Thursday 5 May 2011

امریکا،کشتن بن لادن وپاکستان

 مشرف،رئیس جمهورپاکسان، بتاریخ11سپتامبر2006،درهاوانا،دریک جلسه باهوگوچاویزرئیس جمهورویزیویلا،،باوگفت که:"شمادررابطه باامریکای هابسیارمتهاجم هستیدومشوره دادکه مانندمن عمل کنید،یعنی بپذیریدهرچه آن هامی گویندوبعدحسب دلخواه خودعمل کنید"!
طارق علی
ابراهیم ورسجی
16-2-1390
مشوره ی زمام دارنظامی پاکستان به هوگوچاویزرئیس جمهوروینزیویلامبنی براینکه به امریکاوعده ی همسویی وبعداًضدآن عمل نمائید،یادمان سیاست وروابط بین الملل دردوران کشمکش سیاسی-ایئولوژیک ونظامی دوره ی جنگ سردمیان کمونیسم وسرمایداری رابه ذهن می رساند.به سخن دیگر، تازمانیکه اتحادشورویی کمونیستی بتاریخ نه پیوسته بودوجنگ سردمیان مسکوواشنگتن ادامه داشت،برای بهره برداری ازرقابت آن ها،چپ شعاردادن وراست عمل کردن وبه عکس،به روش روزمره ی سران فرصت طلب ومردم فریب جهان سوم،بویژه سلف رهبران کنونی پاکستان مبدل شده بود.این گونه یاوه سرایی درحرف وعمل کردن برضدآن،چنان به رسوایی کشیده شده بودکه راننده های شهرنیویارک/مقرسازمان ملل متحد،در میان خودتبصره می کردندکه راست اشاره بده وچپ برو!همزمان بابتاریخ پیوستن کمونیسم وافتادن مسکوبدست یک مردالکلی ودیوانه،رهبران کمونیست متحدمسکودراروپای شرقی،افریقا ویمن جنوبی سرنگون،وکشورپاکستان به تجارت بالای بنیادگرایی هراس افگن دست زد.نجیب الله رئیس رژیم وابسته به مسکودرکابل، وکریموف رئیس رژیم استالینیست ازبکستان، به جلب توجه امریکاروی آوردند.سیاستی که درپیروی ازآن، کریموف موفق وصدای نجیب الله مبنی بربهتربودن رژیم اوبربنیادگرایی افغانی بخاطرنفوذپاکستان درواشنگتن گوش شنواپیداکرده نتوانست وناکام شد.
بهرصورت،پاکستان نشان دادومیدهدکه درکاربردسیاست های چپ نماودرجوهرراست تندرو،دست بالای دارد.این گونه سیاست های منافقانه زمانی ارزش بیشتری پیداکردکه راست افراطی وتندروبرهبریی جورج بوشِ پسربه کاخ سفید،راه یافت واسلام رادرجای کمونیسم نشاند!بوش ودست یارانش که به باور بسیاری کارشناسان جنوب،جنوب غرب وجنوب شرق آسیا،راجع به منطقه آگاهی نداشتندوتجربه شان بیشتردرمحورنبردباکمونیسم ومحدودساختن آن خلاصه می شد،به حیث یک گاوشیریی چاق وفربه برای سران نظامی وشبکه ی جاسوسی پاکستان عمل کردند.سازمان جاسوسی پاکستان(آی اِس آی)که ازاشغال افغانستان تاکنون به بنیادگرایان مذهبی به حیث یک ابزارکارآمددرسیات منطقه ی بویژه دربرابرهندوافغانستان می نگرد،بدرستی میدانست ومیداندکه امریکابه حیث بزرگترین کشورسرمایداریی جهان به هرچیزی تاریخ مصرف قایل است وتاریخ مصرف پاکستان گذشته است.ازاین رو،ازپیش آمادگی گرفته بودتادربرخوردباسیاست های امریکابه گونه ی که مشرف به چاویزمشوره داده بود،عمل نماید.امریکای هاهم ازحقه بازی های سازمان جاسوسی پاکستان بی اطلاع نمی باشندومیدانندکه نیرنگ وشیطنت شیوه ی معمول آن می باشد.پرسمانیکه درسال های پسین،نظامی های پاکستانی رااذیت می کنداین است که امریکای هاازافغان هاوهندی ها،راجع به کارکردپاکستان سخن می شنوند.زمانیکه پول های کلان پرداخت شده دردوره ی بوش به پاکستان بی نتیجه ثابت شد،سخن شنوی ازکابل ودهلی هم بیشترشد.امضای قراردادهای گونه گون میان طالبان پاکستانی وحکومت مشرف بیشترازپیش به بدگمانی امریکای هاافزود.ازسوی دیگر،کشته شدن بی نظیربوتوتوسط آی اِس آی وبارکردن آن برطالبان پاکستانی وشکست مشرف درانتخابات2008،سبب شدکه امریکایی هابیشترازپیش جدی شوند.دراین راستا،درماه اگست2008،پس ازروی کارآمدن حکومت حزب مردم،درحالیکه مشرف ازکاخ ریاست جمهوری کنارگذاشته نشده بود،جلسه ی میان دریادارمایک مولن رئیس ستادمشترک ارتش امریکاودریاداراسکات وان بودشکرک فرمانده ناوگان ضربتی نهم امریکاوژنرال کیانی رئیس ستادارتش واحمدشجاع پاشافرمانده عملیاتی ارتش پاکستان باحضوردیگرمسئولین امریکای بروی ناوگان جنگی ابراهام لنکن دردریای عمان صورت گرفت.درهمان جلسه تصمیم گرفته شدکه ژنرال پاشارئیس آی اِس آی شودودرماه سیپتامبربه آن کارگماشته شد.هدف ازگماردن پاشابه ریاست آی اِس آی این بودکه فصل نوی درکارکرداین سازمان هراس پرورگشوده شودوبرنامه ی امریکایی شکاربن لادن وریشه کنی هراس افگنی باشفافیت،ونه به شیوه ی گفتار یک چیزوکارکردبه گونه ی دیگرکه درمشوره ی مشرف به چاویزآمده است،به پیش برده شود.
