Saturday, 24 March 2018

مسترغنی درست سخن می گوید ونا درست عمل می کند

ابراهیم ورسجی
چهارم حمل 1397
این تحلیل؛ درپیوند با این سخن مسترغنی درآغازسال نو تحصیلی:" 50 درصد مکتب های افغانستان ساختمان ندارند"؛نشرشده شده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ چهارم حمل، ارایه شده است.ازاینکه درصفحه فسبکم پخش شده است،بهتردانستم که دروبلاک اند یشه هم پخش شود،تا دوستان ازآن بهره مند شوند! سوال من به حیث یک شهروند افغانستان ازمسترغنی این است که وقتی که 50 درصد مکتب های افغانستان ساختمان ندارند! پس، کجارفت کمک های 125 میلیارد دالری امریکا وحد اقل یک برسوم آن کمک های دیگرکشورها؟ این هم درزمانیکه شما از ژنوری 2002 تا کنون ازمقام وزارت مالیه تا انتقال قدرت ورهاکردن تروریستان طالب اززندان ها وریاست جمهوری کارکرده ومی کنید! بلی، همین که به حیث یک نمونه کوچک، جان ساپکو بررسی کننده خاص کمک های امریکا به افغانستان، گفته است که :" میلیون هادالر به مکتب ها ومعلم های ناموجود درافغانستان دردوره وزارت فاروق وردک پرداخت شده " واین مسئله را بررسی وزارت معارف دردوره اسد الله بلخی هم تایید کرده وشما وردک را مشاورخود مقررکرده اید! پس، بدون شک ، خود شما مستقیم وغیرمستقیم در بی ساختمانی 50 درصد مکتب های افغانستان مسئول می باشید! بنا برآن، به شما پیشنهاد می کنم که کارهای زیررا بکنید وپس اندازناشی ازآن ها را درجهت ساختمان سازی به مکتب های بدوون ساختمان بکاربرید:نخست، فاروق وردک را محاکمه ودارای هایش را به نفع معارف مصادره کنید؛ دوم، پرداخت مصارف ماهانه برای کرزی / غارتگربزرگ را قطع کنید ودارای های منقول وغیرمنقولش را به معارف بسپا رید؛سوم، پرداخت ده میلیون افغانی ماهانه برای حکمتیاررا قطع ومصرف درمعارف نمائید؛ چهارم، براساس نوشته رابرت گیتس درکتاب"وظیفه" ، نهاد های غیردولتی فاسد هستند وامریکا غلط کرده که با آن ها کار کرده است! ازاین رو، تمام نهاد های غیردولتی را محاکمه ودزدی هایشان رامصادره کرده دراختیار معارف بگذارید! پنجم، با برگزیدن یک سیاست کادری ،کارها را به اهل شان بسپارید! ششم،ازجامعه جهانی برای ساختمان سازی برای مکتب های بدون ساختمان کمک بخواهید! باورکنید که کمک می کند وکاربرد درست کمک ها مشکل بی ساختمانی مکتب ها را رفع می کند. درغیرآن، بهتراست که سکوت پیشه کنید! همین سکوت جمع بی حیثیتی ناشی ازاین که حکومت تان یک روزبدون کمک امریکا زنده نمی ماند، به نفع تان می باشد!

