Saturday 14 May 2011

امریکا،پاکستان وطالبان


سوارشونده برشیر؛سرانجام شکارشیرمی شود!
جان اِف کِنیدی
ابراهیم ورسجی
23-2-1390
دردیپلماسی وروابط بین الملل این نظریه بسیارگسترانده شده است که قدرت های بزرگ کشورهای کوچک رادرجهت اهداف سیاسی-اقتصادی و نظامی خوداستعمال می کنند،اماهرگزبه عکس آن پرداخته نشده است.نگاهی به تاریخ روابط بین الملل بویژه روابط قدرت های بزرگ باقدرت های متوسط وکوچک نشان میدهدکه کشورهای کوچک هم قدرت های بزرگ رادرراستایی منافع خوداستعمال کرده اند.بطورنمونه،کشورکوبادرسال1963،درپس حمله ی مزدوران روزمزدامریکایی به رژیم انقلابی فیدل کاسترو،درخلیج خوک هاکه به شکست رسواخیزمزدوران انجامید،هاوانا،خروشچف رهبرشوروی راتامرزبرخورداتومی علیه امریکاکه به بحران موشکی مشهورشد،به پیش راند.بحرانیکه باتعهدجان ایف کنیدی مبنی براینکه علیه کوبابه اقدامی دیگری دست نمی زند،به پایان رسید.اگرچه فیدل کاستروازنظرسیاسی به کمپ شوروی پیوست،اماهرگزماننددیگرنوکران کمونیسم،چاپلوسی مسکورانکرد.طوریکه نویسنده درکتاب"جهادوجنگ سرقدرت های بزرگ-ج-1)درمقاله ی جنبش عدم تعهدیادآورشده است،ده سال پس ازبحران موشکی کوبا،فیدل کاسترو،درسال1973،درکنفرانس سران جنبش عدم تعهددر"الجزیره"باتاکیدبراین که"کمونیسم بادادن نان آزادی انسان راسلب وسرمایداری بادادن آزادی نان راازدست او میگیردومن هردورامحکوم می کنم؛"ثابت ساخته بودکه نوکرمسکونیست وتافروپاشی شوروی هم زیادجانب دارکمونیسم روسی نبود.اراین رو،زمانیکه پس ازفروپاشی بلاک شرق،روزنامه نگاری ازاوپرسان کردکه رفقای شما همه رفتندوشماچگونه می اندیشد؟درپاسخ گفت که من برپایه ی یک انقلاب مردمی به قدرت رسیده ام نه کمک مسکو!ازاین سبب، تاکنون،باوجودهر گونه فشارهای واشنگتن،درقدرت مانده است.
البته، قابل تاکیدمی باشدکه همه کشورهای کوچک، مانندکوبارهبری نداشتندکه قدرت های بزرگ رابه سودخود،موردبهره برداری قراردهند.اگررهبرکوباراسیاست مدارکامیاب دربهره برداری ازنفوذقدرت های بزرگ ارزیابی نمائیم،محمدداودرئیس جمهورافغانستان رابایدناکام ترین رهبردرزمینه ارزیابی نمائیم،ناکامی که وضعیت کنونی کشورمازاده ی آن به شمارمی آید.پس ازاستعمال شدن شوروی توسط کوبا؛وبرعکس،استعمال شدن رهبران سکولار-قبیلگی-کمونیستی-افغانستان توسط شوروی؛ وهمچنان، دربدترین شکل، استعمال شدن رهبران جهادی- طالبی  افغانستان توسط امریکاونوکرانش یعنی پاکستان،عربستان ونوکربه ظاهرخودگردانش، ایران،نوبت استعمال شدن امریکاتوسط پاکستان می رسد.واقعیت این است که درتاریخ روابط قدرت های بزرگ باقدرت های کوچک،پاکستان یک نمونه به شمارمی آید.نمونه ی که گاهی باموفقیت وگاهی باناامیدی روابط خودراباامریکا،به پیش برده وبهره برداری هایی کلانی کرده است.
برای توضیح بیشتر،به دونمونه ی زیراشاره وبحث رادامه میدهم:نخست،درزمان تجاوزشوروی به افغانستان،پاکستان بابه فروش گذاشتن موقعیت جغرافیایی خودبه غرب،بهره برداری های کلان مالی- نظامی- سیاسی کرد.دوم،درپروژه ی طالبان که موضوع اصلی بحث این نوشته می باشد،به اندازه ی بی شماری امریکارافریب دادودروغ های سیاسی-استراتیژیکی خودرابه آن کشورقبولاند.دراین دروغ گویی ومسخ حقایق که کشته شدن بن لادن دریک ساختمان باشکوه درشهر"ایبت آباد"درنزدیکی دانشکده ی نظامی ودفترآی اِس آی درشبانگاه یکشنبه11ثور1390-اول ماه مه2011،تشت رسوایی آن رابه زیرانداخت،یک هدف ناپاک ازنظرافغانستانی هاویک هدف بلندپروازانه برای نظامی های پاکستانی نهفته بود.هدفی که ژنرال ضیاءالحق ترسیم کننده ی آن ودست گاه نظامی واطلاعاتی این کشور،پی گیرنده ی آن،حتی درافغانستان زیرچکمه های قوت هایی تابه دندان مسلح امریکایی-غربی،می باشند.درپاکستان،هیچ سیاست مدار ورهبرنظامی به اندازه ی ژنرال ضیاءالحق،راجع به سیاست اسلام آباد،نسبت به افغانستان،بوضاحت سخن نرانده است.
بطورنمونه،...ضیاءالحق طرفدارایجادحکومت موقت قبل ازترک شوروی، درافغانستان بودتاثبات(موردنظراو) رادرمرزهای غربی خودتامین کند.زمانیکه واضح شدامریکابه موضوع علاقمندنیست،اوصریحاًگفت که ارتش پاکستان وسازمان مخفی آن می کوشند یک حکومت دوست خود رادرافغانستان ایجادنمایند.حکومتی که منافع پاکستان رادررقابت باهندحفظ ومانع ناسیونالیسم پشتون درخاک پاکستان شود.ضیافکرمی که این یگانه خواست پاکستان خواهدبود.اومی گفت: ماکه خطررابه حیث دولت خط مقدم پذیراشدیم،حق داریم حکومتی درکابل داشته باشیم که دوست ماباشد.اجازه نمی دهیم که شرایطی پیش ازجنگ اعاده شود؛شرایطی که ازنفوذبزرگ هندوشوروی وادعای سرزمینی برخاک ما،پاسداری می کرد.قدرت جدیداسلامی خواهدبود.بخشی ازرنسانس/نوزایی اسلامی که شماخواهیددیدوروزی خودرابه مسلمان های شوروی نیزامتداخواهدداد....زمانیکه سربازان شوروی رفتند،آندری ساخاروف،دانشمندفیزیک وفعال حقوق بشر...درکنگره ی نمایندگان خلق سخن رانی وگفت:"جنگ درافغانستان به نفس خود جنایت ویک رخ دادجنایت کارانه بود.اوبه نمایندگان خلق گفت:این جنگ یک ملیون باشنده ی افغانستان راقربانی کرد.یک جنگ تبه کارانه علیه تمام مردم،جنگی که گناه بزرگی را به شانه های ماانداخته است.مابایداین خجالت راپاک کنیم که برپیشانی رهبریی ماافتاده است.(1)درحالیکه ساخاروف،فردی فرهیخته ی ازسرزمین شوراهایی دروغین،به صراحت ابرازکرد که کارکردرهبریی کشورش درافغانستان،باعث شرمساری می باشد.تاکنون درکشوراسلامی پاکستان وجدانی پیدانشده است که بگوید،نظامی هاوسیاست مداران  کشورشان سالهااست که به جنایت علیه برادران مسلمان شان درافغانستان دست می زنند.سیاست جنایت کارانه ی که ازنمدکهنه ی آن؛هرچندبانقاب دین وشریعت،کلاهی برسرهیچ پاکستانی ی فراهم نمی شود.
زمانیکه شوروی افغانستان، وامریکامنطقه راترک، وسه سال بعدازآن،رژیم متکی به مسکودرکابل فرو پاشیدوحکومت موردنظرضیاءالحق درکابل شکل نگرفت،جانشینانش به دوحربه ی زیرمتوسل شدند:نخست،باحمایت ازپشتون ها،البته پشتون هایی نوکرخود،به دامن زدن به تفرقه ی قومی درافغانستان پرداختند.دوم،شریعت جهادی راکه دیگردرشرایط نورنگ باخته بودوبخشی ازپیروان آن به مخالفان پاکستان مبدل شده بودند،به شریعت طالبانی تعویض کردند.ازآنجاکه امریکادرظاهرمنطقه راترک ودرعمل، ازدورنظاره وروزشماری می کردتا زوال نفوذمعنوی پاکستان درافغانستان محقق شود؛وازسوی دیگر،بدون همکاریی آن،جلب کمک  مالی عرب هابرای پیشبردبرنامه ی جدیدناممکن بود؛نظامی های پاکستانی،بادامه ی دواصل یادشده،به دونیرنگ دیگرمتوسل شدند:نخست،بااعزام شریعت مداران طالبی،ازنام ظاهرشاه بهره برداری وبه بهانه ی حمایت ازاعاده ی رهبریی پشتون هادرکابل،شماری بسیاری ازباسوادان پشتون راکه وضعیت مزدوریی دوگانه به اسلام آبادوواشنگتن داشتند،استخدام کردند.دوم،برای سرپوش گذاری برریاکاری ومذهب نمایی خود،به عرب هاوامریکایی ها،طالبان رادشمن ایران ویگانه نیرویی جازدند که می تواندبرای عبورخط نفتی- گازیی آسیایی میانه ازطریق افغانستان به پاکستان؛وازاین طریق، بدریای عمان وخلیچ فارس،کمک کنند.این منطق، درظاهر،هم برای عرب هاوهمچنان، برای شرکت های نفتی-امریکای-انگلیسی، قابل پذیرش بود؛وامریکایی هادرآغازوعرب هاتاپسین لحظه،سرمایه گذاریی کلان بالای آن،کردند.
دراین بازیی ناپاکی که نظامی های پاکستانی درافغانستان براه انداخته بودند،دوپرسمان زیربسیارحایزاهمیت می باشند:نخست،فریب خوردن شماری ازباسوادان وباصطلاح امروزی، تکنوکرات ها/مدیران پشتون.دوم،بازیی بسیارشرم آوربی دینان حاکم براسلام آبادبادین اسلام واحساسات مذهبی برخی ملاهاودانشجویان مدارس دینی.این نخستین بارنیست که سران ریاکارنظامی-سیاسی پاکستان بادین بازیی سیاسی-استراتیژیک می کنند.پیشترازافغانستان،این گونه بازیی شرم آوررادربنگله دیش،شاخه ی شرقی پاکستان متحد،کرده بودند.به طورنمونه، دربنگال...به سربازان خود(درجریان جنگ داخلی1971که به تجزیه ی پاکستان منجرشد)گفته بودندکه بنگالی هاتازه مسلمان اندودین اسلام به گونه ی عمیق/ژرف درآن هانفوذنکرده است.ازاین رو،هندوگری درخون شان هست؛ وبدین منظور،می خواهندازپاکستان جداشوند.کسی درپاکستان غربی فکرنکردکه این مابودیم که ازآن هاجداشدیم!(2)وکشتن سه ملیون بنگالی توسط ارتش فئودالی-قبیلگی پاکستان غربی،درجریان بحران بنگال شرقی،ازدیدهمان ذهنیت هندوگریی باقی مانده درآن ها،درحالیکه آن هاازپنجابی های بخش غربی پاکستان مسلمان تربودند،قابل توجیه بود.جدایی بنگله دیش وتحقیرشدن نظامی های پاکستان غربی دربرابرهند،دوپی آمدداشت:نخست،بیشترازگذشته وابسته شدن به امریکا.دوم،بخاطرتلافی شکست دربرابرهنددربنگال شرقی،کوشش برای تشکیل حکومت دست نشانده درکابل. اینکه این روزها،نظامی هایی اسلام آباد،بارهادرشرایط کنونی هم که افغانستان زیراداره ی غرب قراردارد،ازنفوذروزافزون هنددرکابل سخن به میان می آورند،ازچنان ذهنیتی بیمارگونه ی حکایت می کند.