تاجائیکه به رابطه ی ای اِس آی وامریکابابن لادن ارتباط می گیرد،مردیکه نخست همکارامریکاوبعداًدرفهرست دشمن آن جای گرفت  وتاپسین لحظه ی زندگی درپناه حمایت آی اِس آی زیست وبخاطرغفلت دوستان پاکستانی خود غافل گیروکشته شد.واضح است که رابطه های آن چنانی به30سال پیش برمی گردد،زمانیکه شوروی دست باشغال افغانستان زدونظامی های پاکستانی درضدیت باکمونیسم درراستایی منافع واشنگتن عمل می کردند.برای اینکه تقدس خادم حرمین شریفین/لقبی که پاکستانی هابه پادشاه عربستان قایل هستند،نصیب جهادبدفرجام افغانستان شود....سازمان جاسوسی پاکستان خواستارحضوریک شهزاده ی سعودی در رهبریی جهادافغانستان شده بود.زمانیکه شهزاده ی رضاکاری پیدانشد،رهبران سعودی، بن لادن راکه همکارنزدیک خانواده بود،به پاکستان اعزام کردند.(1)همان گونه که برای امریکاضربه زدن به کمونیسم مطرح بودنه ضربه زنان وایدئولوژی شان،برای نظامی های پاکستانی، بخشیدن پوششی ازتقدس کاذب برای ریاکاریی که درافغانستان براه انداخته بودند،نیازمبرم شده بود.امریکای هادرضدیت باکمونیسم چنان پیشرفته بودندکه حتی آماده ی همکاری باشیطان درزمینه شده بودند.روشن است. کشوریکه برای ضربه زدن به کمونیسم آماده ی همکاری باشیطان می شود،کمک به بن لادن وموقع دادن به نظامی های پاکستان تادست بهرجنایتی درافغانستان ومنطقه بزنند،کاری مشروع وآسانی می باشد.
به طورنمونه،...ژنرال مک آرتر(فرمانده امریکایی جنگ درکوریا)اعلاک کرده بودکه:ماباهرکسی که علیه کمونیسم بجنگدکمک می کنیم وتاکیدکرده بودکه اگرشیطان باین جهان بیایدوبگویدکه باکمونیست هامی جنگم،باو،کمک می کنم.جنگ آغازومتحدین شیطان باشوروی وچین درکوریادرگیرشدند.(2)درآن زمان،کسانیکه سخن ژنرال امریکایی راشنیده بودند،فکرمی کردندکه نظریک نظامی می باشدوکسی به آن بسیارارج قایل نخواهدشد.امارفتاربعدیی دولت امریکانشان دادکه همان سخن پالیسی رسمی دولت واشنگتن می باشد.نگاهی به گفته ژنرال نامبرده وکارکردامریکادرافغانستان وباج دهی آن کشوربه نظامی های پاکستانی درجهت ویرانی این کشور نشان دادکه ضدیت ایدئولوژیک باکمونیسم چقدردرماندگی ذهنی وروانی برای تصمیم گیرندگان نظامی-سیاسی امریکای ایجادکرده بود.درهمین راستا،بن لادن، نخست،به گونه ی سمبولیک درجهادافغانستان سهم گرفت وپس ازجهاد به ریاض برگشت وازآنجا،در یمن جنوبی به جهادعلیه کمونیست های حاکم برخاست.اینکه بن لادن تمام توجه خودرابه مبارزه باکمونیسم کرده بودوازستم کاری های استبدادوارتجاع عرب سخن به میان نمی آورد،مایه ی دلگرمی امریکای هاودربارسعودی بود.