Monday, 19 March 2018

مردم افغانستان ؛ نه حکومت غنی را قبول دارند ونه طالبان را

ابراهیم ورسجی
بیست ونهم حوت 1396
این تحلیل ؛ درپیوند به یک گزارش یا تحلیل زیرعنوان:" راه اشتباه صلح درافغانستان"، گزارش گر یا تحلیل کننده :صابرجعفری ،نشر شده درسایت فارسی بی بی سی، بتاریخ 19 مارس برابر به 28 ماه حوت ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبک بنده پخش شده است، بهتردانستم که دروبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! یکی ازعلت های بی توجهی طالبان به گفت وگوهای صلح با حکومت کابل، نامردمی وفاسد بودن این حکومت می باشد. البته که نامردمی بودن حکومت به این معنا نیست که طالبان مردمی هستند.ازاین رو، اول، بهتراست که درباره نامردمی بودن حکومت ودوم ، درباره دشمن مردم بودن طالبان سخن گفته بعدا درباره شکست گفت وگوهای صلح وعدم مهارتروریسم ابرازنظرنمایم. درباره نامردمی بودن حکومت ، همین بس است که حکومت ازکرزی تا غنی- عبالله، ابزارسیاست امریکا وانگلیس می باشد ودر 17 سال گذ شته ، هم کمک های امریکا ودیگرکشورها هم منابع درونی را غارت کرده هم کمک به بازگشت طالبان و گسترش تروریسم کرده است. ازآن هم بد تراین که ، حکومت یکساعت بدون حضور ناتو وکمک مالی امریکا زنده نمی ماند. حال که ، ازنامردمی بودن حکومت سخن گفته شد، بهتراست که درباره نامردمی بودن طالبان هم سخن بگویم. درباره نامردمی بودن طالبان، بدو مسئله تماس می گیرم:نخست، طالبان پشتون می باشند آن هم بیشتر ازپشتون های مرزی دوطرف خط دیورند. یعنی درصفوف آن ها پشتون های پاکستانی هم حضوردارند ودرواقع فرماندهی طالبان افغان دردست پشتون های پاکستانی می باشد.ازاین رو، زیرفرمان ارتش پاکستان تروروتوحش کرده نامردمی بودن خود را نمایش داده اند. دوم،،طالبان نیمه ریشو به شمول کرزی وطالبان ریش تراشیده ونوکرامریکا، انگلیس وپاکستان ،قبلارابطه به طالبان ریشو داشتند . ازاین رو، بنام پروسه ای صلح می خواهند با طالبان ریشو متحد شده حکومت عبدالرحمن خانی را ایجاد نمایند. حکومتی که بدو دلیل احیای آن ناممکن است:نخست، پشتون ها درافغانستان اقلیت هستند؛دوم، غیرپشتون ها به میدان سیاست آمده اند وجویای حکومتی مردمی می باشند! حکومتی که حقوق همه مردم افغانستان را محترم بدارد.
درباره شکست پروسه ای صلح ، افزون بر علت های یاد شده، علت های دیگرهم قابل بررسی می باشند که عمده ترین آن ها نوکرخارجی ها بودن وفاسد بودن حکومت ازکرزی تا حال می باشد.اگرتروریسم طالبان به کمک پاکستان برگشت وگسترش پیدا کرد ، عامل عمده ای آن دوچیزمی باشد:نخست، عدم اعتماد مردم به حکومت کرزی وحکومت با صطلاح وحدت ملی غنی- عبدالله ؛ دوم، انتقام گیری پاکستان ازپشتونیست های پشتونستان خواه که قبلا اعضای طالبان ونوکرپاکستان بود ند واکنون به کمک امریکا ازرسمیت دادن به خط دیورند گریز می کنند؛ البته به این گمان که پایگاه درقبایل پشتون پیدامی کنند. با درنظرداشت آنچه که گفته شد،صلح دردوصورت تامین می شود:نخست، اصلاح ومردمی وکارآمد ساختن حکومت ؛ دوم،پایان دادن به نزاع مرزی باپاکستان وایجاد موازنه درروابط خارجی حکومت میان دهلی واسلام آباد. دراصلاح ومردمی ساختن حکومت،معلوم است وداع به قبایلی گری درسیاست ومردم شماری وتعیین واحد های اداری بر اساس نفوس نقش تعیین کننده بازی می کند. کارهای که حکومت گرهای نشسته برسربیضه های سربازان ناتو ازانجام آن ها می ترسند! بنا برآن، مهارتروریسم وتامین صلح به این زودی ها درافغانستان میسرنمی باشد!