بهرحال،رخ دادهایی پس ازفروپاشی رژیم متکی به مسکودرکابل نشان داده بودکه اوضاع به گونه ی موردپسندنظامی های پاکستانی به پیش نمی رود.ازآنجاکه نظامی های پاکستانی،بیشترازعرب ها،نسبت به اسلام تعهدودل سپردگی دارند،ودل سپردگی خودرا درهمان آغازپیدایش پاکستان،باتبلیعات گزافه کارانه نسبت به اسلام نشان داده بودند؛وتبلیغات آن هاچنان گرم بودکه باشنیدن آن، ملک فاروق، پادشاه مصر،برسبیل مسخره سازی گفته بود:"ازاوضاع چنان معلوم می شودکه درجنوب آسیایک اسلام نونازل شده است"!همان اسلام نودرقالب مسلم لیگ که مولانامودودی،لیگی هارااسلام پسندنامیده بود،یعنی اسلام راچنان برای اهداف سیاسی استعمال کردن که رمقی درآن باقی نماند!درپاکستان که اسلام پسندان نفس اسلام راکشیده بودند،ودربنگله دیش سه ملیون آن هارابه کشتارگاه فرستاده بودند.پس ازبنگله دیش، نوبت گسترش چنان اسلامی در افغانستان فرارسیده بود!گسترش اسلام آن چنانی به افغانستان، هم زمان باانقلاب اسلامی ایران وخیزش مسلمان هایی افغانستان دربرابررژیم وحشی وبی منطق تره کی-امین،درکابل،بود.
درچنان شرایطی،ضیاءالحق که پیشترشعارهای نظام مصطفی درپاکستان راکه بااسلام موردنظراوهمسازی نداشت، مصادره کرده بود؛وازهمه مهم تراینکه،انقلاب ایران وتجاوزشوروی به افغانستان بسیاری مسلمان هارادرسطح منطقه امیدوارکرده بود،سازنورابه سودباداران خود،نواخت.دراین زمینه،قابل یادآوری می باشدکه ضیاازنظرامریکای ها....دررابطه باخیزش1979،ریدیکال نبود.پاکستان رادولت اسلامی اعلام کرد،امانه به گونه ی خمینی.اوپولیس مذهبی مانندعربستان نساخت وملاهای پاکستانی رابه قدرت بالانکشید.ضیاعمیقاًبارزش های دوره ی استعمارانگلیس وسنت وارزش هاوهدف های ژئوپالیتیکس آن باورداشت.دیدگاه کاملاًبریتانیایی!مسلمان متعهد،بلی!اما،بجای شوق بنیادگرایانه،بسیارسیاست کار.یک افسرآی اِس آی گفت:"بدون ضیا،جهادی نخواهدبود.پشت سرجهاد،سیاست وقدرت شخصی اوبیشترمطرح بود.اوحفاظت پاکستان رامی خواست ودرعین حال چنان وانمودمی کردکه دررابطه باحل بحران افغانستان ازراه گفت وگو،آماده ی سازش باشوروی می باشد.ضیامیدانست که به کمک امریکانیازدارد.درهمه حال،امریکابه داداورسید....درآغاز،کمک چهارصدملیونی کارتررابادام زمینی گفته ردکردوانعام2،3بلیون دلاری ازریگان بدست آورد(انعامی که درمقایسه باانعامی که مشرف درجنگ نام نهادعلیه هراس افگنی ازبوش پسربدست آورد،ناچیزبه نظرمی رسید).افزون برآن،اجازه ی خریداریی هواپیماهایی جنگی ایف شانزده راکه قبلاً،تنهادر"ناتو"وژاپن موجودبود،بدست آورد.جورژشولزوزیرخارجه ی امریکامی گویدکه باید:"ضیارابه شمارآورد،چراکه بدون کمک اوجهادمرده است.ازاین رو،دراواخر1982،کارعملی برای کسب رضایت ضیا،رعایت شد.(3)
درحالیکه درسطح جهانی ومنطقه ی، امریکازیررهبریی رونالدریگان،درجهت به عقب راندن کمونیسم روسی، به تقویت ژنرال ضیاءالحق، پایپش گذاشت.رژیم خشن وسرکوب گرضیا،برای تحقق گونه ی ازاسلام موردنظر انگلیس هاکه اوبه آن باورداشت وازآن دربالایادآوری شد،دررابطه باآینده ی افغانستان، سرمایه گذاری بالای حزب اسلامی به گونه ی که افغانستان آینده رادرقالب چنان اسلامی؛ وازنظراداری،مانندکشمیرزیراداره ی اسلام آباد؛اداره نماید،آغازکرد.زمانیکه درپس فروپاشی رژیم کمونیستی کابل،شخص واسلام موردنظربازماندگان ضیاء الحق به قدرت نایل نشد؛نخست،جنگ های حزبی- قومی رادرافغانستان،دامن زدند.دوم،درجهت پی گیریی چنان اسلامی،طالبان راساختند.درآن مرحله،ازاین سبب که امریکایی هاتنهادنبال جمع آوریی موشک های استنگرخودکه درزمان اشغال شوروی برای سرنگون کردن هواپیماهای خرس قطبی به جهادی هاداده بودند؛وبرایی شرایط امروزی علیه هواپیماهایی خودشان موردبهره برداری قرارنگیرند،می گشتند.اینکه امریکایی هاتنهابرایی جمع آوریی موشک های خودمی گشتند؛برای نظامی های پاکستان وابزارکاری شان یعنی ای اِس آی مایه دلگرمی بودکه واشنگتن کاری درجهت خلق مزاحمت به پروژه ی افغانی آن هاندارد.
زمانیکه پروژه ی طالبان وشریعت پاکستانی شان براه انداخته شدوکله ی شریعت خواهان وملی گرایان پشتون به این خاطرگرم شدکه پاکستان درزیرسایه ی دین واجرای شریعت دنبال اعاده ی حکومت پشتون هامی باشدوبازگرداندن ظاهرخان رانیزعلم کرده بود.درآن وقت،ازهمه بیشتر،موضع امریکایی هامهم می نمود.درآن شرایط،درحالیکه حزب اسلامی به سوی ناپدیدشدن ازصحنه ی بازیی سیاسی- نظامی به پیش می رفت، وبازارجنگ میان مسعودوطالبانِ،زیرفرماندهی آی اِس آی گرم شده بود....نماینده هایی سیا/سازمان جاسوسی امریکاازجنگ طالبان علیه مسعودگزارش نمی دادند؛ووظیفه ی جمع آوریی معلومات راجع به رخ دادهای افغانستان،به مرکز سیادرویرجینیا،سپرده شده بود.این غیرمعمول بودکه موسسات بشردوستانه وکمک رسان امریکایی ازجمله یواس اید/کمک های آن کشورهم دروازه ی فعالیت های خودرا درسال 1996درافغانستان،بسته بودند.پنتاگون باآنجا،یعنی افغانستان،رابطه ی نداشت.شورای امنیت ملی درکاخ سفید،پالیسی افغانی نداشت ووزارت امورخارجه درسطح زیرین درامورافغانستان دارایی رابطه بود.وارن کرستوفر،درچهارسال دوره ی وزارت خارجه ی خود،به ندرت ازافغانستان یادمی کرد.درماه مه1996،بن لادن باده هاهم رزم خودبه جلال آبادرفت/برده شدوموردپذیرایی جنگ سالاران(متحدپاکستان) قرارگرفت....پس ازعقب نشینی سربازان شوروی،امریکادرفکرخطرشیلیک راکت های استنگر،توسط هراس افگنان وایران به هواپیماهای نظامی وملکی خودکه سیاپیشتربه تعداددویادوهزاروپنجصدعددآن رابه مبارزان افغانی توزیع کرده بودوشماری ازآن هادراختیارریدیکال هاوایران قرارگرفته بود، شد.بوش پدروکلینتن هردوبه سیاهدایت داده بودندکه موشک هاراخریداری نماید.این برنامه توسط اداره ی عملایاتی آن درشرق دور، سازمان دهی وهدایت می شد.درسال1996،سیاتخمین زده بودکه ششصدفیرموشک درگردش است وبرای هرموشک از80تا150هزاردلارقیمت تعیین کرد.(4)
برنامه ی خریداریی موشک هاوقیمت بالای آن ها،برای تفنگ داران،دلالان،اوباشان بی فرهنگ وقاچاق چیان موادمخدر،پرسمان خوشایندی بود.افزون برکاروان پررونق موادمخدرکه بازارآی اِس آی رانیزگرم کرده بود،خریدوفروش موشک های استنگر،محیطی مساعدی رافراهم کردتاقاچاق بران به جلوه گریی بازارقاچاق خود،بیفزایند.قاچاق بران موادمخدرکه خیر!ازهمان آغازروبه فروپاشی نهادن دولت درافغانستان که پیشترهم کارنامه ی قابل پسندی نداشت وخلقی هایی نادان یافاشیست های قبیلگی رمق آن راگرفته بودند،قاچاق وحمل ونقل//ترابریی موادمخدرواسلحه رنگ ورونق یافته،وضعیتی بوجودآوردکه روزبروزافغان هابی نقش وجاسوسان پاکستانی همه کاره شوند.زمانیکه بازی های رقابتی کمونیسم وسرمایداری درسطح منطقه بالاگرفت،واضح شدکه کشورافغانستان چاره ی نداردجزاینکه مدت های درازی باپدیده ی موادمخدر،تندروی مذهبی که شکل بسیارمنحط ومسخره ی آن طالبان می باشند،پنجه نرم نماید.نظامی هاوجاسوسان پاکستانی که شرایط رامساعدیافته بودند،دوحلقه ازپشتون های بظاهرملی گراومذهبی نمایی جاهل رادردوسطح سازماندهی کردند:نخست،برای فریب امریکای ها،پشتون های راکه حکومت گری برافغانستان رامال شخصی خودمیدانستندوازپیش رفت وآمدهایی باامریکاها وپاکستانی هاداشتند،برای توجیه وارائه ی اطلاعاتِ انحرافی ودرظاهربدردبخوربرای واشنگتن،بکارانداختند.دوم،بقایایی خلقی هابویژه آن شمارخلقی هایی راکه ازمنطقه ی قبیلگی پاکستان درگذشته به لیسه هایی رحمان باباوخوشحال خان،وبعداًجذب اردو/ارتش وخادشده بودند؛وبرخی جهادی هایی نادان وقبیلگی، به شمول برخی طالبان بی سواد درمدرسه هایی پاکستانی راجمع آوری وبه بهانه ی تامین امنیت واجرای شریعت،زیرنام جنبش طالبان،درافغانستان،براه انداختند.