پس ازپایان اشغال افغانستان،دورخ دادزیربوقوع پیوست:نخست،عراق به کویت هجوم آورد،پرسمانیکه درظاهرسبب دوریی بن لادن ازخانواده ی حاکم برعربستان شد.دوم،رژیم کمونیستی کابل سرنگون ومجاهدینی بقدرت رسیدندکه موردتائیدآی اِس آی وبن لادن نبودند.دلیل اینکه مجاهدین حاکم برکابل موردتائیدبن لادن نبودند،این بودکه عرب هاوپاکستانی هاسیاست های افغانی خودرابادشمنی باایران وزبان فارسی وابسته کرده بودند،پرسمانیکه بایدآن هارابه مخالفت باحاکمان جهادیی کابل که فارسی زبان بودند،می کشاند.برای ریشه یابی این موضوع به همین بسنده می شودکه کمک های دولت عربستان ازطریق آی اِس آی مغرضانه درمیان جهادی هاتوزیع وکمک های هلال احمرسعودی وکویت که باکمک های دولتی برابری می کرد،ازطریق موسسه های عربی که بن لادن درآن هانقش بارزی داشت،به مصرف می رسید.این گونه کمک هادردوبخش هزینه می شدند:نخست،گسترش وهابی گری درافغانستان ازطریق سازمان بی مجاهداتحاداسلامی وحزب اسلامی شاخه ی حقانی ووهابی های کنر،درجنوب وشرق افغانستان.دوم،برای تبلیغات علیه ایران وتقویت سازمان های مانندسپاه صحابه درپاکستان.زمانیکه شوروی سربازان خودراازافغانستان بیرون راند،شیخ عبدالله عزام ازحقانی ودیگردوستان کمک گیرنده ی خودخواست که مجاهدین خودرابه شیوه ی نوین نظم بخشند؛ودرهمین راستا،به مناطق هم مرزپاکستان سفرکردودیدکه بنام جبهه چیزی وجودندارد.به همین خاطر،درهمراهی بااستادربانی به شمال کشورسفرکرد.وقتیکه دید درآن بخش جبهه وسازماندهی جهادی وجوددارد،اعتراف کردکه درآب سرمایه گذاری کرده است!پس ازبازگشت ازشمال افغانستان وتوصیف های فراوان ازمسعودفرمانده جمعیت اسلامی موردخشم وغضب آی اِس آی ومخالفان افغانِ مسعود،قرارگرفت ودربجبوحه ی تبلیغات تنظیمی درپشاور،کشته شد.باکشته شدن موصوف،این موضوع نیزبالاگرفت که ازپیش اختلاف نظردررابطه باویژگی های قومی وزبانی-فرهنگی مجاهدین،میان اووبن لادن وجودداشته است.ازاین رو،به گمان غالب، شهادت او،به آدرس بن لادن،حکمتیاروآی اِس آی،سه مخالف مسعود،برآورد شد.
پس ازکشته شدن عبدالله عزام،بن لادن محیط رامساعد یافت تاعرب های مهاجرراکه شمارشان به گونه ی که تبلیغ شده بود،نبودند،زیرنام القاعد سازماندهی نماید....درمحوربن لادن ورهبریی او،حلقه ی اول، طالبان،عناصری درارتش پاکستان،پناهنده های ازبک وچیچین،افراطی های ضدشیعه درپاکستان،تندروان کشمیری؛ودرحلقه ی دوم،دوایرمالی،جذب افرادوحمایت مالی،گروه های تبلیغی،برخی امامان ریدیکال مساجد،مرکزهای تعلیمی،برخی احزاب مذهبی کوچک ازاندونیزی تایمن،ازسعودی عرب تاغزه ،ازاروپاتاامریکاقرارداشتند.(3)برای نظامی های پاکستانی کارکردونفوذبن لادن دربیرون مرزهای منطقه اهمیتی دومی وبه بهره برداری ازاووامکاناتش درکشمیر،افغانستان،آسیای مرکزی وقفقازنهایت اهمیت را داشت.ازاین رو،زمانیکه دراگست1998،کلینتن پس ازبم گذاری درسفارت های امریکادرکینیاوتانزانیاکه مقصرآن بن لادن تشخیص داده شده بود؛منطقه ی ژوردرخوست رابمباران کرد،شماری بسیاری ازکشمیری هاکشته شدندوآسیبی به بن لادن نرسید.درسال1998،که بن لادن وحرکت های اوموردتوجه امریکاقرارگرفته بود،پاکستان باشدیدترین بحران کمبودنان روبروشدودرزمینه، درخواست کمک ازامریکاکرد.امریکازیررهبریی کلینتن،باین شرط آماده ی ارسال کندم به پاکستان شدکه مقدارپولی که این کشوربخاطرخریدهواپیمای اِف16به واشنگتن پرداخته است،به قیمت گندم محاسبه شود.درعین زمان،واج پایی نخست وزیرهندپیشنهاددادکه مابه اندازه ی کافی کندم داریم ومی توانیم باقطارهای تجارتی خودبه مرکزهای استانی شمابفریستیم وسفری هم به لاهورازطریق قطارکرد.نوازشریف، نخست وزیرپاکستان که آماده ی مفاهمه بادهلی نوبود،زیرفشارارتش قرارگرفت ونظامی هابه فرماندهی مشرف حادثه ی کارگیل رابااستخدام برخی تندروهای مزدورپاکستانی-افغانی-کشمیری بوجودآوردندتاگفت وگومیان شریف وواجپایی راتخریب نمایند.اسنادپخش شده راجع به سفرنخست وزیرهندبه پاکستان درروزنامه های پاکستانی حاکی ازآن بودکه دهلی نوآماده شده بودپس ازبرقراریی رابط کنسولی،ایجادآسانی درصدروویزا/روادیدسفروتوسعه ی مناسبات اقتصادی میان دوطرف، دررابطه باپرسمان کشمیرهم گفت گونماید.برخی ازخبرهای فاش شده دررابطه بامذاکرات دوجانبه حاکی ازاین بودکه هند؛درگام نخست، به روابط اقتصادی؛ ودرگام دوم، به موضوع کشمیرمی پرداخت.به باورنظامی ها،اقتصادهندقوی واقتصادپاکستان ضعیف می باشدوچنان معامله ی پاکستان راازنظراقتصادی بدامن هندمی اندازد.پرسمانی که به هیچ صورت موردپذیرش ارتش نبودوباحادثه آفرینی درکارگیل آن رابرهم زد.