Wednesday, 14 March 2018

افغانستان ؛ یکی از قربا نیان استعماروسازمان های غیردولتی می باشد

ابراهیم ورسجی
بیست وسوم ماه حوت 1396
این تحلیل ، درپیوند به مقاله جمزپتراس زیرعنوان:" سازمان های غیردولتی : نوکران استعمار"، نشرشده درسایت چپ نمای هفته ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبک بنده پخش شده است، بهتر دانستم تا دروبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! اگرهر اندیشه ورزی می خواهد نوکری سازمان های غیر دولتی به استعماررا بدرستی درک نماید،بهتراست به افغانستان آمده ببیند که استعمار وسازمان های غیر دولتی درخدمت با هم چه کرده اند وچه می کنند؟ بیاد دارم. وقتیکه انگلیس با تایید امریکا وتمویل عربستان واجراگری ارتش پاکستان،پروژه طالبان را ساخت وبراه انداخت، درپشاور وکویته ،بیشتر از 50 سازمان غیر دولتی خود نمای کردند. وقتیکه بنام جنگ علیه تروریسم ، افغانستان به اشغال امریکا وانگلیس درآمد ودیگر اعضای ناتو هم بنام بلاک مبارزه با تروریسم وارد افغانستان شدند،هم دولت سازی وبازسازی اقتصادی به مردم جنگ وتروریسم زده ای این کشور وعده داده شد هم صدها سازمان غیر دولتی ،کمیسیون حقوق بشر،نهادک های ویژه دفاع ازحقوق زنان،4020 نهاد با صطلاح جامعه مدنی ،106 حزب سیاسی،شورای ملا ها،شورای صلح ،مافیای مواد مخدر،کندوکاو کننده های معادن افغانستان ،نهاد های با صطلاح شفافیت بین المللی،نهاد خبرنگاران بدون مرز،نهاد حقوق دان های بدون مرز،ده ها شبکه تلویزیونی چرند یات سرا و....وارد میدان شدند.16سال ودو ماه و14 روز می شود که همه آن ها درافغانستان فعالیت دارند وتنها امریکا 125 میلیارد دالر وحد اقل یک بردوم آن دیگر کشورها بنام دولت سازی وبازسازی برای افغانستان کمک کرده اند وازدولت سازی وبازسازی خبری نیست وتروریستان هم شاخ ودمی درازتری پیداکرده مردم را کشته وزخمی می کنند! خوب است که برخی مقام های امریکای هم متوجه شده اند که درافغانستان شکست خورده اند وشکست شان ناشی ازمعامله شان با سازمان های غیردولتی نه مردم افغانستان می باشد.
بطورنمونه، رابرت گیتس وزیر قبلی دفاع امریکا درکتاب خود:" وظیفه "، دواعتراف کرده است:نخست، اعتراف کرده است که امریکای های مسئول درامورافغانستان با جود بیشتر از20 سال درگیری دراین کشور،درباره آن چیزی نمی دانند؛دوم، اعتراف کرده است که با کار با سازمان های غیردولتی نه با مردم افغانستان خطای بزرگی صورت گرفته است.