زمانیکه باند بی فرهنگ طالبان درقندهای جاه ومقامی برای خودپیداکرد،ازهمان وقت،پاکستانی ها، حلقه ی مزدوردوگانه ی افغانی راکه،هم برای امریکاوهم برای آی اِس آی کارمی کرد؛واکنون،درمقام هایی بالای اداره ی درمانده وناکارآمدکابل گِردآمده اند،به کارگماشتندوهدایت دادندکه به امریکایی هاچنان اطلاع رسانی نمایندکه همین هایعنی طالبان، بهترین هایی می باشندکه می توانندافغانستان/مسیرانتقال نفت وگازآسیای میانه به پاکستان راپرامن وشرایطی راایجادنمایندکه درنتیجه ی آن،چشمه های نفتی-گازیی منطقه بدریایی عمان وصل وازطریق آن،به مارکیت جهانی عرضه شود.دولت امریکاکه پس ازعقب نشینی سربازان شوروی منطقه ترک کرده بود،شرکت یونیکال راتشویق کردتا برای کنترول منابع ومسیرانرژیی منطقه،واردبازیی نفتی-گازی شود.ازاین رو،تازمانیکه دراواخردوره ی دوم کلینتن که مسیرعبورنفت ازطریق دریای سیاه به اروپایی شرقی ومنطقه ی بالکان وازآنجاواردمارکت جهانی گردید،هم طالبان وهم دروغ سرایان پاکستانی –افغانی،درکاخ سفید،گوش شنوا داشتند.ازاین رو،بی علاقگی امریکادردوره ی ریاست جمهوری کلینتن نسبت باوضاع فلاکت بار افغانستان وچشم بستن بررویی جنایت های طالبان وپاکستانی هادراین کشور،قابل توجیه می نماید.
اگردرکاخ سفید،گوش شنوایی برایی افغانستان بویژه جبهه ی مخالف طالبان وپاکستان وجودنداشت،پرسمان رابایدبدوموضوع زیرپیوسته نگریست:نخست،اطلاع رسانی آی اِس آی وافغان های خدمت گارآن که کله شان راحمایت دروغین پاکستان ازپشتون هاگرم کرده بود.دوم،ارزشمندیی نفت وگاز،برپرسمان حقوق بشروقانون هایی بشردوستانه درنزدسیاست کاران امریکایی.این که بوش پدروکلینتن، پس ازرفع تهدیدشوروی به داعیه ی مردم جنگ زده ی افغانستان توجهی نکردند،به همان دواصل بالابرمی گردد.نظامی هایی پاکستانی، درحالیکه طالبان راحامی شریعت می پنداشتندومی کوشیدندکله ی برخی افغان ها رابنام دین گرم نمایند.دربعدسیاسی موضوع،به نوکران دودوزه بازپشتون خودوانمودکرده بودندکه طالبان جریانی بازگشت دهنده ی ظاهرشاه وحکومت پشتون هادرکابل،می باشد.ودرزمینه،به امریکایی هاوعرب هااین گونه وانمودکرده بودندکه طالبان،مسلمان های تندرونیستندومانندعربستان سعودی ازشریعت پشتیبانی می نمایند.ازهمه مهم تراینکه،دربرابرهجمه ی ایران به حیث یک نیرویی توازن بخش،مفیدمی باشند.
بنابراین،همه ی فعالیت های بشردوستانه ی عربی-امریکایی دربخش زیراداره ی طالبان درافغانستان فعال؛ ودربخش زیراداره ی مخالفان طالبان متوقف شده بود.ازاین رو،...پس ازتسخیرکابل توسط طالبان،گلین دیویس،سخن گویی وزارت خارجه ی امریکا،گفت:امیدوارهستیم که این رخ داد،آغازگر آشتی ملی درافغانستان باشد؛وهمچنان امیدوارهستیم که طالبان حقوق افغان هارااحترام وحکومت جدید،نظم وامنیت رااعاده وحکومت نماینده ی مردم راشکل بدهد....درحالیکه پاکستان درپروژه ی طالبان، دنبال منافع درازمدت خوددرافغانستان ومنطقه می گشت،ماری میلر،فعال یونیکال درقندهار،باین باوربودکه نشان دادن اهمیت اقتصادیی یونیکال به افغانستان ومعامله بااین مردم یعنی طالبان،نشان دادن زردک به الاغ می باشد....اُلاغانی که به تشویق امریکا،توسط پاکستان،برافغانستان،تحمیل شده بودند.درچنان شرایطی،درحالیکه مردم افغانستان زیرسُم الاغان وجنگ سالاران،آه وناله می کشیدند....سیا/شبکه ی جاسوسی امریکا،نه درفکرافغانستان،بلکه درفکرپیداکردن جاسوس برای گزارش دهی درباره ی تروریسم،موادمخدروموشک هایی استنگربود....وازمیان همان طالبان که ماری میلرکارگزاریونیکال،نمایش اهمیت اقتصادیی یونیکال به آن هارانشان دادن زردک به اُلاغ می دانست....ملاربانی وشماردیگرِطالبان(باصطلاح) میانه رو،طالبان رانیروی انتقالی می گفتندکه راه رادرجهت بازگشت ظاهرخان همواروبرای پاکسازیی کشورازجنگ سالاران عمل می کنند.(5)
درحالیکه آی اِس آی برای پیشبردبرنامه ی خود،نام ظاهرخان رادست مایه ساخته بودوجیب های عبدالولی دامداداوراپر،وبرخی طالبانِ بظاهرمیانه رو،ازجمله، ملاربانی بی سوادودسته ی اوطوریکه یادآوری شد،ازبرگشتاندن شاه سابق سخن می گفتند؛وشماری ملی گرانماهایی قبیلگی- طالبی بامیدبازگشت ظاهرخان، دریشی وشلوارخودرااتوکشیده بودندتابه آب ونانی برسند....درنخستین هفته هایی سال1996م-جدی1374خورشیدی،ملاعمر،بیشترازیک هزاردانشمندان مذهبی وقبایلی پشتون(به معیارکنونی بی سوادان)را برای دوهفته اجتماع بزرگ، به قندهارفراخواند.این،درواقع،بزرگترین گردهمایی پشتون ها زیررهبریی طالبان، پس ازتولدآن ها بود.ملاعمر،درمسجد،برای مردم ظاهرشدونمایندگان(برگزیده ی هیچ کسی)اورابه حیث امرالمومنین،پذیرفتند.درآن گردهمایی،نام امارت اسلامی رابردولت خودگزینش وپرچم جهادبیشترعلیه(دشمن آی اِس آی)احمدشاه مسعودرابلندکردند؛ودرهمان گردهمای بودکه شماری ازطالبان، ظاهرخان راخائن خواندندوامیریک چشم خودرابرگزیدند....درشرایطی که برخی ازاعضای طالبان، ظاهرخان راخائن قلمدادکرده بودندودیپلمات های امریکای هرازچندماه،غرض ملاقات باشاه سابق، به"روم"می رفتند،...پاکستان به امریکایی ها(بخاطرتعمیق نفوذخوددرافغانستان)قبولانده بودکه درهرحرکت صلح جویانه،بایدرهبران طالبان شامل کرده شوندوبه دروغ پردازی هاراجع به حمایت خوداز طالبان نیزادامه، می داد....درعین حال،...حکومت مسعود/دولت مجاهدین، یک قراردادبارقیب یونیکال یعنی شرکت بریداس آرجانتینی امضاکرده بودویک ملیون دلاربه حساب یکی ازمشاورانش درنیویارک واریزشده بود.ازاین رو،می ترسیدکه دشمن امریکاوشرکت یونیکال شمرده نشود....رافایل(معاون وزارت خارجه ی امریکا)ورفقایش زمزمه هایاقصه های توطئه ی سه گانه ی سیا- یونیکال وطالبان رااغلباًمی شنید،اماسیاادعای پاکی می کرد....واقعیت این است که....امریکا،طالبان رابخاطراهداف مالی تحمل کرد،البته اهداف مالی وابسته به شرکت یونیکال. درافغانستان،یک ونیم ملیون انسان دردوره ی شوروی،کشته شده بودند،کشورویران شده بودوخاکش نیزپرازماین،حدمیانی عمر46سال،و ازنظرتوسعه ی انسانی،این کشور،درزمره ی173کشورجهان، دررتبه ی170قرارداشت.(6)
کشوریکه بخاطرشکست مرگبارسیاست مدارانش به میدان تاخت وتازقدرت های منطقه ی وجهانی مبدل وزیرساخت های اقتصادیی نیمه کاره اش که توسط اتحادشوروی ساخته شده بودودرسال های اشغال واوج جنگ سردقدرت های بزرگ نابودشده بود؛پس ازپایان جنگ سرد،طعمه ی گرگان آزمندوحریص شده،چنان به نقطه ی پستی افتاده بودکه کشوری پوشالی ی مانندپاکستان که خودش رابرای یک سال بدون کمک امریکاسرپایی خودنگهداشته نمی تواند؛جرئت کردکه برایش جهاد،حزب های گونه گون جهادی،طالب،شریعت ونظام سازی نماید.نظام سازیی که امارت اسلامی- طالبانی ازآن جمله به شمارمی آید....پس ازپایان جنگ درافغانستان،البته جنگ اول باکمونیست ها(که ازجنگ سردقدرت های بزرگ الهام می گرفت)پاکستان مانع یک حکومت ائتلافی درافغانستان(بخاطربالاکشیدن مهره ی موردنظرخود)شد.این حکومت بی نظیربودکه طالبان راباحمایت یگان های کماندویی ارتش پاکستان سربراه وبرکابل بارکردوامریکابخاطراحساس خطرازایران،آن پروژه راتائیدکرد.بابروزیرداخله ی حکومت بی نظیربه رفقایی خوداعتراف کرده بودکه خطرطالبان درپاکستان اضافه شده است.ازاین رو،زمان آن فرارسیده است که به افراطی ها،کشورشان سپرده شود.باتوجه به رخ دادهایی بعدی،بابربایدبه حیث یک جنایت کارجنگی محاکمه می شد.(7)بنگرید!چقدرخندآورمی باشد!خطرطالبان درپاکستان افزون شده است.بایدازکیسه ی خلیفه بخشش کرده، افغانستان به آن هاسپرده شود!
