Tuesday 17 January 2017

نگاهی به دستاورد های ناچیز اوباما درافغانستان

بیست وهشتم جدی 1395
ابراهیم ورسجی
به پایان دوره ریاست جمهوری بارک حسین اوباما ، رسیده ایم. ازاین رو ، بهتراست دستاورد های حکومت هشت ساله ی او درافغانستان بررسی وجمع بندی وبازتاب داده شوند. ازاینکه جنگ علیه تروریسم درافغانستان وتثبیت حکومت دست نشانده امریکا دومسئله مهم سیاست خارجی اوباما بود، بهتراست بررسی را ازآن دو بیاغازم. واقعیت این است که ، اوباما درهشت سال قبل ، میراث بدی را به گونه های یک حکومت فاسد ونابکارزیرریاست طالب کرزی، بازگشت طالبان تروریست وبازسازی شده توسط پاکستان وبازی دوگانه ی ارتش آن کشور درافغانستان را ازجورج بوش تحویل گرفته بود؛ وقرارنبود که همان میراث بد را به دانالد ترمپ به میراث بگذارد. برخلاف ، میراث بد ترازآن را به ترمپ گذاشته است.
نویسنده که سخنان ووعده های اوباما درروزنخست تحویل گرفتن کاخ سفید از جورج بوش را بیاد دارد، می داند که کمتر به سخن ها ووعده های داده شده عمل کرده است. بی عملی ای که بدوعامل زیر برمی گردد: نخست ، بزرگی ای میراث بد جورج بوش ؛ دوم ، نا بکاریی حکومت دست نشانده ای او درکابل. بهرصورت ، اوباما دشواری های درافغانستان داشت که باید برآن ها غلبه میافت. برخلاف ، نه تنها برآن ها غلبه نیافت بلکه وضع را درهمه بخش های سیاسی- اجتماعی- اقتصادی - امنیتی- فرهنگی- روانی بد ترهم ساخت.
پس ، بهتراست که کمی درباره ی دشواری ها یا وضع ناگوارهم سخن بگویم. طوریکه در" کتاب جنگ اوباما" ، نویشته ی باب وُد وارد آمده است: اومابا پیش از وارد شدن بکاخ سفید، جوبا یدن معاون خود وسناتور گراهام ازحزب جمهوریخواه را به اسلام آباد وکابل اعزام وبه زرداری وکرزی پیام داده بود که مانند جورج بوش با آن ها رفتارنمی کند. درگفت وگوهای بایدن وگراهام با زرداری وکرزی ، مسئله جالب ، تذکرهای خنده آورمعاون وسناتور درباره زرداری به حیث مسترده درصد وگیلایه های کرزی از امریکا می باشد. مسترده درصد پسوند نام زرداری بخاطر استفاده جوی اش دردوره ی نخست ودوم حکومت همسرش بی نظیربوتو دروقت امضای معامله ها با قراردادی ها چسپ شده بود. بله، استفاده های کرزی به 90 درصد رسید که روی زرداری را سفید کرد. درباره شکایت های کرزی، بایدن به او گفته بود که شما که کشورتان را اداره کرده بتوانید ، ما شوقی برای ماندن درکشورشما نداریم. دراین راستا، اشتباه بایدن وگراهام این بود که زرداری مستر ده درصد، اماکرزی مستر 90 درصد بود که ازذکرپسوند دومی غفلت کردند. همین که ، جان سپکو، رئیس سیگار / بررسی کننده ی کمک های امریکا برای بازسازی افغانستان دراخیرین بررسی خود گفته است که درافغانستان 1115 میلیارد دالر هزینه شد که 115 میلیارد آن برای بازسازی بود وبازسازی نه شد، دال بر مستر90 درصد بودن کرزی می باشد! افزون بر سفر بایدن وگراهام ، اوباما ، ژنرال پطریوس را ازعراق به افغانستان اعزام کرد تا وضع نا بسامان آن را سامان بدهد.