کنگره امریکا هم از بهوده بودن میلیارد ها دالرتخصیص داده اش به بازسازیی افغانستان مطلع شده وجان ساپکو را بررسی کننده خاص تعیین کرده است تا عوامل بی نتیجه تمام شدن کمک هارا بررسی وگزارش دهد! دراین راستا، روزپنجم آوریل 2017- شانزدهم فرووردین / حمل 1396، جان ساپکو دردانشگاه آتوا راجع به بی نتیجه بودن کمک های امریکا به افغانستان سخنرانی داشت ؛ ودربخش پرسش وپاسخ، من که می دانستم چه کلاهی کشادی بر سرمردم افغانستان بنام جنگ علیه تروریسم ودولت سازی وبازسازی گذاشته شده است، به سخنرانی پرداخته به ساپکو گفتم که ازتلف شدن کمک هاسخن گفتی وبه غارت کننده های کمک ها تماس نگرفتی. ومن مستدل مبارزه ای امریکا وانگلیس علیه تروریسم وهتلچی های بنام تکنوکرات حاکم ساخته شان درافغانستان را عامل تباهی وتلفن شدن کمک هامعرفی وخود امریکای ها را مقصر اوضاع معرفی کردم. بعد ازسخنرانی من، جان ساپکو هم به سخن های من مهرتایید گذاشت هم مجموعه ای بررسی هایش درباره افغانستان ازسال 2012 تا سال 2015 را که درسه جلد کتاب جمع بندی وچاپ شده بود، به من داد وتشکرکرد وبا دادن کارتش خواست که نظراتم مفصل ارایه نمایم.همچنان ، گفت که تصمیم گیرنده نیست وبررسی کننده است ومن باید نظراتم را مفصل بنویسم وبه آدرس او ارسال نمایم.ازاین که بررسی وفرستادن آن را بهوده می دانستم درزمینه قلم نزدم.
واقعیت این است که ، افغانستان درنتیجه حمافت کمونیست ها وجنگ جهادی ها علیه اتحاد شوروی ، زیان های زیادی برداشته بود ونیازمبرم به دولت سازی وبازسازی داشت. متاسفانه، امریکا وانگلیس وپاکستان بعد ازشوروی هم کابل را ویران کردند هم تروریسم طالبان والقاعده را به این کشوربدبخت تحویل دادند.ازهمه خنده داراینکه ، بنام جنگ علیه تروریسم، فاسد ترین حکومت وصد ها سازمان غیر دولتی ای غارتگررا به افغانستان تحویل دادند. سازمان های غیردولتی ونهاد کاران با صطلاح جامعه مدنی وحقوق بشری و....به حیث باند های مافیای عمل کرده هم کمک های غربی ها هم منابع زیرزمینی افغانستان را غارت واین کشوررا به درجه کشورتولید کننده مواد مخدر ودارای فاسد ترین حکومت درجهان تبدیل کردند؛ ودستاورد شان در 17 سال گذشته دراین کشوراین است که ، تروریسم ، فقر ، اعتیاد وده هابیماری مهلک دیگرگلوی مردم را فشارمی دهند. ازهمه خنده داراینکه ، هم سازمان های غیردولتی وبادارشان، استعمار، کمک های جامعه جهانی به مردم افغانستان ومنابع طبیعی ای این کشور را غارت کرده اند هم اصراردارند که درجهت بهبود وضع زنان کارهای خوبی کرده اند! اصرار استعمار وسازمان های غیردولتی برآوردن بهبود دروضع زندگی ای زنان بر این اصل متکی است که طالبان زن ستیز بودند ومی باشند وناتو باید برای دفاع ازحقوق زنان وادامه حکومت داری فاسد درافغانستان حضور دوام دار داشته باشد. حضوریکه تا کنون به زیان مردم افغانستان وفایده استعماروسازمان های غیردولتی وحکومت داری فاسد تمام شده است. ازاین رو، ازآگاهان افغانستان می خواهم بدانند که استعمارآقای وسازمان های غیردولتی وتروریستان طالبانی نوکری به آن می کنند. بنابرآن، مبارزه علیه هرسه ضروری وبه نفع می باشد.