نگاهی به شرایط آن وقت در افغانستان وپاکستان روشن می سازدکه نه خطری بنام طالبان درمیان بود؛ونه هم درمحور اندیشه ی طالبی، کسی می اندیشید.تنهاچیزی که درآن زمان درسطح منطقه دامن زده می شد،این بودکه کارخانه ی ارتجاعی- فسادپیشیه ی آی اِس آی درکابل منافع فرض کرده ی خودراازدست داده بودوبابلندکردن اندیشه ی بی ارتباطِ رانده شدن پشتون هاازحکومت درافغانستان که ربطی به پاکستان نداشت،بااحساسات قومی ومذهی شماری ناچیزی ازتاریک اندیشان قومی – قبیلگی- مذهبی بازیی سیاسی می کرد.درهمین راستا،طالبان ساخته شدندوبه سویی کابل رانده شدند....دربهارسال1996،مباحثه ی میان آی اِس آی وبی نظربوتوبالاگرفت.اولی،خواستارحمایت مالی بیشتربرای طالبان برای حمله ی نهایی برکابل بود.مدیرآی اِس آی،نسیم رانا،باین باوربودکه اگرطالبان کنترول کابل رابدست بگیرند،پاکستان خواب ضیاءالحق راکه یک حکومت پشتون واسلامی می باشد،البته وفاداربه پاکستان،تعبیرکرده است.نخست وزیرویارانش همواره درباره ی ماهیت کمک هابه طالبان به امریکادروغ گفته اند....طالبان دراگست حمله به جلال آبادراآغازکردند،بن لادن هم درمیان آن هابود.(8)
درروزهایی حمله وپپیشرویی طالبان به سوی جلال آباد،حکمتیارمقام نخست وزیررابه عهده داشت،برخی افرادشامل دردولت اسلامی گمان می کردندکه باحضورنامبرده درمقام نخست وزیری،ممکن است آی اِس آی تلاشی درجهت سقوط جلال آباد،ننماید.ودرجناح جمعیت اسلامی که ریاست دولت رادراختیارداشت،میان رئیس جمهورومسعودفرمانده نظامی آن که مقامی رسمی نداشت وبه حیث هیچ کاره ی همه کاره وتااندازه ی زیادفراقانونی عمل می کرد،همسویی نظری درمیان نبود؛وهمین نبودهمسویی نظری، بزرگترین فایده رابه نیروهای پنهان وآشکارپشت سرطالبان رسانید.پیش ازسقوط شهرجلال آباد،جلسه ی درریاست امنیت ملی که کارکردامنیتی افرادآن صفروکارکرداقتصادی شان بسیاربالابود،تشکیل شدکه نویسنده درآن حضورداشت.درآن جلسه، سخن ازاین درمیان بودکه یک هیئت به شمول نویسنده،غرض گفت وگوباسردسته ی ملیشه های فرقه53خادکه درمزاراتراق کرده بود؛ورهبریی حزب وحدت اسلامی که باقتل مزاری توسط طالبان ازرمق اففتاده بود،به مزاربرود.من باچنان هیئتی مبنی براین منطق مخالفت کردم که گزینه بهترازفرستادن هیئت نزدملیشه ها،تلفن کردن استادربانی،رئیس دولت مجاهدین به پطروس غالی سرمنشی ملل متحدوسپردن کابل به آن سازمان وبیرون کشیدن نیروهای نظامی پس ازحضورسازمان ملل درکابل،می باشد.دراین صورت،ملل متحددربرابرپاکستان قرارگرفته،زمینه برای یک دیالوگ/گفت وگوی بین الافغانی درجهت صلح وتشکیل حکومت وسیع البنیادمساعدمی شد؛پرسمانی که همواره توسط سازمان مزبورپیش کش می شد؛وهمچنان،درصورت عملی شدن آن،ازویرانی شمالی ودیگربخش های افغانستان جلوگیری به عمل می آمد.
بدبختانه،معتادان به کارکردفراقانونی چنان کردندکه پیش ازسقوط جلال آباد،کابل راهم دودستی دراختیارنصیرالله بابرسپردند.اگرچه بی نظیربوتوبعداًاعتراف کردکه درفتح کابل توسط طالبان نقشی نداشته است،وبه سخن او،نخست برادرش مرتضی بوتوراشهیدکردندوپس ازآن بودکه به فتح کابل شتافتند.اعتراف بی نظربوتو،ازدوجهت زیرپرسش می رود:نخست اینکه،یادروغ می گویدتااززیرفشارامریکایی هاکه ظاهراًطرفدارآمدن طالبان به کابل نبودند،رهایی یابد.دوم اینکه،برای بهبودموقعیت حزب خوددرسیاست پاکستان مبنی براینکه یک حکومت مخالف اسلام آبادرادرکابل برانداخته است،به خودوارتش پاکستان،خوشخدمتی کرده است؛ونبایدکاری غیرازاین،ازاو،وهمانندی هایش توقع داشت.چراکه سیاست داخلی وخارجی پاکستان زیرنظرارتش وآی اِس آی شکل می گیردوکاربردی کردن آن توسط بروکراسی صورت می گیردکه احزاب حاکم درآن نقشی نزدیک به صفردارند.ازاین سبب،احزاب پیروز،تمایلی به درگیرشدن بادونهادنامبرده راندارند.
باوجوداینکه مقام های پاکستانی ازنوکریی طالبان به خودانکارمی ورزند،برای نوکری ودرخدمت پاکستان بودن طالبان واینکه آن هابخشی ازبرنامه ی افغانی ارتش آن کشور می باشند،دلایل بی شمار وانکارناپذیری وجودداردکه به نمونه هایی ازآن هااشاره می شود:بی نظیر،مادردوره ی حکومت حزب مردم،طالبان رادرقندهارمحدودکرده بودیم.اما،بعداًطالبان درهمه ی افغانستان توسعه یافتند.بوتو،این سخن رادرحال رفتن ازشهر"کویته"به سویی میدان هوایی،درملاقات باخبرنگاران گفت وتاکیدکردکه:ماطالبان رانساختیم؛بلکه دردوره ی حکومت ماآمدند.درآن دوره طلبان علیه زنان خشونت نکردند.مانع کارآن هانشدند.کوشش مااین بودکه طالبان بواسطه ی ملل متحد درافغانستان،حکومت وسیع تشکیل بدهندوقدرت رابه نمایندگان واقعی مردم بسپارند.مابه طالبان گفتیم که ازقندهاربیرون نروند.اگرملاعمرزنده است،بیادش می باشد.پس ازکناررفتن حزب مردم ازقدرت،به طالبان مشوره داده شدکه بن لادن رابیاورندوتبدیل به حکومت شوند.(9)دراین باره که طالبان مانع کارزنان نشدند،بازهم مادرآن ها دروغ می گوید.چندروزپس ازاشغال کابل توسط طالبان که هم زمان بابرکناریی مادرآن هاتوسط ارتش بود،بی نظیرگفت وگوی ناخوشایندی داشت باشماری اززنان پاکستانی که لحظه ی هم ازتلویزیون پاکستان به نمایش گذاشته شد.درآن گفت وگو،زنان خبرنگاربه مادرطالبان گفتندکه شمابه حیث یک زنان،دشمنان زنان رادرکابل حاکم ساختید.درهمین لحظه بودکه نمایش پایان پذیرفت!ازسوی دیگر،درحالیکه بی نظیربوتو،ازمحدودکردن طالبان درقندهارسخن می گفت،سخنی که ازوابستگی مرگبارطالبان به آی اِس آی پرده برمی دارد؛احمدرشید،ازچنگال های خونین ارتش پاکستان که بوسیله ی طالبان به جسدسیاسی افغانستان فروبرده است،سخن به میان می آورد.دراین راستا،احمدرشید،روزنامه نگارپاکستانی،شامگاه پنجشنبه14اسد1387-ژولای1999م،طی گفت وگویی باصدای امریکاکه توسط بخش پشتووفارسی آن به نشررسید،گفت:پس ازحمله ی طالبان،به کابل رفته بودم،سربازان ونیروهای پاکستانی درکابل حضورداشتند؛واینکه سربازان پاکستانی به حمایت ازطالبان حضوردارند،حقیقتی است انکارناپذیرومن آن هارادیده ام....نیرومند ترازسخنان بوتوواحمدرشید،پیام های کرنیل امام می باشدکه بازتاب داده می شود:درعین هفته که فعالان بن لادن،سفارت هایی امریکارادرافریقا،انفجاردادند،سربازان مندیل به سرملاعمروملاهایی مدرسه(سربازان پاکستان درزیرپوشش ملا) باافسران آی اِس آی وکمک آن هاشهرِمزارراگرفتند.کرنیل امام،دوست پیشین سیا،طی تلفنی ازمیدان جنگ گزارش دادکه"بچه های من"واردمزارشدند.متحدان مسعودازآی اِس آی رشوت گرفتندومسعودطی اجتماعی گفت که:ملک،شهررابایک مشت دلارفروخت!مسعودکه هنوزتالقان رادردست داشت،به حاشیه/پیرامون رانده می شد.
پس ازچندهفته ،مسعود،نامه ی به سنایی امریکانوشت وخواستارکمک دربرابرآی اِس آی،بن لادن وطالبان شد.پاکستان واسلامی های عرب طرفدارش28هزارسربازراچه نظامی وچه شبهه نظامی پیاده کرده اند.مسعودمخالفین خودراقاچاق بر،آدم کش،تروریست،متعصب و...خواندوازامریکاخواست که دربرابرآن هابه وی کمک شودوواشنگتن رابطه ی خودراباپاکستان درشکل دهی سیاست افغانی اش، قطع نماید.وزیرخارجه،آلبرایت،تام پکرنگ وکارشناسان منطقه ی آن باورداشتندکه باطالبان کارشودتابابن لادن قطع رابطه نمایند....درعین زمان،پاکستان ازامریکاخواست که طالبان رادربدل بن لادن،برسمیت بشناسد.دیپلمات هایی وزارت خارجه، باین باوربودندکه، پاکستان وسازمان جاسوسی آن،ازنفوذخودبهره گرفته به معامله ی طالبان بابن لادن پایان بخشند.درواقع،این دوام همان پالیسی امریکابودکه بنام تامین ثبات منطقه ی،هجوم پاکستان به افغانستان راپذیرفته بود....درحالیکه هجوم پاکستان به افغانستان وفریب کاریی آن درجهت کسب شناسایی طالبا ن توسط امریکاادامه داشت،...دراواخردهه1990،کلینتن،باین باورشده بودکه هراس افگنی ،جنگ های نژادی،بیماری هایی مانند"ایدز"ورژیم های سرکو گرمذهبی، مانندطالبان، ازجنبه های تاریک پیوستگی جهانی می باشندکه پس ازفروپاشی کمونیسم به مشاهده می رسند.(10)
دربالایادآوری شدکه سیاست هایی پاکستان توسط ارتش وآی اِس آی تعیین وتوسط بروکرات هااجرامی شوندوسیاست مداران، درآن نقشی جزتماشاچی بودن،ندارند.برای نمایش درماندگی سیاست مداران پاکستانی دربرابر ارتش وآی اِس آی، بسنده می کندکه نگاهی به سخن رانی یوسف رضاگیلانی نخست وزیرپاکستان درروزدوشنبه9ماه مه-19ماه ثور1390خورشیدی،انداخته شود.نخست وزیرکه به مناسبت رخ دادکشته شدن بن لادن درشهر"ایبت آباد"درنزدیکی بزرگترین دانشکده ی نظامی ودفترمحلی آی اِس آی که به رسوایی هردونهادانجامید،درپارلمان سخن رانی می کرد؛وسخن رانی او،یک روزپس ازپاسخ دهی ژنرال احمدشجاع پاشا،رئیس آی اِس آی درپیشگاه بادارخوددرواشنگتن صورت می گرفت.بجای اینکه انتقادی ازشکست اطلاعاتی شبکه ی همه کاره ی اطلاعاتی- نظامی کشورش بنماید،برعکس،ازترس اینکه چوکی نخست وزیری راازدست ندهد،به ستایش شبکه ی جاسوسی وارتش پرداخته هردوراسرمایه ی ملی خواند.پرسش بینادی این است که ازکدام ارتش وکدام شبکه ی اطلاعاتی بایدستایش نمود!همان شبکه وارتشی که یک کشورخارجی باهواپیمادرقلمروسرزمینی اش دست به عملیات زده وشخصی زیرحمایت وموردتجارت آن هارا کشته ومرده اش رابدریا انداخته است.واقعاًسزاوارستایش می باشند!بجای اینکه،نخست وزیرپاکستان ازآن نهادهایی همه کاره وهیچ کاره پرسش نمایدکه کجارفت آن همه سرمایه گذاری بالای شماویاسران هردونهادرابه کناره گیری ودادگاهی کردن بکشاند؛برعکس،درمجلس نمایندگان مردم ازآن هاتمجید به عمل  آورد.واقعیت این است که مشرف،رئیس جمهورقبلی،درسال2001،معاهده ی پنهانی باامریکاامضاکرده بودکه مبنی برآن، امریکامی تواند بهرعملیاتی درخاک پاکستان دست بزندوسران پاکستان برای عوام فریبی به سخن هاوشعارهایی تندبسنده کرده برواقعیت تنگ دستی خوددربرابرواشنگتن پرده پوشی نمایندکه، سخنان نخست وزیرگیلانی بخشی ازآن ها می باشد.