رخ دادکارگیل نه تنهاروابط روبه بهبوددهلی واسلام آبادرابه سوی تنش زدگی راند،بلکه رابطه ی نوازشریف نخست وزیررابامشرف ونظامی های حامی تندرویی مذهبی پرتنش ساخت.رخ دادکارگیل افزون برمتشنج ساختن روابط نخست وزیروارتش،روابط امریکاباپاکستان راکه ازپیش بخاطربن لادن روبه تیرگی گذاشته بود،تیره ترساخت.دررابطه بابن لادن....نوازشریف بارهاوعده داده بودکه او رابرای دادگاهی کردن تحویل بدهد....این باردرملاقات باکلینتن در4ژولای1999،که شریف وآی اِس آی برخلاف وعده های قبلی، بابن لادن وطالبان کمک وبه هراس افگنی کمک رسانده بودند،کلینتن خشمگین شده گفت که:"برای جلب توجه جهانی،راجع به حمایت پاکستان ازهراس افگنی اعلامیه صادرمی کند.آیااین چیزی بودکه شریف می خواست؟واین آخرین روزهای حکومت اوبود. (4)
پس ازبازگشت نوازشریف ازامریکا،دوماه بعد،حکومت اوتوسط مشرف سرنگون وخودش روانه ی زندان وچندماه بعدبا پادرمیانی کلینتن وپادشاه سعودی رهاوبه مکه تبعیدشد.مشرف که اختیاردارکل کشورشده بود،درسخن رانی نخست خودبسیارازروشنفکری ومیانه روی سخن به میان آوردونشان دادکه پاکستان ازپرورش وسرپرستی تندروان عرب،افغان وکشمیری فاصله گرفته فصل نوی رادرسیاست کشورخودوروابط آن باکشورهای منطقه وجهان بازمی کند.درروزهای پس ازتشکیل کابینه،سخن های هم مبنی براینکه درترکیه درس خوانده وزیرتاثیراتاترک می باشد،به زبان آورد،سخن های که کاملاًضدآن هاعمل وپاکستان رابیشترازدوره ی ضیاء الحق،بوتووشریف به گهواره ی تندروان عرب،افغان وکشمیری مبدل کرد.درداخل افغانستان....مشرف باحاشیه کردن طالبان،آن هارابه عرب هاوابسته کردوازاین طریق به بلندشدن هراس افگنی کمک کرد.اوطرفدارکنارآمدن امریکاباطالبان بودومی گفت که دراین صور ت طالبان میانه رومی شوند،وامریکا،قلب وذهن افغان هاراازآن خودمی نماید.(5)
طرفه اینکه،افغان هااداره ی طالبان راسیاه کارومزدورپاکستان ودوره ی حکومت آن هاراننگین ترین مرحله ی تاریخ خودمی دانند.اداره ی که بی اختیار،وحشی واحمق وسرسپرده ی عربستان وپاکستان بودوزشت ترین اعمال رابنام دین علیه مردم افغانستان مرتکب شد.ودردوره ی همان اداره ی سرسپرده ی پاکستان درکابل بودکه زشت ترین برخوردراپولیس پاکستان بامهاجران افغانی کردوبه حکم مقام های دولتی روزانه بهرایستگاه پولیس اجازه داده شده بودکه سه صدپنجاه نفرمهاجر رادستگیروازهرکدام سه صدوپنجاه روپیه اخاذی نمایند.بهرحال،باآن حکومت طالبی زیراداره کرنیل امام وشریعت بریده ازخداوایمان واخلاق ،اراجیف روشنفکرمآبانه ی مشرف ودیداومبنی برمیانه روساختن طالبان، نه موردپذیرش امریکاواقع شدونه هم موردتائیدسازمان ملل متحد.زمانیکه نظامی های زیررهبریی مشرف دریافتندکه جهان به هیچ صورت نه روشن خیال- اعتدال پسندیی مشرف ونه هم میانه روشدن طالبان رامی پذیرد،وامریکای هاروزتاروزبه فشارخودغرض دورشدن اسلام آبادازالقاعده وطالبان افزودند،آی اِس آی وفرماندهانش برنامه ی دیگری رادرپیش گرفتند که بربنیادآن....نظامی های پاکستانی دریافتندکه بادستگیری وسپردن افرادضعیف القاعده که تاثیری دربرنامه ی پاکستان درکشمیروافغانستان ندارند،می توانندنزدسیا/سازمان جاسوسی واِف بی آی/اداره بازرسی فدرال امریکا،کسب اعتبارنمایند.(6)درهیمن راستا،خالدشیخ محمدراکه نه عرب،بلکه یک بلوچ پاکستانی وزاده شده در کویت بود،باتبلیغات فراوان مبنی براینکه اومعزمتفکرپشت سررخ داد11-9-2001می باشد،تحویل اداره ی بوش دادند.