Tuesday, 13 March 2018

استبداد شاه ، شیخ ، نظامی ها واستعمارگران حا می آن ها؛ ایجاد کننده ای جهادی گری مجنون می باشند

ابراهیم ورسجی
بیست وسوم حوت 1396
این تحلیل ؛ در پیوند به مقاله علی سرداری زیر عنوان : " با جنون جهادی ها، مقا بله ای رادیکال نیازمند است"، نشرشده درسایت "ملی مذهبی " بتاریخ بیست و دوم ماه اسفند / ماه حوت ، ارایه شده است. ازاین که، درصفحه فسبکم پخش شده است،بهتردانستم دروبلاک اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند! درباره مقاله قبلی آقای سرداری که به معرفی ونقد اصلاح گری محمد عبده نوشته بود، تحلیل کرده بودم. ازاین که نوشته ای کنونی اش پیوند به نوشته ای قبلی اش دارد،می خواهم درباره اش تبصره وتحلیل خود را ارایه نمایم. شا یان ذکرمی دانم که زادگاهم افغانستان ، قربانی جهاد گری جنون آمیز می باشد،بنابرآن، مسئولیت خود می دانم که درزمینه بحث مفصل نمایم. واقعیت این است که ، آقای سرداری به جهادی گری دیوانه پرداخته اما به علت های ظهور وتقویت آن کمتر تماس گرفته است.ازاین رو، مسئولیت خود می دانم که با موافقت با بسیاری جنبه های نوشته آقای سرداری ، به کمبودی های آن اشاره نمایم. ازاین که،شاهد همه دست اندازی های قدرت های بزرگ درافغانستان وکمک های احمقانه ای آن ها ازطریق دفاع ازحکومت داری ضد مردمی وکمک به جهادی گری دیوانه واربودم ودیدم که جهادی گری آن چنانی چگونه تنها شهرآباد مانده درجنگ قدرت های بزرگ، یا امریکا واتحاد شوروی وقت، یعنی کابل را ویران کردند؟
بنابرآن ، به واقعیت های تماس می گیرم که کمک به تباهی کابل ، ظهور طالبان والقاعده وجنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم وپیاده شدن ناتو درافغانستان وپیدایش جهادی گری درخاورمیانه کردند. مثلا، درجهاد افغانستان، گروه های جهادی میانه روی حضورداشتند که تمایل به تروریسم نداشتند، اما توسط ارتش پاکستان تضعیف ومخالفان جهادی وتند روشان تقویت شدند. مثلا، جمعیت اسلامی به فارسی زبان ها وحزب اسلامی به قبایل افغان تعلق داشت ؛وارتش پاکستان به اولی کمترکمک کرد وبیشترین کمک ر ا بدومی کرد. وقتی که اولی بزورمردمی اش کابل فارسی زبان را گرفت،ارتش پاکستان اول به حزب اسلامی درجهت ویرانی کابل کمک کرد ودوم طالبان والقاعده را علیه آن به میدان آورد.امریکاهم بعد ازعقب نشینی ارتش سرخ وفروپاشی شوروی،فرصت طلبانه افغانستان را دراختیار ائتلاف نظامی ها وملاهای پاکستانی گذاشته بود.ائتلاف نامبرده حمله یازدهم سیپتامبر یا 9/11 را تحویلش داد!
ازهمه خنده داراینکه ، جورج بوش درماه اکتوبر 2001 جنگ علیه تروریسم را شروع وطالبان والقاعده را ریشه کن نکرد بلکه آن ها را به پاکستان اعزام کرد. وقتیکه درماه آوریل 2003، جورج بوش عراق را اشغال وشیعه های طرفدار ولی فقیه را حاکم بغداد ساخت،من شاهد وپیگیر دورخ داد بودم:نخست،ائتلاف نظامی ها وملاهای پاکستانی فکرکرد که امریکا دردولت سازی درافغانستان جدی نیست.ازاین رو، طالبان والقاعده را بازسازی کرده دوباره به افغانستان صادرکرد.دوم، ستم گریی خامنه ای ونوری مالکی به کمک جورج بوش علیه عرب های سنی عراقی کمک به پیدایش داعش کرد.عربستان وامارات متحده که مخالف حضورآخوندیسم ایران دربغداد بودند؛ هم القاعده را ازافغانستان وپاکستان به عراق بردند هم داعش را تقویت کردند.
جالب این است که، با فربه شدن داعش آن هم زیرنام خلافت وسلطه آن برموصل وپیش رویی آن به سوی بغداد ، هم خامنه ای ترسید هم عربستان.ازاین رو، آخوندیسم وعربستان هردوبه به ائتلاف امریکاعلیه داعش پیوسند.ازهمه خنده داراینکه ، سرهنگ سلیمانی فرمانده سپاه قدس رژیم فقهی به کمک نیروی هوای وزمینی امریکا علیه داعش درموصل ودیگر بخش های عراق جنگید تا نشان دهد که شعارهای مرگ برشیطان بزرگ منافقتی بیش نبود ونمی باشد.
دررابطه به سوریه هم،معلوم است که خیزش گران سوری ماه مارس2011 ، خواستارلغو قانون اضطرار باقی مانده ازدوره ای حافظ اسد بودند که بشاراسد درسال 2000 وعده اصلاحات ولغو آن راداده بود وازاینکه حکومتش به فرقه علوی تعلق دارد که هفت درصد مردم سوریه را شکل می دهد وپدرش مستبدش با تفنگ حکومت کرده بود،به وعده خود وفا نکرد. همچنان،درسوریه مانند مصر ، یا نظامی ها یا اخوان المسلمون باید حکومت کنند وانتخابات مصری درسال 2012 نیروی مردمی آن را نشان داده بود. ازاین رو، عربستان وامارات هم به نظامی های مصری میلیارد هادالردادند تا حکومت منتخب مرسی را براندازند هم به خامنه ای واسد کمک درسرکوب اخوان سوریه کردند. قبل ازاین رخ داد،درسال 1991 دیده شد که فرانسه به جبهه نجات اسلامی اجازه نداد که بعد ازپیروزی درانتخابات حکومت نماید.درادامه ای آن، حماس درسال 2006 انتخابات را درفلسطین برد وجورج بوش ونخست وزیر وقت اسرائیل نه تنها موقع حکومت کردن به آن ندادند بلکه تروریست هم اعلامش کردند.ازاین رو،به صراحت می گویم که استبداد های شاهی، شیخی ، نظامی ، واستعمار، میانه روی اسلامی را ازالجزیره تا کابل کوبیدند وجاده سازی برای ظهور جهادی گریی دیوانه کردند.درباره مبارزه جدی با جهادی گری مجنون ، تنها حکومت داری خوب ودموکراتیک ورعایت حقوق بشروتقویت آزادی های فکری وسیاسی موثرمی توانند واقع شوند.درغیرآن، جهادی گریی مجنون تنها با سرکوب نظامی ریشه کن نمی شود بلکه زمین عوض می کند.