درادامه ی توجیه گری های قبلی،بازهم روزشنبه14ماه مه-24-2-1390خورشید،هردومجلس زیرین وبالایی پارلمان پاکستان به خواهش نخست وزیرتشکیل جلسه داده،باتصویب قراردادی مبنی برهشداربه امریکابخاطر توقف حملات هوایی هواپیماهایی بی سرنشین به خاک پاکستان،بدواقدام نمایشی متوسل شد:نخست،باتشکیل یک کمیسیون، خواستار تحقیق آزادانه ی رخ داد"ایبت آباد"شد.دوم،به امریکاهشدارداد که اگرعملیات متوقف نشود،مسیرتدارکاتی ناتوازطریق پاکستان رابسته می نماید.پرسمان تحقیق آزادانه ی رخ داد"ایبت آباد"تقاضایی نوازشریف،نخست وزیرسابق بودکه برای مسخره کردن ارتش پیش کش کرده بود.بااعلام تشکیل کمیسیون تحقیق توسط پارلمان،درعین روز،شریف تاکیدکردکه کمیسیون بایدآزادباشدواصرارکردکه تعیین سیاست های داخلی وخارجی کشوربدوش سیاست مداران باشد،نه ارتش.افزون براین،شریف به طورویژه تاکیدکردکه سیاست پاکستان دررابطه باامریکا،هندوافغانستان بایدتوسط حکومت تعیین شود،نه ارتش وآی اِس آی. بااینکه نخست وزیرحکومت درمانده،بخاطرتامین امنیت ملی ازارتش وآی اِس آی ستایش کرد.نمی توان انکارورزیدکه نارضایتی وبی اعتمادی نسبت به ارتش وشبکه ی جاسوسی به فراوانی درپاکستان موج می زند.بی اعتمادیی که سخن های شریف،بخشی ازآن هامی باشد.البته که،برخی مانندشریف، نارضایتی هاراآشکاربیان می کنند.اماکارمندان نرم ودرشت دولتی، گه گاهی به گونه های سبک وسنگین و گاهی هم درنهان وآشکارناخورسندیی خودرانسبت به سیاست های ارتش راجع به افغانستان،ابرازمی کنند.به طورنمونه،طارق علی نویسنده ی انگلیسی- پاکستانی تبار،می نویسد:پس ازناکامی حکمتیاردرگرفتن کابل،پاکستان حمایت خودراازاوبه طالبان انتقال داد وطالبان راازمدارسی که در1980ساخته شده بود،شکل داد.در1992،والی صوبه ی سرحدبه من گفت که:" جوانان متعصب، افغانستان راآزادکرده نمی توانند،اما،آن هاآنچه راکه بنام پاکستان باقی مانده است،بی ثبات خواهندکرد."....وبرداشت ورفتارطالبان ازدین مانندوهابی های آغازین یاپادشاهی صحرامی باشد!وسخت گیریی آن هاباین دلیل که توهین به پیامبرخدامی باشد،توسط علمای ازهروقم محکوم کرده شد.(11)به سخن دیگر،کارهایی ارتش پاکستان وطالبان نه تنهاموردتائید بسیاری کارمندان دولت آن کشورنیست،بلکه حوزه های دینی ازهروقم یاعلمایی سنی وشیعه هم ازآن هانفرت دارند!
پس ازاین همه اسنادومدارک فاش شده دررابطه بانقشِ آی اِس آی درپشت سرپروژه ی طالبان،پرسش این است که آیاپاکستان بدون کمک وتشویق امریکامی توانست به چنان ماجراجویی بزرگی دست بزند؟این پرسمان ازدونگاه قابل بررسی می باشد:نخست،موضع گیری وبیانیه های مقام های امریکایی راجع به طالبان.دوم،اعتراف های مقام های پاکستانی درزمینه،اعتراف های که برخی ازآن هاارتباط بارفتارهای متناقض امریکایی ها دربرخوردباآینده ی افغانستان وبرخی هم برای فرارازویران گری های گسترده ی می باشدکه به افغانستان وتااندازه ی به پاکستان واردشده است.دررابطه بااصل نخست،...وزارت خارجه وسیا/سازمان جاسوسی راجع به افغانستان اختلاف نظرداشتندواین اختلاف بایددرواشنگتن توسط رئیس جمهوروکابینه ی اوحل می شدنه درسفارت دراسلام آباد.جیمزبیکروزیرخارجه علاقمندیی شخصی به افغانستان وپاکستان نداشت.رابرت اوکلی میدانست که بیکرسیارادررابطه باافغانستان به چالش نمی کشد....تحلیل گران سیادرامورافغانستان نگاه بدبینانه داشتند.به باورآن هاصلح به زودی به افغانستان برنمی گرددونفوذپاکستان اجتناب ناپذیراست.اسلام آبادنیرومندوکابل ناتوان است.ازاین رو،دلیلی نبودکه امریکابانیروی پاکستان(که خودفراهم کرده بود)،باوجودشعارهای ضدامریکایی جهادی های آی اِس آی، مخالفت نماید....بنابراین،روشن بودکه ....امریکاسیاستی راکه توسط آی اِس آی درافغانستان دنبال می شد،تائیدمی کرد.درضمن، سیا،پیش بینی  کرده بودکه افغانستان پس ازجنگ دردناک خواهدبود؛وکسی هم مانع شده نمی تواند.اجازه بدهیدپاکستانی هاسیاست منطقه رابه پیش ببرند.این حق همسایگی آن هاخواهدبود.پیش بینی سیاحکومت اسلامی بود،نه بنیادگرامانندایران....بااین همه،....دراین دوره(پس ازاشغال)،امریکابه افغانستان کم علاقه بود.بوش پدر به افغانستان بی توجه وشورای امنیت ملی هم جلسه ی راجع به این کشور نداشت.بایدچنین می شد،چراکه شوروی ازبین رفته بودوآلمان متحدشده بود؛واین ها،سیاست های روزبودند.زمانیکه سربازان شوروی رفتند،موضوع افغانستان،درسیاست خارجی امریکا،وآن بروکراسی واشنگتن،دررده ی سوم قرارگرفت....رابرت کمیت معاون وزارت خارجه،اعلام کرد. اگرنجیب الله برای حل مشکل افغانستان شرکت نماید،امریکااعتراضی نخواهدداشت.
پس ازتاخیرهای زیادی که توسط سیابه میان آمد،تامسن، گفت وگوی مستقیم باشاه سابق راشروع کردکه همه پرسمان دهه 1990می باشند....دردوره ی دوم ریاست جمهوریی کلینتن،تغییرات کوچکی درسیاست امریکاواقع شد.هیلاری/خانم اول،در1995م،به هندسفرکردوشوهرخودراتشویق کردکه درگیریی بیشتری درمنطقه داشته باشد.مادلین آلبرایت،وزیرخارجه شد.اوعلاقمندی خاصی راجع به حقوق بشرونقض آن توسط طالبان درمقایسه باوارن کریستوفرداشت؛ وطرفداران حقوق زنان هم واردمعرکه شدند.پترتامسن سفیرامریکادرارمنستان،درگزارشی به واشنگتن نگاشته، گفت:سیاست انفعالی امریکادرافغانستان که زمینه رابرای حامی های افراطی های عرب وپاکستانی خالی گذاشت،بایدبازخوانی شود؛واین غلط بودکه، نقش افغانستان درثبات منطقه کم گرفته شده بود.امادرآن وقت،...رئیس سیابرآوردکردکه:خطرجهان برای امریکادرسال1997م،پنج است:تغییرات درروسیه وچین،تهدیددولت های زشت مانندکوریای شمالی،ایران وعراق وخطرفراملیتی مانند،هراس افگنی،گسترش سلاح های اتومی،موادمخدر،جنایت های سازمان یافته،بحران های منطقه ی ودولت های ناکام درجاهایی مانند،افریقاویوگوسلاویی سابق....افزون براین ها،....کارشناسان جمهوری خواه وکنگره اعلام کردندکه امریکابایدبه طالبان یک شانس/موقع بدهد.این زمان مناسب برای امریکااست که باردوم درافغانستان دلچسپی بگیرد؛وخلیلزاد،یکی از کارشناسان افغانستان که ازدیدگاه حکومت امریکاپیروی می کند،پس ازسلطه ی طالبان برکابل، گفت:طالبان بنیادگرایی ضدامریکامانندبنیادگرایی ایران راتطبیق نمی کنند.مدل طالبان به مدل عربستان نزدیک است واین شیوه ی تفکرامریکایی هادررابطه باحرکت های اسلام سیاسی می باشد.سعودی محافظه کاروپرهیزکارغیرتهدیدکننده بود.درحالیکه ایران فعال،خشن وانقلابی....وطالبان ضدایران شیعه،ازاین رو،متحدامریکایاحافظ منافع آن کشورمی باشند.بعدازاین،ازخلیلزاد،دعوت شدکه به یونیکال ودربوردمشاور تی آن بارابرت اوکلی سفیرقبلی امریکادراسلام آباد،بپیوندد....پس ازآنکه شرون کارمندسیا،پنهانی باملاحسن وملامتوکل ملاقات کردوخواستارموشک های استنگردربرابرپول زیادشد،هردوگفتندکه علاقه به فروش موشک هاندارندودرآینده به آن هانیازدارند.البته،نگهداریی آن ها،برایی بهره برداری علیه ایران؛وگفتندکه،پس ازجنگ علیه مسعودواتحاداو،علیه ایران می جنگیم.ازاین رو،برای سرنگونی هلی کوپترهاوهواپیماهایی ایرانی به موشک های استنگرنیازداریم وامریکامطمئناًمارادربرابرتهدیدایران تقدیرخواهدکرد....سخن های طالبان مبنی براینکه به موشک های استنگر،پس ازبراندازیی قوت های مسعود،بخاطرمبارزه علیه ایران نیازداریم،همسوباسخن های خلیلزادمی باشدکه ازآن ها بنیادگرایانی مانندعربستان ودشمن ایران ترسیم کرده بود.این گونه نگرش ازطالبان،عین نظرآی اِس آی می باشدکه هم کله ی ملی گرایی قبیلگی پشتون راگرم کرده بود؛وهم چنان، درراستایی جلب کمک های دلاریی عربستان ودیگرشیخ های عرب براه انداخته بود....درهمین راستا،درنوامبر1996م،رابین رافایل،معاون وزارت خارجه ی امریکا،دریک جلسه ی پنهانی شورای امنیت سازمان ملل متحد،پالیسی امریکارا،راجع به طالبان، این گونه،بیان کرد:برای صلح،تمام ملت هابایدباطالبان کارکنند،چراکه دوسوم کشورراکنترول می کنند،افغان وداخلی هستندورمزماندن خوددرقدرت رانشان داده اندومنبع قدرت آن هادراعاده ی صلح پشتون هامی باشند.برای پایان دادن به جنگ وآشوب دوام دارواعاده ی صلح وامنیت،باوجودایجادمحدودیت های اجتماعی،طالبان اکنون یک واقعیت زندگی بین المللی می باشند.به نفع افغانستان نیست که طالبان منزوی ساخته شوند.(12)