نظامی های پاکستانی با بازیی فریب کارانه مبنی برتسلیم دهی مهره های کم اهمیت القاعده به امریکا،خواستندبدوکارکرد اصلی خود،پوشش فراهم نمایند:نخست،ازادامه ی فراهم کردن پناه گاه به مهره های اصلی القاعده وکمک به طالبان وپیوندنزدیک آن ها.دوم،تشویق تندروان درتمام منطقه بویژه کشمیرعلیه هند.برای اینکه درهردوپرسمان نامبرده خوب ترتوفیق داشته باشند،به فراهم کردن اطلاعات دروغین هم به امریکاوبریتانیادست زدند.به طورنمونه،...یک حلقه ی زیرزمینی"موساد/سازمان جاسوسی اسرائیل"درلبنان20حلقه ی پنهانی هراس افگنی راکه قصدانجام اعمال هراس افگنانه دربریتانیاراداشتندکشف کرد؛وبدنبال آن، مرکزفرماندهی آی اِس آی درراولپندی کشفی ازمناطق قبایل می کندوبه بریتانیااطلاع میدهدکه القاعده امرآماده باش به وابستگان خودبرای عمل خراب کارانه دربریتانیاراداده است.موسادهم این کاررابرای منافع ایم آی سیکس/سازمان جاسوسی بیرون مرزی انگلیس انجام میدهد..پیام این است که کوشش اسرائیل مانع حمام خون دراروپاشده است تاجنگ باصطلاح دنیای آزادعلیه اسلام متعصب راه اندازی شود.(7)اگربه همسویی اطلاع رسانی موسادوآی اِس آی نگریسته شود،واضح می شودکه،کشوراسرائیل می کوشد مخالفان خودراکه می خواهندتل اویوخاک شان راترک بگویدهراس افگن معرفی می کند،وآی اِس آی می کوشدکه سرغرب کلاه کشادگذاشته به مداخله ی خوددرافغانستان وکشمیروپناه دادن به رهبران القاعده وطالبان سرپوش بگذارد.
دراین بازیی ناپاک آی اِس آی که بزرگترین قربانی آن تاکنون افغانستان می باشد،چشم پوشی امریکاودادن چیک های سفیدبه نظامی های پاکستانی دارای اهمیت می نماید.چشم پوشی که دربسیاری مواردتئوریی توطئه رامبنی براینکه خودامریکاشریک عمده ی بازی باآی اِس آی میباشد،تقویت می نماید.بطورنمونه،...بتاریخ7اکتوبرپیش ازآغازحمله ی امریکابه افغانستان،محموداحمدازریاست آی اِس آی برکنارشدوروزبعدازبرکناریی احمد،تایم آف اندیا،رابطه میان احمدومحمدعطا،رهبرحمله به به ساختمان تجارت جهانی رافاش کردکه درغرب موردتوجه واقع نشد.برکناریی اوهم باافشاگریی روزنامه ی هندی رابطه داشت.درروزنامه، آمده بودکه صدهزاردلارتوسط احمدبه عطاداده شده بود؛وبه همین لحاظ، امریکاخواستاربرطرفی اوشده بود.احمدعمرشیخ رابطه میان ژنرال احمدوعطابوده است.(8)نویسنده که آن روزهارخ دادهارادرپاکستان ازنزدیک دنبال می کرد؛شاهدبودکه مشرف باچهره ی خشمگین وهمراه باترس که هربیننده ی تلویزیونی آن رادرک می کرد.بتاریخ19-9-2001-19-6-1380خورشیدی،سخن رانی کرد،سخن رانی که تلویزیون پاکستان آن به نشرسپرد.مشرف درسخن رانی خود،ازاهداف ملی سخن گفت ویادآورشدکه:منافع ملی،اقتصاد،بم اتومی ومسئله ی کشمیرنزداوازاولویت هامی باشندوازافغانستان ورژیم ننگین طالبان سخنی به میان نیاورد.طوریکه بعداًدرسال2006درواشنگتن افشاکردودرکتابش"درخط آتش"هم یادآورشده است،آرمی تاج معاون وزیرخارجه ی امریکابه ژنرال احمدرئیس آی اِس آی گفته بودکه"اگرمطابق گفته ی ماعمل نکنیدبه عصرسنگ اعزام تان میداریم"!چهره تاریک وگرفته مشرف درحین سخن رانی تنهابه اومنحصرنبود،بلکه ناراحتی ونارضایتی سروبدن همه دستگاه ریاوتزویرراگرفته بود.درهمین راستا،بتاریخ11میزان1380-3اکتوبر2001م،جاویدحسین سفیرپاکستان درتهران،طی سخن رانی باسمای ایران گفت:"کشورمن برای امریکااستفاده ازهوا،میدان های هوای،لوژیستک ومعلومات میدهد،امااین کشورراجع به برنامه ی خودچیزی بمانمی گوید."