جالب این است که ، پطریوس طوریکه درکتاب" اوباما درجنگ " آمده ، گفته است که همین که به کابل رسیدم ، دیدم که چیزی بنام ساختار دولتی وجود ندارد. این هم سال هفتم ریاست جمهوری کرزی یا مستر 90 درصد می باشد. ازاین رو، به دالر تکیه کردیم. درواقع ، اعتراف پطریوس به نبود ساختارحکومت ؛ نشان داد که کرزی ومعاونان وزیردستان شان غیر ازغارت کمک های امریکا ودیگرکشورها که مقدار آن ها به 140 هزارمیلیون دالرحتا بیشترازآن می رسد، کاری دیگری درجهت دولت سازی نکرده اند وازتوان شان هم بیرون بود. به این خاطرکه ، جاهلان واوباشانی بیش نبودند. افسوس که همین گونه نادان ها بر اساس اطلاعات غلط داده شده به جورج بوش وتصمیم های غلط او واصرار ژنرال پرویز مشرف وحماقت وزیر خارجه ی ایران ، درگردهمایی بن بتاریح پنجم دیسامبر 2001، درکابل به قدرت نصب کرده شدند.نصب کردن ساده انگارانه ی که اوبا ما تاوان آن را با شکست درمهارتروریسم ودولت سازی پرداخت ودانالد ترمپ با آن پنجه نرم خواهد کرد.
آری ، رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا دردوره اول ریاست جمهوری اوباما درکتاب خود " وظیفه " اعتراف کرده است که با وجود بیست سال کاردررابطه به افغانستان ، هنوزهم درباره این کشورمعلومات درست نداریم. همچنان، گیتس اعتراف کرده است که درمسئله بازسازی بجای کاربامردم افغانستان با نهاد های غیردولتی کارکردیم که مفید تمام نه شد. مزید برآن، نویشته است که کسانی را درافغانستان حاکم ساختیم که قدر وعزتی نزد مردم این کشورندا شتند. بله، گیتس این راهم گفته است که کرزی ووزیرانش نزد ما می آمدند ومی گفتند که پیش مردم افغانستان بی عزت می باشند!
تا جای که من درعرصه های تاریخ، جامعه ، سیاست ،اقتصاد وفرهنگ افغانستان مطالعه کرده ام، می دانم که امریکا غلط کرد که افراد بهوده ی مانند کرزی ومعاونانش وپساکرزی ها را درکابل حاکم ساخت. به این خاطرکه ، دوران گماشتن خود فروخته ها به قدرت توسط سازمان های جاسوسی به پایان رسیده بود؛ اما گمارنده ها وذهنیت قبایلی گماشته شده ها تکیه برتاریخ ننگین گذشته واحیای آن داشتند که به گذشته تعلق گرفته بود وقابل احیاهم نبود. بهرحال ، اعتراف رابرت گیتس ، هم نماد حقیقت می باشد هم بیانگر دشواری های بارک اوباما درافغانستان. درحقیقت ، رابرت کیتس هم اعتراف به حقیقت کرده است هم نه گفته است که چه وعده های خوبی به مردم افغانستان داده شد وچرا به آن وعده ها عمل کرده نه شد؟
درباره وعده ها ، طوریکه در ج دوم " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" نوشته ام ودرقرارداد بن مندرج در آن هم آمده است، دولت سازی، حکومت قانون، بازسازیی اقتصادی، رعایت حقوق بشر، بهبود وضع زنان ، تحقق دموکراسی وبسیاری وعده های چربی دیگری داده شده بود. متاسفانه ، درعمل کاری نه شد. بله ، با ساختن کمیسیون حقوق بشروقانون اساسی متمرکزکننده قدرت دردست رئیس جمهور دست نشانده ونمایش آزادی بیان وتهدید وقتل روزنامه نگاران توسط اراذیل واوابیش حکومتی وبی حرمتی به زنان وگسترش ازدواج های اجباری وخرید وفروش دختران خرد سال به بزرگ سالان خرپول وبی سرنوشتی مهاجران درایران وپاکستان ، غصب ملکیت های مردم ودولت توسط حکومتی های نادان وغارتگرو... قبر حکومت امریکای کرزی- غنی- عبدالله را ازهمان آغازحفرکرده بود ، اما مسئولان امریکای توجه نکردند! درزمینه ، مشکل امریکای های مسئول درافغانستان این بود که ازهیچ کارشناسی به جز نوکران نادان خود سخن شنوی ندا شتند وندارند.