بازتاب دیدگاه های مقام های امریکایی وکارشناسان نام نهادآن هادررابطه باافغانستان ومنطقه ونقش پاکستان وهمانندنمایش دادن طالبان باوهابیت ومعرفی کردن آن هابه حیث دشمن ایران تاچاشنی خوبی باشدبرای محافل سیاسی ونفتی-غربی،نشان میدهدکه کارمندان مسئول یک ابرقدرتیکه درفکراداره ی انحصاریی جهان می باشد،تاچه اندازه دچاردرماندگی وورشکستگی ذهنی می باشند.دراین نوع نگاه،سه گونه کمبودی به طورآشکار برجسته می شوند:نخست،بی خبریی آن هاازمحیط هایی برآمدن وهابیت وطالبان.دوم،ابزارانگاریی امریکایی هابه سوی افغانستان.سوم،بزرگ نمایش دادن نفوذپاکستان درافغانستان که به کمک امریکامیسر شده بود.تاجائیکه به اصل نخست ارتباط می گیرد،بایدیادآورشدکه وهابیت،یک جنبش پاک دینی عربی می باشدکه درسده ی هیجدهم میلادی درجهت تقویت بازگشت به قرآن وسنت وپیراستن اسلام ازخرافه های که صوفیان وشیخان ومفتی های سودجووغرض ورزبه آن افزون کرده اند،می باشد.درحالیکه طالبان یک نهادساختگی شبکه ی جاسوسی پاکستان می باشدکه بیشتراز90درصداعضای آن هاقرآن راقرائت کرده نمی توانند،چه ماندبه اینکه به پیراستن اسلام ازخرافه هابپردازند.وهابیت،اگرنهاددولت عربستان باآن باشدیانباشد،می تواند به حیث یک نهادسنتی استواربرپایه های اندیشه ی شکلی برخاسته ازقرآن وسنت به زندگی خودادامه دهد.اما،طالبان نه برپایه ی کدام برداشتی ازدین استوارمی باشندونه درکی ازمتون مقدس دینی دارند.واگردستگاه آی اِس آی،امروزازسرآن هادست بردارد،به پایان خط می رسند.دررابطه بااصل دوم یاابزارسازیی افغانستان توسط امریکا،بایدچنین ابرازکردکه این نخستین کارامریکایی هانیست واخیرین آن هم نخواهدبود.برای تصویربهتردوستی امریکایی هابه سخن ژنرال ایوب خان رئیس جمهورقبلی پاکستان بسنده می شودکه گفته بود:"خطردوستی باامریکاازخطردشمنی با آن کمتراست"!آنچه که درافغانستان برسرمردم به گونه ی عام وجهادی هاوطالبان به گونه ی خاص؛وهمچنان، پاکستانی آمده است،بهترین بیان کننده ی نظرایوب خان می باشد.اما،دررابطه بااصل سوم یانفوذپاکستان درافغانستان، بایدگفت که بیش ازاندازه مبالغه شده است.
بطورنمونه،درمیان هفت گروه جهادیی که درپاکستان ساخته شد.همین که پاکستانی هاچه سکولاروچه مذهبی ازحکمتیاروحزب اوبه حیث بهترین گزینه نام بردندوحمایت کردند؛درواقع،دروازه ی دشمنی باشش گروه دیگررابازکرده اند.دشمنی که درمخالفت جمعیت اسلامی وفرمانده نظامی اش،احمدشاه مسعود،خودرابه نمایش گذاشت وسرمایه گذاریی پاکستان رانه تنهابالای حکمتیار،بلکه درکل افغانستان به صفرضرب زد!ازسوی دیگر،طوریکه درصفحه185(جنگ اشباح)آمده است،تلاش آی اِس آی درنابودکردن پل حیرتان که چنان تلاشی پیشترتوسط مزدوران آن سازمان درجهت ویران کردن نیروگاه برق"سروبی"که توسط ارتش افغانستان ناکاره ساخته شد؛وشخصی که چنان برنامه ی ناپاکی رامی خواست عملی نماید،اکنون دراداره ی ناکارآمدودرمانده ی کرزی مقام بالای هم دارد،نشان داده بودکه پاکستانی هادنبال ویرانی افغانستان می گردندنه دوست یابی درآن.
بهرحال،درمیان کارمندان امریکایی شاغل درامورافغانستان، پترتامسن که ازسفارت امریکادرارمنستان طی پیامی یادآورشده است که کم اهمیت دادن به نقش افغانستان درثبات منطقه توسط امریکایی هااشتباه بزرگ بود،نظرسنجیده می باشدوامیدمی رودکه درآینده پایه وبنیادکارآن کشوردرافغانستان قرارگیرد؛درغیرآن،صلح وثبات درافغانستان تامین شدنی نخواهدبود.درارتباط باکم اهمیت نشان دادن نقش افغانستان درثبات منطقه ودادن نقش بیشتربه پاکستان، بویژه سازمان جاسوسی آن(آی اِس آی)،امریکایی هانه تنهابه افغانستان زیان رسانیده اند،بلکه مردم پاکستان راهم زیانمندکرده اند.درواقع،...باکمک های بزرگ نظامی امریکا،آی اِس آی شاخ وپنجه ی خودرابرتمام بخش های حکومت(پاکستان)گسترش داد.این سازمان،دربرگیرنده ی افرادملکی ونظامی به شمار150هزارشدکه پنهانی وآشکار(درتباهی پاکستان وافغانستان)عمل می کردند.(13)همین نهادسیاه کاراست که برای تقریباًسه دهه به عربستان وامریکاومتحدین آن هادروغ گفته ودرجهت پیشبردبرنامه های ضدافغانی خود،جیب مالیه دهندگان آن هاراخالی می کند.شایداکنون امریکایی هامتوجه شده باشندکه چگونه شخص زیرتعقیب آن ها(بن لادن)توانست درنزدیکی گارنیزیون ودفترآی اِس آی در"ایبت آباد"برای شش سال خودراپنهان نماید.پرسش بنیادی این است که امریکایی هاچه دستاوردی درافغانستان دارند؟عربستان که خیر!بارهافریب خورده است ودرآینده هم منتظرچنان فریب های خواهدبود!تاجائیکه به کمیت هزینه ی عربستان وامریکادرجنگ علیه شوروی درافغانستان ارتباط می گیرد،...عربستان از1979-1990م،4بلیون دلاروامریکادردهه1980م،6بلیون دلاردرافغانستان مصرف کرده ااند؛مصرفی که به تباهی افغانستان انجامیده است.در1994م،عربستان وپاکستان دومتحدامریکا،سازمان افراطی طالبان راایجادوبراه انداختند(سازمانی که نفس حقوق بشربویژه حقوق زنان راکشیدوسازمان های حقوق بشریی غربی آهی هم نکشیده اند).تنها،زمانیکه دراکتوبر2001م،امریکاوانگلیس بمباران طالبان(به بهانه بن لادن)راآغازکردند،مطبوعات جهان راازلگدمال شدن حقوق بشروسنگسارتوسط طالبان پرکردندواین رسوایی بزرگی برای عربستان وپاکستان بود....این تنهامایه ی شرمساریی ریاض واسلام آبادنبود،بلکه مایه ی شرمساریی مدافعان گزینشی حقوق بشرنیزمی باشد.دراین راستا،...یک دیپلمات امریکایی گفت:طالبان مثل سعودی انکشاف خواهندکردوتوضیح داد:افغانستان به یک مستعمره ی نفتی امریکامبدل خواهدشدکه فائده ی بزرگ برای غرب خواهدداشت.نه پرسمان دموکراسی ونه نقض حقوق زنان اهمیت داردوماباآن هازندگی خواهیم کرد(ازدواج مدرنیته باتوحش دوره ی نوسنگی)!(14)
ازسوی دیگر،این پرسمان که طالبان راتنهاعربستان وپاکستان ایجادکرده اند،زیادهم موردتائیدنیست.باتوجه به پیوستگی سیاست هایی هردوکشوربه امریکا،بعیدبه نظرمی رسدکه آن هادراین ابتکاررذیلانه زیرگوش بادارنزده باشندیاکمک بادارراکمای نکرده باشند.برای تائیداین نظر،دیدگاه هایی بی نظیربوتو،نصیرالله بابرومایکل شوسودفسکی،بازتاب داده می شود:لومونددپلماتیک،قول بی نظررا انتشارداده بودکه بنابرآن گفته،طراح ایجادطالبان انگلیس است یاطرح آن رانگلیس ایجادکرد،پول مصرف آن راعربستان دادواجرای طرح راپاکستان بدوش گرفت....بابرمی گوید:آن های که طالبان راساختندامروزخودعلیه آن هامی جنگند....ومایکل شوسودفسکی، باین باورمی باشدکه:براساس بنیادهریتیج در واشنگتن،پالیسی عمومی محافظه کارها،رقص امریکاباطالبان،بخشی ازکوششی بودبرای جلوگیری ازراه اندازیی خط نفتی ازطریق ایران وکاهش نقش روسیه درترکمنستان وقزاقستان....دراین راستا،زمانیکه...درفوریه1996م،کمپنی بریداس وحکومت موقت طالبان معاهده ی مقدماتی امضاکردند،واشنگتن توسط سفارت خوددراسلام آباد،ازبی نظیربوتوخواست که معاهده رالغووحق انحصاری رابه یونیکال بدهد(معاهده ی طالبان رابی نظیرلغونماید).