باتوجه به آنچه که گفته شد،روشن می شودکه فضای فراخ بی اعتمادی ازهمان آغازماجرامیان نظامی های پاکستانی ودولت امریکاوجودداشته است؛بی اعتمادی که ازدوپرسمان زیرالهام می گرفت:نخست،پاکستانی هافکرمی کردندکه دربدل کمک آن دربراندازیی شوروی،امریکا،افغانستان رابه آن هاپاداش میدهد.دوم،زمانیکه وضعیت این گونه نیست وخودآقاتشریف می آورد.بایددسیسه کردودروغ گفت وباهروسیله ی برنامه ی آن راناکام کردتاازمنطقه برودوومجبورشودکه افغانستان رابه اسلام آبادبسپارد.مشوره ی مشرف به هوگوچاویزرئیس جمهوروینزیویلامبنی براینکه به امریکای هاوعده ی همکاری بدهیدوکارخودرابکنیدونگهداریی القاعده وبازسازیی طالبان ومشکل آفرینی درسرراه منافع امریکادرمنطقه و....همگی برخاسته ازدرماندگی سیاسی ووابستگی اقتصادی می باشدکه به نظامی های پاکستانی اجازه میدهدتادست بهردروغ وریایی دست بزنندتاپول وکمک بدست بیاورند.این شیوه ی دورویی ومنافقت درکشوری مانندپاکستان باپیشینه ی فسادسیاسی-اداری ومالی زمام داران سیاسی-نظامی؛ وازهمه مهم تر،کارشکنی دربرابربادار،چیزی غیرطبیعی به نظرنمی رسد.ژنرال ایوب خان سلف ژنرال مشرف زمانیکه ازکارکردبادارخودامریکاناراحت شد،کتاب"دوست نه بادار"رانوشت.وزمانیکه باریچاردنکسن گفت:"خطردشمنی باامریکاازخطردوستی باآن کمتراست"!درواقع،ازیک حقیقت تلخ پرده برداشته بود.حقیقتی ناگواری که مشرف ورهبران کنونی پاکستان باشارانیدن معده وروده های خود،درحال هضم کردن آن می باشند.
دررابطه بافسادمالی-اداری وسیاسی درکشورپاکستان همین بسنده می کندکه درسال2004،کمک های بزرگ جامعه ی جهانی بخاطربازسازیی خانه های کشمیری هاراکه دراثرزمین لرزه ی جانکاهی ویران شده بود،نظامی هاوبروکرات هابه جیب زدندوگره ی ازگره های مشکل قربانیان زلزله رابازنکردند.حیف ومیل کمک به کشمیری هاسبب شدکه بخاطرسیلاب وتوفان سال 2010/1389 که 16ونیم ملیون پاکستانی درآن خانه وکاشانه ی خودرازدست دادند،جامعه ی جهانی برای کمک پاپیش نگذارد.برای بازتاب عمق فساددرکشورپاکستان،به یک برداشت دردناک دیگری هم اشاره می شود؛وآن اینکه، کوسیگین نخست وزیرشوروی،درسال1967پس ازبازگشت ازسفررسمی به این کشور،درمسکوگفت:"به وجودخداایمان نداشتم،اماخدارادرپاکستان دیدم.درکشوریکه ازرئیس جمهورتایک پولیس عادی اش دزداست وآن کشورازبین نمی رود،خدااست که آن رانگهداشته است"!کشوری باچنان فسادوبی قانونی گری که حتی ماتریالیستی مانندکوسیگین اذعان داشت که آن راخدانگهداشته است،درادامه ی فسادپیشگی خودتوانست افغانستان راویران وبه بهانه ی جنگ علیه القاعده ورهبرآن بلیون هادلارازجیب مالیه دهندگان امریکایی بیرون وحیف ومیل نماید؛بدون شک این توان راداردکه برای سال های آینده هم ریاکاری وتروریست پروری کرده جامعه ی جهانی رااغفال نماید.بزرگترین مشکل این کشورآن است که رژیم های نظامی – ملکی زیرحمایت غرب دارد،رژیمی های که سال هااست که به غرب ومردم خوددروغ می گویندوکمک بدست می آورند.
اکنون که پس ازده سال دروغ پراگنی نظامی های پاکستانی مبنی براینکه بن لادن درکشورشان نیست ودرمناطق مرزی میان افغانستان وپاکستان یادرخاک افغانستان پنهان شده است،دروغ هابرملا،وبن لادن درشهرایبت آباد،دریک ساختمان اشرافی  درکناراکادمی نظامی ارتش پاکستان پیداوتوسط جوغه های تروریاضدترورامریکای کشته شده است.پرسش بنیادی این است که آیاامریکای هابه پایان ماجرانزدیک شده اند؟آیانظامی های پاکستانی باین همه فریب کاری ودغل آماده می شوندکه ازبهره برداری ازتندرویی مذهبی به حیث یک ابزاردرسیاست خارجی بویژه دربرابرهندوافغانستان خوددرای نمایند؟آیاجامعه ی جهانی بویژه امریکابزرگترین کمک کننده به پاکستان آماده خواهدشدکه ازدروغ گوی وبازیی دوگانه ی متحدخوددرمنطقه چشم پوشی نماید؟پاسخ این پرسش هاوپرسش های هماننددیگرهرچه باشند،ازاین حقیقت نمی توان انکارکردکه درهیچ یک، چه باداروچه نوکرپاک نیتی وجودنداردوهرکدام بارهابه یک دیگرامتحان داده اند.
