Tuesday, 8 October 2013

آقای کرزی،بهتراست درمدت باقی مانده ی دوره ی کاریتان خاموشی پیشه نمائید


ابراهیم ورسجی
17-7-1392
من یک ماه پیش، مقاله ی زیر عنوان"وضع کنونی تفکرسیاسی دررسانه ی افغانستان"نوشته، ودرآن ازکرزی خواستارخاموشی پیشه کردن وبه مبصران سیاسی ای رسانه های حکومتی وغیرحکومتی، پیشنهاد مطالعه ی بیشتردرعلوم سیاسی نموده بودم.متاسفانه، کرزی صاحب نوشته ی مرا نخوانده یابخاطرمصروفیت های بی نتیجه ی حکومتی وقت نیافته است که چنان کند یاهرگزنیازی به کتاب-مقاله خواندن ندارد؛ازاین رو،باردیگردیگر، دربرنامه" اخبارشبانگاهی"بی بی سی، بخش انگلیسی، بایلداحکیم ،سخن گفته وچیزهای ابرازنموده است که نه به نفع خودش می باشد ونه به نفع مردم افغا نستان!
شبانگاه دوشنبه،اکتوبر-15میزان،وقتیکه درسایت"کریسشین ساینس مانیتور"روزنامه ی انگلیسی ،مصروف مطالعه ی گزارش های خبری- تحلیلی بودم، متوجه شدم که کرزی باردیگرلب به سخن کشوده ومطالب مخالف منافع ومصلحت افغانستان ابرازداشته است.چون درپایان صفحه ی روزنامه ی نامبرده که گفته های غیرسیاسی ونادرست کرزی بازتاب یافته بود،تبصره ی به زبان انگلیسی کردم که درفسبکم قابل خوانش می باشد.ازاین رو،لازم دانستم که آن را به زبان دری بازگونمایم تاهم وطنانم ازآن به گونه ی انتقادی نه رسانه ی مستفید شوند.
واقعیت این است که کرزی دردرفشا نی های خود با "بخش خبرهای شبانه"بی بی سی،ازناتوانتقاد نموده است که درماموریت خود درافغا نستان ناکام شده است!درزمینه، پرسش بنیادی این است که وظیفه ی کرزی چیست؟ یعنی شماآقای کرزی درماموریت خود کامیاب شده اید یابرف ناکامی خود را به بام ناتومی اندازید؟ناتو،یک ارتش چندین کشوری است که تابع مصلحت کشورهای عضواتحاد اتلانتیک شمالی می باشد نه تابع مصلحت کشورمن وشما! ازهمه مهمتراین که،می دانی که تورا در12سال گذشته ناتودرصندلی ریاست جمهوری افغانستان نگهداشته است؛ ورنه، مدت هاپیش به ملاقات شاه شجاع،تره کی- امین- کارمل ونجیب الله رفته بودی! ودرضمن،ازدوستی خود باجورج بوش ستایش کرده ی وآن راعالی خوانده مستقیم وغیرمستقیم ازرفتاراوباما باخود وحکومتت شکایت نموده ای.همه می دانند که بوش یکی ازمنفورترین رهبران سیاسی امریکا وجهان شناخته شده است ودرداخل امریکاچنان ازاونفرت بالارفته است که درکوچه وبازارازترس بچه هاومردم عادی گشت گذارکرده نمی تواند.درکاناداهم نفرت ازبوش مانند امریکاازآسمان سخن می گوید.مثلاً،سه سال پیش،غرض شرکت درسیمیناری به شهراِدمِنتن در غرب کانادا، آمده بود که جوانان باسکل پذیرای اش کرده اند!این نفرت ازبوش تنهاویژه ی اونیست،بلکه تونی بلیر،نخست وزیربیتانیاراهم دربرگرفته است.
