن به کا بل بروم ومن هم چنان کردم. خوشبختانه ،هم حج نفلی کردم هم بیست روز درمکه، مد ینه وجده ما ندم وریاض را هم مانند جده برایم معرفی کرد ند. درمد ت بیست روز که بیشتردرمکه ما ندم ، تاجیک های مقیم آنجا به من گفتند که آی اِس آی ونوکران افغانش ما را شیعه به عرب ها معرفی کرده اند. با شنیدن آن سخن بی ربط ، بد فتر را بطه عالم اسلامی رفتم ودیدم که یک مرد با لای نود سال رئیس آن است.
بلی،ازاینکه او نه ذهنش کارمی کرد ونه توان سخن را شنوی دا شت ، ازمنشی آن مرد مفلوک خواستم که یک شخص انگلیسی دان تان را بگوئید که مسلمانی از کا نا دا آمده وسوال های دارد ومردی جوان وخوش قیافه ای آمد و مرا نه به حیث کا نا دای استقبال کرد نه مسلمان. بعد از یکساعت گفت وگو،به آن مرد گفتم که من از فارسی زبان های افغانستان وشهروند کا نادا می باشم وتوجه شما ورئیس تان را به یک مسئله جلب می کنم وآن اینکه چگونه نظامی های شیاد پاکستانی ونوکران افغان شان تاجیک های افغانستان را به شما شیعه معرفی کرده اند؟ بعد ازاین سوال، با تا کید به او گفتم که می دانی که 60 در صد سنی های جهان حنفی وابوحنیفه پایه گذارمذ هب آن ها تاجیک می باشد. همچنان ،اطلاع دارید یا نه که 90 در صد اعضای طا لبان قرآن را قرائت کرده نمی توانند وحکومت عربستان آن جا هلان را مجری شریعت شنا خت؟! شا هد بودم که او ازشنیدن این سخن من تکان خورد! بهرحال، با دیدن عرب های ساده ومخلص ، به ارتشی ها وملاهای شیاد پاکستانی حق می دهم که به آن ها دروغ گفته جیب های ایشان را خالی کنند وخوب هم خا لی کرد ند.
اگرنظامی های پاکستانی هم بنام جهاد علیه شوروی هم با پیشوند وپسوند شیعه دادن به تاجیک ها ووابستگی هزاره های شیعه به ایران ، جیب عرب ها را خالی ودیروز کا بل را ویران کرد ند وامروز غزنی را ویران می کنند،حق دارم به آن ها نفرین وبه ساد گی افغان های نوکرآن ها هم بخندم هم تا سف کنم! بهر صورت ، از اینکه از علت های همسان ویران کردن کا بل وغزنی توسط نظا می ها ی شیاد پاکستانی ونوکران افغان شان یاد کردم ودرباره کا بل کمی توضیح دادم ، به تخریب غزنی تمرکز کرده نو شته را پا یان می دهم. برای بیان روشنتر ویران کردن غزنی توسط نظا می های پا کستا نی وافغان های نو کرشان ،از بحث طولانی خود داری وتنها به یک مسئله تمرکزمی کنم. همه آ گا هان درجریان هستند که چند هفته پیشتر از تخریب غزنی تو سط طالبان ریشو وطا لبان دریشی پوش به فرمان نظامی های پاکستانی ،طا لب غنی سردسته طا لبان دریشی پوش ازحضورپررنگ هزاره ها به نما یند گی ازولا یت غزنی درپارلمان وازنبود پشتون ها درآن سخن ها گفت واعلام کرد که برای اینکه پشتون های غزنی وارد پارلمان شوند ، انتخابات آن ولایت را حوزه می نما ید. همان روز،دریک مقاله وچند تبصره ،نوشته بودم که انتخا بات با ید درتمام افغانستان حوزه شود نه درولایت غزنی. به این خاطرکه ،درتمام کشورهای که درست ونادرست انتخا بات برگزارمی شود،انتخابات حوزه ای ووکیلان ازحوزه های زاد گاه یا جای زیست شان کا ند ید واعضای پارلمان می شوند.
واقعیت این است که ، درافغانستان پشتون ها هم قبا یل مانده قوم نه شده اند هم اقلیت مطلق می باشند. ازاین رو، درگذ شته نه نفوس شماری مورد قبول مردم صورت گرفت ونه قبیله حاکم ودست نشانده کهنه ونواستعمارگری قبول کرد که قبایل پشتون اکثریت نیستند بلکه اقلیت محض می باشند. بنا برآن،درهفده سال وهفت ماه وپا نزده روز گذ شته، طالب کرزی وطا لب غنی وطا لبان دریشی پوش همکارشان نه تذکره توزیع کرده توانستند ونه گذاشتند که انتخابات حوزه ی براساس نفوس مردم داری ها یا ولسوالی ها مانند دموکراسی نیمه جان دوره شا هی ودوره سیاه دموکراتیک خلقی زیر سا یه ارتش سرخ برگزار شود. ازاین رو، ولایت ها را بجای مردم داری ها / ولسوا لی ها حوزه انتخا بی ساختند تا با تقلب وجعل درانتخابات ما نع تحقق دموکراسی شوند وشد ند. درادامه دغلکاری های طالب کرزی بنام انتخابات با کارت های جعلی،طالب غنی هم یک پارلمان جعلی را تمد ید کرد هم بدون توزیع تذ کره میلیون ها تذ کره جعلی به بازارتحویل داد تا هم انتخابات شورای ملی هم انتخابات ریاست جمهوری تقلب زده مانند انتخابات 1393 برگزار وخودش را باردیگر رئیس جمهور بسازد. خوب است که همه می دانند که تقلب طالب کرزی درانتخابات سال 1393 بحران خلق کرد ؛ تا جان کری وزیر خارجه امریکابرای مهاربحران به کا بل رسید وطالب غنی را ارگ نشین وعبدالله فیشنی را سپیدارنشین کرد. جا لب این است که، طا لب غنی هم همان معاهده امضا شده با عبدالله زیر سایه ای زیرخارجه امریکا را عملی نکرد هم چنان تفرقه قومی در افغانستان ایجاد کرد که آن را به آه وفغانستان متحول ساخته است.
ازآن هم تا سفبار این که ، طا لب غنی به آه وفغانستان تبد یل کردن افغانستان بسنده نکرده دو کار تفرقه انگیزانه وتباه کارانه ای زیررا هم کرد:نخست،حضور پررنگ هزاره ها به نما یند گی از غزنی درپارلمان را بهانه ساخته به نفرت میان هزاره ها وپشتون ها دامن زد! دوم، به نفرت نامبرده بسنده نکرده بنام آتش بس در روز های عید رمضان ، طالبان را درهمه شهرها به خصوص درغزنی جا بجا کرده این شهررا تباه کرد! ازاین رو، ازهزاره ها وتاجیک ها و پشتون های غزنی به خصوص اخیری می خواهم بدانند که هم طا لب غنی وتیم طا لبانی اش هم طالبان ریشو یا شا خه ای ریشوی ارتش پاکستان ،دشمن آن ها وهمه مردم افغانستان می باشند. بنا برآن، همه با وحد ت وهمسوی بد فاع ازکشور خود برخیزند. درغیرآن ، طا لبان دریشی پوش وارگ نشین وطا لبان ریشوی کویته - پشا ورنشین در جهت منافع بیگا نگان ،افغانستان را که آه وفغانستان ساخته اند نا بود هم می کنند!
0 comments:
Post a Comment