بهرصورت،کشته شدن بن لادن درشبانگاه یک شنبه اول مه2011-11-2--1390خورشیدی،دریک ویلای اشرافی درکناربزرگترین پایگاه نظامی ارتش پاکستان، توسط نظامی های امریکای،آبروی نظامی هاوسازمان جاسوسی پاکستان راریختاند!آبروریزی چنان فاجعه باربودکه سبب شد،سران ملکی ونظامی پاکستان به سخن رانی های دست بزنندکه بجای تلافی شکست اطلاعاتی،به عمق رسوایی خودبیفز ایند.بطورنمونه،روزچهارشنبه4مه-14ثور1390،گیلانی نخست وزیرپاکستان، درپاریس، برای پرده کشی روی شکست رسواخیز سازمان اطلاعاتی کشورش،تمام سازمان های جاسوسی جهان رامقصردانست.مگرمی توان کشته شدن بن لادن دریک مهمان خانه ی زیرمراقبت سازمان جاسوسی پاکستان توسط امریکای هاراشکست همه سازمان های جاسوسی جهان جازد!بهرحال،کشته شدن بن لادن،آی اِس آی راازیک قازیکه تخم طلای می گذاشت ورژیم عربستان رازیک مترسک سیاسی- مذهبی محروم کرد.اگربرای رژیم مبارک درمصر،جمعیت اخوان المسلمین/برادران مسلمان، برای کسب حمایت غرب نقش مترسک راداشت،برای رژیم قبیلگی-خانوادگی عربستان،چنان نقشی رابن لادن ایفامی کرد.نقشی که بهای آن رابن لادن پیش ازکشته شدنش وآی اِس آی، به صورت پول های کلان بدست می آوردند.
اگرعربستان وپاکستان راشکست خورده های اصلی دردرامه ی کشته شدن بن لادن به شمارآوریم،بدقت می توان ابرازکردکه هندبزرگترین برنده ی این درامه می باشد.به سخن دیگر،بااین درامه پاکستان ثابت ساخت که هم پایگاه هراس افگنی می باشدوهم درزمینه فراوان دروغ می گوید!تاجائیکه به افغانستان وشکست وموفقیت آن دراین درامه ارتباط می گیرد،دراین شکی نیست که سودمی برد،اماناتوانی ودرماندگی حکومت کابل به آن اجازه نمی دهدکه ازاین درامه ودرامه های مشابه بهره ی برداری نماید.دراین ناتوانی اداره ی کابل،دوپرسمان رابایدازنظردورنداشت:نخست،برداشتی که نظامی های پاکستانی ازکرزی رئیس حکومت ناکارآمدکابل دارند.دوم،چالاکی وتردستی آی اِس آی دربازی باامریکاومرزکشی میان القاعده ی بن لادن وطالبان زیرپرورش خود.دررابطه بااصل نخست،...کرزی،برای طالبان درآغازسازماندهی شان درقندهار50هزاردلارکمک، پنهان گاه اسلحه رانشاندهی وسران قبایلی رابه آن هامعرفی کرده بود.طالبان که(مشاوران آگاه پاکستانی داشتند پس ازراه اندازیی برنامه ی آن کشور)باعبدالحق/ ازقبیله ی جبارخیل ودرانی هاکه رابطه باشاه سابق داشتند،ملاقات کردندودرانی هافکرکردندکه اکنون زمان بدست آوردن چیزی است که سازمان ملل وپترتامسن/سفیرامریکادرامورمجاهدین درآوردن آن ناکام شدندوازطالبان پرچم سفید وقرآن بدست خواستندکه شاه رابرگردانند....بنابرهمان کمک های قبلی بودکه به گفته ی احمدرشید...کرزی خواست نماینده ی طالبان درسازمان ملل متحدمقررشودوبرای تقررخودبایدتصدیق نامه راازوزارت خارجه ی پاکستان می گرفت که به گفته ی خودش وزارت نامبرده او راردوازوزارت بیرون شده است.یعنی دیپلمات های طالبان راپاکستان گزینش می کردند.(9)به عبارت دیگر،کس یاکسانی راکه یک بارپاکستانی هااستعمال کرده اند،به آن هااعتنایی نمی کنند.دررابطه بااصل دوم،بایدچنین ابرازکردکه نظامی هاواطلاعاتی های پاکستانی دربیشترازسه دهه ثابت کرده اندکه درقضایای افغانستان وبازیی فریب کارانه باورق تندروان مذهبی-قبیلگی مانند طالبان،چندگام ازواشنگتن پیشتر می باشند.اگررخ دادهای مربوط به کشته شدن بن لادن وبازی باورق طالبان چشم امریکای هارابازکرده باشد،موضوع جهت دیگری به خودخواهدگرفت.درغیرآن،همان دیگ است وهمان کاسه!