بطورنمونه،درسال2010،بلیر،دربلفاست می خواست کتاب دست نوشته ی خود را معرفی وبه بازارعرضه نماید،مردم آن شهربرسرش ریخته چنان سکل برسرش وهوتل جای افتتاح کتابش انداختند که هتل چی ودیگرکارگزاران صحنه به گونه ی خنده آوری اورابه درون هتل پنهان نمودند تازخمی نشود.شکایت کرزی ازدوره ی اوباما وستایش اوازدوره ی بوش هم باواقعیت برابرنمی آید.زیراکه دردوره ی بوش ، درامریکا،کرزی را به میزجنای نشانده پرسش وتوهین کرده بودند واین داستان توهین رامرحوم استادربانی برای نویسنده فاش کرده بود.اما،اوباما،کرزی را درمیزجنایت کاران نه نشانده بلکه ازاوخواسته است که سطح فساد مالی درحکومتت بالارفته است، به مبارزه علیه آن بپرداز! باهرنیتی که اوباماودیگررهبران غربی خواستارمبارزه بافساد درافغانستان شده اند،امرقابل ستایش می باشد.
دررابطه به این که،بوش برای کرزی بهتربود واوباما،بهترنیست.زیراکه، ازدید کرزی به مرکزهای تروریستی درپاکستان حمله نکرده است.درزمینه،پرسش سزاوارپاسخ این است که اگراوباما،به مرکزهای تروریست پروری درپاکستان حمله نکرده است،تچرابه پاکستان رفته ودهن کژی برای رهبران سیاسی- نظامی ای آن کشورمی کنی؟بهرحال،درزمینه، نویسنده به این باوراست که اوباما،تاوان غلط کاری های بوش درافغانستان وعراق وپاکستان رامی پردازد.بطورنمونه،وقتی که بوش، پیش ازاداره سازی درافغانستان، به عراق دست انداخت، ژنرال پرویزمشرف دریافت که امریکا درنهادسازی درافغانستان جدی نیست؛ازاین رو،طالبان رابازسازی نمود.ازسوی دیگر،مشرف ومشاورانش می دانستند که کرزی مرد ناتوان وبی پایه درمیان مردم افغانستان که خیر،حتابی پایه دربخش داریی خود، کرز،می باشد، گستاخانه درافغانستان به ویرانگری پرداختند.پاسخ اوباماهم به مشرف ومشاورانش،افزایش حملات درونز/هواپیماهای بی سرنشین وبدین وسیله:کشتارتروریستان وملیشه های مرزی پاکستانی،نقض حاکمیت ملی پاکستان واخیرالامر،کشتن بن لادن درخانه ی امن آی اِ س آی بود.پرسمانی که آبروی پاکستان رادرجهان ریختاند وآن رابه حیث یک کشورتروریستی معرفی نمود!
ازهمه مهم تراین که،کرزی باید بداند که دردوره ی مشرف،بودجه ی وزارت امورمذهبی ولایت بلوچستانِ پاکستان12صد میلیون کلداروبودجه ی وزارت آموزش وپرورش آن ولایت2صد میلیون کلداربود.بنگرید تفاوت ازکجابه کجامی باشد.اصل مسئله این است که یک میلیارد روپیه درآن وزارت، بود جه ی طالبان بود که توسط جورج بوش،دوست کرزی پرداخت می شد وزیرفرمان نظامی هادرپوشش ملاهادرجهت تباه کاری درافغانستان به مصرف می رسید.دراین باره که، چه مقدارپول به کمک بوش به بودجه ی وزارت امورمذهبی ولایت سرحد/ خیبرپشتونخواه واریزمی شد،درپرده ی ابهام مانده است.خوشبختانه،کمک های امریکاپس ازآغازبکاررئیس جمهوراوباما،به پاکستان،مشروط به کمک عملی این کشوردرمبارزه باتروریسم شده است.ازهمه بد تراین که، برآمدن اوبامادرسیاست امریکا،برای پاکستان،مصیبت تمام شده است.ازدو نگاه:نخست اینکه،درهیچ زمانی میان دهلی وواشنگتن این گونه دوستی نبود که اکنون دیده می شود.پرسمانی که پاکستان رارنج میدهد.بدبختانه،نابکاریی حکومت کرزی دراداره ی روابط بیرونی افغانستان، سبب شده است که کشورما ازاین تحول بزرگ بهره برداریی سازنده کرده نتواند.دوم این که،همسوی امریکاوهند،پاکستان رابه سوی بی ثباتی اجتماعی- بحران سیاسی-اقتصادی وانرژی حادی وانزوای بین المللی ای برده است که توان مهارآن راندارد.ازهمه خنده آورتراین که،پاکستان گرفتارتروریسم دست ساخت خود شده وکرزی مانند چرخانیدن ناکام سیاست خارجی افغانستان،دربهره برداری ازگسترش تروریسم درپاکستان هم ناتوان می باشد.