اگر مطابق اعتراف سیگار / بررسی کننده ی کمک ها ، بازسازی نشده است وحکومت کابل بسیار فاسد ونیروهای دفاعی آن ناتوان است ؛ وازهمه خنده داراینکه ، منصب داران نظامی وپولیس ها سلاح های خود را به طالبان می فروشند وتقویت شدن تروریست ها، دال براین است که کمک های امریکا را خدمه های خود امریکا دزدیده اند ومردم را ناراض کرده اند تا مواد خام شوند برای پاکستان وشاخه ی ریشوی ارتش آن بنام طالبان در پوشش مذهب. بله ،امریکا باید درافغانستان به همین جای می رسید که رسیده است. به این خاطرکه ، مطابق این شعر نغز فارسی که :خشت اول گر نهد معمارکج / تا سریا می رود دیوار کج. واقعا،معمار یا امریکا خشت اول را درافغانستان کج گذاشته بود. خشت کج گذاریی که جمع بازیی دوگا نه ی پاکستان هم سیاست افغانی امریکا را به چالش گرفت هم تروریسم وتند روی مذهبی را تقویت کرد هم ارزش های مدرن غربی مانند: حقوق بشر،دموکراسی،حکومت قانون ،تحقق حقوق زنان وآزادی بیان ورسانه ها و... را به مسخره گی گرفت. مثلا، مطابق اعتراف رابرت گیتس ، درانتخابات ریاست جمهوری 2009 خلاف قانون اساسی افغانستان کار شد! درانتخابات 2014 ، هم تقلب شد هم بحرانزای کرده شد تا جان کری ؛ وزیرخارجه امریکا برای رفع بحران به کابل آمد وبا ساختن حکومت وحدت ملی متشکل ازهردو طرف کشمکش باندی نه حزبی که به حزب سیاسی موقع رشد داده نه شد، به جنازه قانون اساسی دست ساخت خود امریکا ودموکراسی ای نمایشی اش لگد زد! شایان ذکراست که ، درتقلب 2014 مانند تقلب 2009 ، مستر کرزی 90 درصد سهم بارز داشت.
ازاین رو ، افزون بر محکوم کردن کرزی 90 در صد دزد کمک ها ومعاونان ووزیرانش ومفسدان حکومت کنونی ای کابل، بهتراست که مسئولان امریکا ی درامور افغانستان راهم مقصر دانسته سرزنش کنم! مثلا ،اعتراف پطریوس مبنی براینکه اداره نبود وبردالرتکیه کردیم واعتراف رابرت گیتس که کسانی رادرافغانستان با لاکشیدیم که نزد مردم این کشور منفور وبی عزت بودند ؛ همچنان این سخن نویشته شده درکتاب اوبامادرجنگ که میان حکومتی های کابل وطالبان فرقی نیست واین مسئله که ما سه هزار شغال را برای گرد آوری معلومات بکار انداختیم ؛ دال براین است که بارکج به منزل نمی رسد. این هم درشرایطی که ، پاکستان با کمک های مالی ونظامی امریکا علیه منافع آن درافغانستان مبارزه می کرد ومی کند!
اگر با نگاهی به قانون جنگل ، موقعیت شغال را درآن درنظر بگیرم ،معلوم می شود که بکاراندازی شغال ها دربرابر کفتار ها وکرگس ها درافغانستان ، سیاست نادرستی بود. البته ، نادرست ازدونگاه : نخست ، ادعای امریکا بر تحقق دموکراسی ، حقوق بشر وحکومت قانون وبازسازی اقتصادی ، با استخدام شغال ها وتباه کاری وغارتگریی کفتارها وکرگس ها ناممکن می باشد. زیراکه ، درافغانستان ، ازقبل کفتارها وکرگس ها بسیار تقویت شده بودند وبراندازیی آن ها توسط شغال ها خارج ازامکان بود ومی باشد.اگرچه کرزی ومعاونان ووزیران تکنوکراتش شغالانی خوبی بودند ، اما مهارکردن کفتارها وکرگس ها ازتوان آن ها بیرون بود. ازاین رو، با کفتارها وکرگس ها سازش کرده هم کمک های امریکا را دزدی کردند هم تروریستان را تقویت کردند هم تلاش های حکومت اوبا ما برای مهار تروریسم ودولت سازی وبازسازیی اقتصادی درافغانستان را ضرب صفرکردند! بله ، شاید عده ی خانه های لوکس کرزیی ها ومواد مخدرکاران وغاصبان زمین های دولت ومردم در شیرپور وچند سالون عروسی درکابل را دیده سخن ازبازسازی بگویند ، اما برای آن ها سرک های ویران کابل ، سیلوی ویران کابل، محیط زیست مرگبارکابل، کاخ ویران دارالامان وتونل دشوارگذرسالنگ را نماد نبود بازسازی گرفته برای ایشان بگویم که اشتباه می کنند! با درنظرداشت گفته های بالا، به صراحت گفته می توانم که حکومت اوباما درافغانستان دستاورد ندارد. اگرداشته باشد ، ناچیز می باشد!

0 comments:

Post a Comment