درعین حال،حکومت کلینتن ازکانال آی ایس آی، طالبان راکمک نظامی کردتابه پیشروی خودادامه بدهند.درنتیجه ی همین حمایت بودکه طالبان درماه سیتامبر1996م،به اشغال کابل موفق شدند.پس ازتشکیل اداره ی سخت گیرطالبان،یونیکال تائیدکردکه این کمپنی به جنگ سالاران پول میدهدتاازپروژه ی آن مراقبت نمایند....واضح بودکه...بدون حمایت امریکاکه ازکانال آی اِس آی فراهم شده بود،طالبان درسال1996م،به تشکیل حکومت درکابل،موفق نمی شدند.هفته نامه ی"ژندفنس می نگاردکه نصف نیروی بشری طالبان ومهمات آن هاازپاکستان توسط آی اِس آی می آمدکه موردتائیدامریکابود.ازاین رو،امریکابخشی ازحمایت طالبان بود وبرآمدن مشرف واداره ی نظامی اوهم که طالبان راتادندان مسلح کردند،پروژه ی امریکایی بیش نبود.حمایت امریکاهمواره به منطقه زیرکنترول طالبان می رفت وادارات وزارت خارجه ی امریکاخودمانع رسیدن کمک هابه بخش های بیرون ازاداره ی طالبان می شدند....ازاین رو...به حمایت های آی اِس آی که زیرفرمان سیابود.دولت اسلامی طالبان به طورگسترده ی به منافع ژئواستراتیژیک امریکاخدمت می کرد.اینکه چرا امریکابروی تروریسم طالبان چشم خودرابست؟به شمول نقض وحشتناک حقوق زنان!مسدودکردن مدارس دخترانه،راندن زنان ازارگان های دولتی واجرایی غیرانسانی شریعت طالبانی.همه به همان منافع استراتیژیک برمی گردد....ازاین سبب بودکه....باسلطه یابی طالبان برکابل،گلیندویس،سخن گوی وزارت خارجه ی امریکاگفت:امریکاچیزی قابل اعتراضی دراقدام طالبان به تطبیق قانون اسلامی/شریعت نمی بیند.افزون براین ها،...آی اِس آی،بن لادن رابه طالبان معرفی وسهولت برای روزنامه نگاران فراهم کردتابه قندهاربروند.آن گونه که سعودی می خواست،ترکی فیصل،پس ازاشغال کابل توسط طالبان،به آن هاروشن ساخت که دررابطه بامهمان داری ازبن لادن،باآن ها مقابله نمی کند.(15)
اینکه عربستان بخاطرمهمان نوازی ازبن لادن،هراس افگن درجه یک درفهرست درخواستی هایی امریکا که اکنون باشرمساریی های فراوان برایی آی اِس آی، توسط جوخه های اعدام یاشریعت صحرایی امریکاکشته شده است؛باطالبان سرکشمکش ندارد،به سه واقعیت تلخ وشیرین/شیرین برای اربابان قدرت وتلخ برای مردم جفاکشیده ی افغانستان،ارتباط پیدامی کند:نخست،ارزشمندیی منبع بزرگ انرژیی  عربستان برای غول های سیاسی-اقتصادی در غرب.دوم،چشم بستن امریکا برجنایت هایی ضدبشریی طالبان بخاطرنقش عربستان ونظامی های پاکستانی که پشت سرطالبان ایستاده اند.سوم،اهمیت موقعیت افغانستان برایی آن ها، بدودلیل:نخست،مجراشدن برایی مسیرنفتی شرکت های انرژی ازآسیای مرکزی به سوی دریایی عمان؛ وهمچنان، بی ثبات نگهداشتن منطقه درجهت مهارروسیه وایران.دوم،لکه ی ننگ شدن طالبان درپوشش دین علیه اسلام ونواندیشان دینی که می خواهندمسلمان هادرساختارقدرت جهانی، نقشی داشته باشند.دراین راستا،...اگرتیل نقش خون رادراقتصادژاپن وغرب بازی می کند،سعودی قلب یاشریان های می باشدکه خون رامی رسانند.این کشور50،263بلیون بشکه نفتِ قابل کشف داردکه یک چهارم تیل موردنیازجهان می باشد.شرق میانه60یا65درصدتیل موردنیازجهان رادارامی باشد.این پادشاهی،افزون برنفت،5،202تریلوین کیبک گازداردکه درجایگاه پنجم،پس ازروسیه،ایران،قطروامارت های متحده ی عرب، قرارمی گیرد....بخاطرنقش شرکت یونیکال،عربستان وارتش پاکستان درپشت سرطالبان....ازسیپتامبر1996تاکنفرانس سران گروه"8"درتابستان2001م،کلینتن وبوش،هیچ کدام طالبان رانه دولت تروریست ونه دولت زشت نام گذاشتند.طالبان مهمان سرسفره ی یونیکال بودندونقش پاسدارخطوطی نفتی وگازی رابازی می کردند.خطی که کیسینجربه حیث یکی ازمشاوران اجیرآن بکارگماشته شده بود.یونیکال،خلیلزادیک پشتون فارغ دانشگاه شیکاگووهمکارسابق ولفویتزوحامدکرزی پشتون قندهاری رانیزبکارگماشته بودکه هردواز1996م،طرفدارطالبان بودند.حتی وال استریت ژورنال هم،به طالبان عشق می ورزید.نیویارک تایمزبتاریخ 26ماه مه1997م،درگزارش خوداین مطلب رابه چاپ رساندکه اداره ی کلینتن باین باوراست که پیروزیی طالبان،رقیبی خوبی برای ایران وموازنه دربرابرآن خواهدشد؛ودرمسیرخطوط نفتی، نفوذروسیه وایران رانیزتضعیف/کمزورخواهدکرد....طرفه اینکه، برای رسیدن چنین شرایطی،امریکایی هاازپیش اندیشیده بودند.بطورنمونه،...ویتنامی هاکه دربرابرامریکامی جنگیدند،تعلیمات ایدئولوژیک وسیاسی وسازمانی داشتند.مارکس،مائووانگلس ولنین راشناختندونوشته های آن هارامی خواندند.امریکا،مجاهدین راپول واسلحه داد،اماقانون گرایی وپیروی ازارزش های دموکراتیک رابه آن هانیاموخت....کثرت گرایی،فردیت،قانون،دموکراسی،حقوق بشر وآزادی های فرهنگی،همه اندیشه های غربی(که امریکامدعی آن هااست)می باشد.(16)اندیشه های که نخست ازمجاهدان بخاطرفریب کاریی پاکستانی هادریغ ورزیده شد؛واکنون،درابرآن هاوارزش های هماننددرفرهنگ اسلامی،ازطالبان حمایت صورت می گیردتادوکارزیرابه خوبی انجام بدهند:نخست،اسلام رامسخ نمایند،کاریکه بنیادگرایان مسیحی وشرکت های نفتی -غربی ازآن حمایت می کنند.دوم،افغانستان رابرای سال هابی ثبات نگهدارندتامنافع پاکستانی هاتامین گردد.
باآن همه خوش خدمتی که طالبان وپاکستان باپول عربستان به امریکادرافغانستان ومنطقه انجام دادندوفکرمی کردندکه ازکیسه ی خلیفه بخشش وافغانستان راباشیوه ی حکومت طالبانی اش به اسلام آبادبه گونه ی پاداش پیش کش می نماید،ازخوب یابدرخ دادها،این گونه نشد.ازپیش هم روشن بودکه امریکاازکشوری مانندافغانستان که موقعیت برجسته ی درژئوپالیتیکس وژئواکانومیکس منطقه دارد،دست برنداشته وآن رادراختیارنظامی های پاکستانی نمی گذارد.دراین رابطه،برخی افغان هایی که درپاکستان سروکاری باسفارت امریکاداشتند،ازقول دیپلمات های آن کشوردراسلام آبادمی گفتندکه آن هامی گویند:"درافغانستان،دم شیررابدست پاکستانی هاسپرده ایم،پرسمانیکه دیریازود،آن هاراشکارشیرخواهدکرد."ازسویی دیگر،امریکابزرگترین کشورسرمایداریی جهان می باشد؛سرمایداریی که طبعیت وسرشت آن،تجارت،تولید،بازاریابی،تاریخ زودمصرف تولیدات وزباله سازیی کالاهایی کهنه واستعال شده می باشد.ازاین رو،تاریخ مصرف طالبان ونظامی های پاکستانی درافغانستان به پایان رسیده بود.اینکه طالبان باالقاعده چه می کردندومی کنند،پرسمان پرارزشی نبود.
درچنان شرایطی،نظامی های پاکستانی می کوشیدندکه امریکابه اداره ی سیاه کار طالبان که از منافع ریاض،اسلام آبادوتااندازه ی واشنگتن درافغانستان پاسداری می کرد؛دربدل سپردن بن لادن، موقع زیست بدهد.واضح است....اگرطالبان بن لادن راتحویل امریکاهم می دادند،ممانعت ازجنگ نمی کردند.چراکه جنگ پیش ازرخ دادیازدهم سیپتامبر2001م،برنامه ریزی شده بود....یک مقام امریکایی درجریان گردهمایی کمیته ی بین المللی تماس درامورافغاستان که توسط سازمان ملل متحدراه اندازی شده بود،دروسط ژولای2001،به آقایی نایک معاون وزیرخارجه ی پاکستان گفته بودکه، اقدام نظامی علیه افغانستان دروسط اکتوبربراه انداخته خواهدشد.مطابق گفته نایک،هدف براندازیی طالبان خواهدبود؛واوتاکیدکردکه بدون شک، پس از11-9-2001م،برنامه ی پیشین اجراخواهدشد.(17)کمترازدوماه ازیادآوریی دیپلمات امریکایی به معاون وزارت خارجه ی پاکستان نگذشته بودکه، بتاریخ9-9-2001م،احمدشاه مسعود،فرمانده جبهه ی متحدمخالف طالبان به شهادت رسید؛ ودوروزپس ازآن، بتاریخ  11-9-2001م،رخ دادواشنگتن ونیویارک بوقوع پیوست،رخ دادی که دورازعاملان اصلی وساختگی آن،تغییربزرگی رادرسیاست امریکاوجهان باعث شد.