دررابطه به امضای معاهده ی امنیتی باامریکاکه کرزی به باورخود می خواهد آن را مشروط به تعهدات امریکابه حمایت ازافغانستان نماید،نویسنده به این باوراست که سیاست مداران پخته کارباقدرت های بزرگ آنقدرنزدیک نمی شوند که راه عقب گرد نداشته باشند!چون کرزی بی خبرازپیچیدگی های سیاست آن هم سیاست بین المللی می باشد،افغانستان را دررا بطه با امریکا به جای رسانیده است که عقب نشینی ازآن، هم به مرگ خودش وهم بزیان های کمرشکن برای افغانستان می انجامد.زیان های که کمرلاغرافغانستان رامی شکند وفایده ی بزرگی را به پاکستان وتروریسم واریز می کند.ازاین رو،یا کرزی یاجانشینش مجبورمی باشد که چنان معاهده ی راباامریکاودیگرکشورهای غربی امضانماید.درغیرآن،چیزی غیزازبحران ،فربه شدن بیش ازپیش تروریسم وجنگ داخلی، نصیب افغانستان نمی شود.
ازهمه غمبارتراین که، کرزی دررابطه به دورنمای صلح باطالبان وبرخورد آن ها بازنان،درگفت گوی خود بابی بی سی بخش"خبرهای شبانه"،چنان بهوده گوی کرده است که صد درصد به نفع پاکستان وطالبان وهزاردرصد به زیان افغانستان، بویژه زنان وروند نیمه جان سیاسی موجود درکشورما می باشد.البته،ازدونگاه:نخست،طالبان طوریکه تاکنون نشان داده اند،نمی توانند باکرزی آشتی نمایند.ودلیل عدم آشتی آن هاباکرزی هم این است که، هم کارکرزی تمام شده است وهم کرزی پایگاه مردمی آن هارابه کمک امریکاقبضه نموده است.ازاین رو،آن هابا کرزی آشتی نمی کنند.بله،اگرتوسط امریکا،بسیارزیرفشارگرفته شوند که شده اند،درساختارحکومتِ بعدی،بامخالفان غیرپشتوزبان دیروزخود کنارمی آیند.پرسمانی که برابربا مرگ سیاسی که خیر، مرگ فیزیکی کرزی می باشد.دوم اینکه،طالبان یک نهادسیاسی خود گردان نیستند که بر پایه ی منافع خود یامردم افغانستان تصمیم گرفته واردسازش باکرزی شوند.به سخن دیگر،طالبان تابع سیاست افغانی پاکستان می باشند وتاپایان کارمجبورمی باشند که دراین سمت ادامه دهند.
دررابطه به برخورد طالبان بازنان که کرزی بسیارخوش بینانه آن ها را فیمینیست/مدافع حقوق زنان معرفی نموده است،نویسنده به این باوراست که،تغییری دردید گاه وذهنیت طالبان نسبت به زنان صورت نگرفته است.بدبختانه،درشناخت طالبان،کرزی چنان ازنظرفکری- ذهنی ناتوان است که نتوانسته است بیانیه ی ملالی یوسفزای،دختر15ساله ی پشتوزبان پاکستانی را که درروز16مین سالگرد تولد خود درسازمان ملل دماه پیش گفته بود که:"طالبان،اسلام وپشتون ها را بدنام کرده اند"، درک نماید! ازسوی دیگر،درهمین روزهای اخیرکه رسانه های جهان باردیگر،داستان دوشیزه ملالی یوسفزای رابرجسته ساخته وملکه ی بریتانیا،آماده ی پذیرای ازاوشده است؛ وهمچنان،نهادجایزه ی بین المللی صلح درکشور"ناروی" ،دوشیزه ی خردسال،ملالی راکاندید"جایزه ی صلح نوبل"نموده است.طالبان اعلام کرده اند که حتماً ملالی رامی کشند.درواقع،اعلام تروردوباره ی ملالی توسط طالبان،هم برداشت آن هارانسبت بزنان برجسته می نماید وهم تودهنی سختی بدهن کرزی می کوبد!

0 comments:

Post a Comment