بهرحال،امریکای هاهم ضعف های دارندکه درپی ترمیم آن هانیستندیااینکه ناتوان ترازترمیم آن هامی باشند.به طورنمونه،درده سال جنگ علیه تروریسم/هراس افگنی،امریکای هاآماده نشدندکه ازتروریسم تعریفی واضحی ارائه نمایندویامیان مبارزه ی آزادی بخش مردم فلسطین وتروریسم فرقی قایل شوند.ازسوی دیگر،برهمگان روشن است که تروریسم دردوقلمرودولتی وگروهی دورمی زندکه القاعده بخش گروهی وهراس افگنی دولت اسرائیل علیه فلسطینی ها،بخش دولتی آن می باشد.تعریف همه پذیرازتروریسم/هراس افگنی می تواندبه جنگ علیه تروریسم کمک وجامعه ی بشری رادررسیدن به حکومت قانون واحترام به معیارهای انسانی کمک نماید.اگرالقاعده توانست خودرافربه وبه تبلیغات گسترده درسطح جهان دست بزند،به عدم توجه غرب به تروریسم دولتی وتوجه روزافزون به تروریسم گروهی،برمی گردد.بااینکه تعریف حقوقی قابل پذیرش همه ازتروریسم کرده نمی شودوهرکشورمخالفان خودرابنام تروریست سرکوب ونابودمی نماید،ببینیم که کشته شدن بن لادن توسط جوخه های مرگ امریکای کمکی به کاهش تندروی وهراس افگنی می کندیانه!استنادامریکای هادرکشتن بن لادن این است که برای دفاع ازخوداوراکشته اند.اما،افشای رخ دادمربوط به کشته شدن بن لادن نشان میدهدکه اومسلح نبوده وبخاطرتامین امنیتش توسط ارتش پاکستان، نیازی به داشتن اسلحه هم نداشته است.اگرامریکای هااورازنده دستگیرودردادگاه"لاهه"محاکمه ی عادلانه می کردند،بسیاربه نفع شان بود؛وهمچنان، به کاهش تندوی وتروریسم/هراس افگنی کمک می کردند.افزون برکشتن یک تروریست غیرمسلح باشیوه ی خوداو،بدریاانداختن جسدش بسیاری مسلمان هاحتی میانه روهاراناراحت وبه منافع امریکا،نه تنهاکمک نمی کند،بلکه به شمارتندروانیکه علیه منافع آن کشورفداکاری نمایند،می افزاید.
علاوه بربدریاانداختن جسدبن لادن،امریکای هاآماده نشدندکه تصویری ازجسدمرده ی اوراهم به نمایش بگذارند،کاریکه شک وتردیدهای فراوانی رانسبت به مرگ وزیست بن لادن ایجادکرده است.سخن های بارک اوباما،دررابطه باعدم پخش تصویرجسدبن لادن، باین منطق استوارمی باشدکه سبب گسترش تبلیغات شده وامنیت امریکایی هارابه خطرمی اندازد.ودررابطه باطعمه ی نهنگ کردن جسداو،که تاریخ مصرف زندگی اش نیزبه پایان رسیده بود،این استدلال ارائه شد که ازقبراوزیارت نسازند!کسی که تاریخ مصرفش برای قدرت های خریداراوبه جزپاکستان به پایان رسیده بود؛درباره ی قبرش ممکن است هرگونه استدلالی بشود،امازیارت خیالی او نبایدباعث تشویش ونگرانی و سبب محروم کردنش ازیک قبرمطابق مراسم مذهبی می شد.دراین زمینه،بایدیادآورشد که مبارزه های دموکراسی خواهی،آزادی وحقوق بشرطلبی ملت های خاورمیانه وشمال افریقا، منطقه ی که فکرمی شد بن لادن درآن نفوذفراوان داردوبی اثربودن اووگروهش دراین نهضت آزادی خواهی نشان دادکه راجع به نقش القاعده ونفوذآن گزافه گوی شده بود.چراکه توده های عرب چیزی رانمی خواهندکه القاعده می خواهد.خواست القاعده یک رژیم تئوکراتیک/خداسالاریی بیدادگربه سبک رژیم آخوندی ایران وپادشاهی قبیلگی-خانوادگی- وهابی کشوربن لادن می باشد.خواستی که درمخالفت باخواست ملت های عرب می باشد.بنابرآن،اگربن لادن به شیوه ی دینی توسط خودمسلمان هادفن می شد،زیارتی ازاوساخته نمی شد.امادردنیای بی قبری وبی کفنی،هستندکسانیکه اورامظلوم قلمداکرده به شماراعضای القاعده می افزایند.ازهمه مهم تراینکه،رخ دادهای جهان عرب نشان دادکه بیشترازبن لادن،بل گیت پدرمایکروسفت به بهارعربی کمک رسانده است؛وتاجائیکه به نوخواهی وحرکت به سویی جهان مدرن ارتباط می گیرد،به صراحت می توان گفت که جهان اسلام به مهاتیرمحمدنیازداردنه به بن لادن.
1-Ghost wars,The secret History of The C.I,A,Afghanistan and Binladen.From The Soviet Invasion to Septsmber11,2001.By Stev Coll.The penguin press,Newyork,2004
Copyright©Stev coll,2004,allright reserved.printed in the U.S.A.P.297
2-An other world is possible,globalization and anti-capitalism,revised and expanded Edition.byDavid Mcnally.copyright©2006David Macnally.published in the UK by: the Merline press.p.216
3-Ghost wars.p.471
4-Ibid.p.477
5-Ibid.p.481
6-Ibid.p.506
7-War and globalization,the Truth Behind September11
By:Michelchossudovsky,copyrighr©2002….allright reserved—global outlook tm and center for research and globalization(Crg),first edition.printed in Canada.Isbn 0-9731109-0-2.p.86
8-Ibid.pp.57-58
9-Ghost wars.p.287andDescent into Chaos,The United States and the failure of Nation Building in Pakistan,Afghanistan and Central Asia.By:Hhmed Rashid.viking.first published in2008by Viking penguin,amember of penguin group(U S A)INC.10987654321,Copyright©Ahmed Rashed,2008,allright reserved.pp.13-14

0 comments:

Post a Comment