درچنان شرایطی،درکاخ سفید، یک بنیادگرایی خشن مسیحی بنام جورج بوش نشسته بود،بنیادگرایی که پیش از تعلل وسنجش، بن لادن رامتهم وطالبان رابه حیث پناه دهنده ی اومقصرخوانده،آهنگ براندازیی رژیم طالبانی- پاکستانی راکرد.درآن روزهاکه نویسنده درپاکستان زندگی ورخ دادهاراباگرمی دنبال می کرد،شاهدبودکه چقدرنابه سامانی وپریشانی به سران نظامی- سیاسی پاکستان رخ نموده بود؛ودربسیاری مصاحبه هاوگفت وگوهای خبری- تلویزیونی،مشرف فرماندارنظامی پاکستان جفنگیات می گفت.طرفه اینکه،...ازروزهایی4تا13سیپتامبر2001م،ژنرال محموداحمدرئیس آی اِس آی،در یک سفررسمی مصروف ملاقات بامقام های امریکایی درواشنگتن،بود....اوپس ازبازگشت به پاکستان....بتاریخ 7اکتوبر،پیشترازآغازحمله ی امریکابه افغانستان،ازریاست آی اِس آی برکنارشد.روزپس ازبرکناریی احمد،روزنامه ی"تایم آف اندیا"رابطه میان احمدومحمدعطا،رهبرحمله به به ساختمان تجارت جهانی رافاش کردکه درغرب موردتوجه واقع نشد.برکناریی اوهم به افشاگریی روزنامه ی هندی رابطه داشت....گزارش تایم آف اندیا،همچنان دررابطه باچگونگی مصروفیت ژنرال احمددرجریان سفریک هفته ی اوبه واشنگتن،وهفته ی پیشتر ازیازدهم سپتامبر،وپیوندآی اِس آی بارخ دادنامبرده ورابطه ی اوبامحمدعطادرامریکا،روشنی می اندازد.باوجوداینکه،اداره ی پژوهش های فدرال/اِف بی آی،دست داشتن پاکستان دررخ دادیازدهم سیپتامبرراکشف وروکرده بود،اداره ی بوش، بدلیل های ناروشن،تصمیم برکسب حمایت پاکستان درجنگ علیه ترور/هراس افگنی گرفت.(18)
درجریان سفرژنرال محموداحمدبه واشنگتن که برابربارخ داد11-9-2001م،می باشدووتصمیم حمله به حکومت طالبانِ زیرسرپرستی ای اِس آی درکابل،پیشترگرفته شده بود،ودرجهت تحقق حمله:مطالبات امریکاازپاکستان توسط آرمی تاج،به ژنرال احمدرئیس آی اِس آی،درواشنگتن داده شد.مطالباتی که پسانتردرکمیسیون11/9به نشررسید:1- توقف فعالیت های القاعده درمرزوپایان دادن به کمک هایی لوژستیکی به طالبان.2- دادن اجازه به امریکا،دراستفاده ازفضای پاکستان برای پروازوفرودهواپیماهای امریکایی واطلاعات درصورت نیازبه عملیات- نظامی-اطلاعاتی.3- دسترسی به زمین پاکستان برای امریکاومتحدین واطلاعات نظامی ودیگرعملیات شخصی برای اقدام علیه القاعده.4- فراهم کردن اطلاعات برای امریکا.5- محکوم کردن آشکارتروریسم/هراس افگنی یاعملیات هراس افگنانه.6- قطع کردن موادسوخت به طالبان وجلوگیری ازسربازگیری ورفتن آن هابه افغانستان.7- شواهد درباره ی القاعده و طالبان وادامه ی  نگهداریی القاعده توسط طالبان وقطع رابطه باطالبان.احمدبارسیدن به اسلام آباد،تاکیدداشت که به خواسته های نامبرده، پاسخ منفی داده شود.(19)
بهرصورت،آی اِس آی چه مقاومت می کردکه خواسته ی ژنرال احمدبودوچه تسلیم می شدکه تاریخ ارتش پاکستان نشانی ازایستادگی  به جزدربرابرمردم این کشوررانشان نمی دهد؛امریکادرهمه حال،برنامه ی خودرابه پیش می بردوبرد.بتاریخ7 اکتوبر/17میزان1380خورشیدی،امریکاعملیات براندازی علیه طالبان راآغازوبه تاریخ....25نومبر4قوس،نخستین دسته ی سربازان دریایی امریکادرافغانستان پیاده شدندکه ازناوجنگی سواحل پاکستان برخاسته بودند....براندازیی طالبان بیشترتوسط دلارصورت گرفت تاتوان جنگی!عملیات دلاردهی توسط ایم آی سیکس/سازمان جاسوسی انگلیس وسیا/سازمان جاسوسی امریکاصورت گرفت که نخست فرماندهان اتحادشمال راخریدندوبعدابه خریدطالبان رفتند.رهبران پشتون مقیم پاکستان هم پول گرفتند؛اما،قدم به افغانستان نگذاشتند.ریچاردکلارک،تخمین می زندکه سیا70ملیون دلاررشوت به جنگ سالاران پرداخته است؛امامقدارپول پرداخت شده،ازصدملیون هم بیشترمی باشد.(20)
درشرایطی که سیاوایم آی سیکس/سازمان های جاسوسی امریکاوانگلیس،ازتورخم تادروازوازبدخشان تاجوزجان وازمیمنه تالشکرگاه وازقندهارتانورستان،صدهاملیشه ی ارزان قیمت،روزمزدووطن فروش جهادی- کمونیستی راباپرداخت پول بسیج کرده بودند،درآن سویی مرزیعنی پاکستان،مشرف وجاسوسانش نیزمصروف دست گیری وتسلیم دهی اعضای کم ارزش القاعده وطالبان غرض فروش به سازمان های نامبرده واخذپول های کلان درزیرپوشش جنگ علیه هراس افگنی بودند.دراین بازیی ناپاک، مشرف وکارگزاران آی اِس آی تنهانبودند،چون ازهمان آغازماجرا،بازی بادین ومذهب سروسامان یافته بود،آی اِس آی، جمعیت العلمای اسلام و مولوی هایی زیرفرمان خودرانیزدرجهت سربازگیری برایی طالبان وفرستادن هزاران ملیشه ی ریش دارواجیربه افغانستان،بکارانداخت.ازآن جاکه،...در1993م،جمعیت العلمای اسلام واردائتلاف درحکومت باحزب مردم شد،رابطه میان این گروه وحکومت وآی اِس آی تعمیق گردید.ازاین رو،بافروپاشی حکومت به نخست وزیری حکمتیاردر"کابل"/تخلیه ی مرکزدولت مجاهدین ازپایتخت به شمال،طالبان نه تنهایک حکومت پس مانده شکل دادند،بلکه برای جمعیت العلمای اسلام هم پایگاه شکل دادند.(21)پایگاهی که بخاطرمانع شدن ازفروپاشی آن،آی اِس آی وملاهای روزمزدآن دست بکار شدندوزیرنام جهادعلیه امریکا، هزاران ملیشه ی مزدورابه جنگ علیه مجاهدین دیروزبه افغانستان اعزام کردند.باوجودتلاش های زیرکانه ودودوزه ی مشرف وآی اِس آی درپشت سرجمعیت العلمای باصطلاح اسلامی وشاگردان بظاهرافغانش،طوریکه احمدرشیدمی نویسد:درشب دوازدهم نوامبر2001-22عقرب1380خورشیدی،طالبان کابل راچپاول وروزدیگرشهرراترک گفتند.درآن چپاول،بیشتراز8صدموتررادزدی کردند.تاکسی ها،بانک هاومرکزمبادله ی ارزراخالی وبه سوی جنوب فرارکردند.(22)چپاول وغارت جهادی-طالبی – ملیشگی،چیزی نیست،مگرزاده ی نفاق ودین مداریی دروغین وضدملی که بهایی گزاف آن رامردم افغانستان می پردازند.
بافروپاشی اداره ی پس مانده ی طالبان که به جزتامین منافع پاکستان،عربستان وشرکت نفتی یونیکال وظیفه ی دیگری بدوش نداشت،پاکستان که برشیرمهارناپذیرافغانستان وتندرویی قبیلگی- مذهبی سوارشده بود،شکارشیرشد؛وشرکت یونیکال،اداره ی موردنظرخودرادرکابل زیرنظر کرزی وخلیلزاد،دوگماشته ی خود،شکل داد.اداره ی موردنظریونیکال،اگرچه درکابل آغازبکارکرد،امابامانع های جدیی روبروبودکه بایدباآن هاهشیارانه پنجه نرم می کرد.ازجمله ی مانع های پیش رو،این هاازهمه عمده بودندومی باشند:نخست،پاکستان که زیان سختی رامتقبل شده بود،درصددتلافی برآمد.دوم،ایران که تلاش داشت مسیرخط نفتی-گازی ازخاکش بگذرد،مایل به بی ثابت کردن اوضاع افغانستان می باشد.سوم،جورج بوش باتقویت اوباشان واراذیل که"جنگ سالاران"نامیده می شوند،تخم فتنه وبی ثباتی رادرکشورماکِشت.اگرچه پاکستان درظاهرنمایش می دهدکه در کمک باداره ی جدیدو بازگشت صلح وثبات پایدارجدی وصادق می باشد،امابخاطرزیان های مادی وفرهنگی که به افغانستان رسانیده وزیانی که ازبراندازیی اداره ی طالبان؛ ودرواقع،اداره ی خودش درکابل متحمل شده است،باتمام معنابه مقابله باحکومت جدیدبرخاست.مقابله ی که دربسیاری موارد،حالت انتقام جویی ازامریکایی هاراهم به خودمی گیرد.بطورنمونه،طارق علی نویسنده ی انگلیسی- پاکستانی می نویسد:یک ژنرال بازنشسته مختصراًگفت که امریکاازپاکستان به حیث کاندم/خریطه ی پلاستیکی جلوگیری ازبارداری بهر برداری وواردافغانستان شد؛وزمانیکه هدفش برآورده شد،آن رابه کمودانداخت!(23)بنگرید!این برداشت ژنرال ازبرخوردامریکابا پاکستان،درحالیکه بهترین معرف روابط اسلام آبادوواشنگتن می باشد،بذات خودبزرگترین محرک انتقام گیریی پاکستان ازامریکانیزشده می تواند.چهارم،شرکت یونیکال ودولت امریکادرافغانستان جنگ زده،بابالا کشیدن کرزی به مقام ریاست اداره ی پس ازطالبان؛درواقع، به گزینشی دست زدندکه به معنای فرستادن"آهوبه شکارکفتار"می باشد؛شکاریکه کفتارهایی درون و بیرون حکومت چه مسلح وچه غیرمسلح رافربه تروحکومت رالاغرترودرمانده ترکرده است.
پانویس ها:
1-Ghost wars,the secret history of theC.I.A,Afghanistan and Bin laden,from the Soviet invasion to September11,2001.By:Stev Coll.The penguin press,Newyork,2004.copyright©Stev Coll,2004,allright resered.Printed in the U.S.A.PP.175-176-177
2-THE Clash of fundamentalisms:Crusades,JihadS and Modernity.JANUARY1,2003.PUBLISHEDBY:VERSO.By:Tariq Ali.p.187
3-Ghost wars.pp.61-62
4-Ibid.pp.9-11
5-Ibid.pp.14-15-312-315-316-328
6-Ibid.pp.328-329-330
7-THE Clash of…p.197
8-Ghost wars.p.331
- بی نظیربوتو:ماطالبان رامحدودکرده بودیم!سایت اردوی بی بی سی16دیسامبر2006-25-قوس13869
10-Ghost wars.pp.429-430
11-The Clash of…pp.210-211
12-Ghost wars.pp.198-209-217-169-352-361-338-339-340-337
13-War and globalization,the truth behind September11.By:Michel chossudovsky.copyright©2002.by…..allrights reserved-Global outlooktm and the center for research and globalization(CRG),first edition—printed and bound in Canada.isbn 0-9731109-9-2.p.22
14-Afury for GOD,THE ISLAMIST ATTACK ON AMERICA.BY:MALISE RUTHVEN,first published in the Great Britain,by Granto books.pp.170-171-172
-       15- سایت انقلاب اسلامی درهجرت شماره ی692از12تا26اسفند/حوت1386وهفته نامه ی پاکستان پوست به زبان اردودرشمال امریکا،ص6-30اگست2006،مصاحبه بانصیرالله بابر
-       And War and globalization,pp.79-88-60-61-26-89and Ghost wars.p.341 and War and globalization.pp.81-82
-       16-Fury for GOD.P.157 and War and globalization.pp.161-162 and Fury for GOD.PP.186-187-243
-       17-war and globalization.pp.57-65
-       18-Ibid.pp.54-57-59
-       20-Descent into Chaos,the United States and the failure of nation building in Pakistan,Afghanistan and Central Asia.first published in2008byviking penguin,and amember of penguin group(USA)INC.Copyright©Ahmed Rashid,2008,allright reserved.By:Ahmed Rashid.pp.95-97 -
-       21-War and globalization.p.26
-       22-Descent in to Chaos.pp.86-87
-       -23THE Clash of…p.197

0 comments:

Post a Comment