Sunday, 11 March 2018

پاکستان ؛ ازتولید وصادرکردن تروریسم ،تا قانونی کردن تفتیش عقاید مذهبی

ابراهیم ورسجی
بیستم حوت 1396
این تحلیل، درپیوند به گزارشی زیرعنوان:" اعتراض حامیان حقوق بشر به قانونی شدن تفتیش عقاید مذهبی درپاکستان" ؛ نشر شده درسایت رادیو زمانه ،بتاریخ بیستم اسفند / حوت، ارایه شده است. ازاین که ، درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم دروبلاک انسان گرای هم پخش شود ،تا دوستان ازآن مستفید شوند! اقبال وجناج ؛ به ترتیب: نظریه پرداز وبا نی پاکستان ؛ زنده نیستند تا بنگرند که کشورمورد نظرشان به مرکزتفتیش عقاید تبدیل شده است! براساس خواست اقبال وجناح ،دوشخصیت بزرگ وفارسی زبان هند،بنا این بود که پاکستان برای رهای مسلمان ها ازشرهند وئیزم ساخته شود که نیت وعزم شایسته بود. ازاین رو، بعد ازاعلام موجود یت پاکستان، جناح ، درنخستین نشست پارلمان پاکستان درشهرکراچی گفت:" مسلمان ها به مسجد ها،هند وها به معبد ها ، سیک ها به معبد طلای ، مسیحی ها به کلیسا وزرتشی ها ،آزادانه به مغان شان روند. یعنی پاکستان ؛ یک کشورسکولار- دموکراتیک وجایگاه همه مذهب ها می باشد. سرود ملی پاکستان که بزبان فارسی می باشد؛ نماد همان خواست جناح می باشد. برخلاف، پاکستان بعد ازجناح ولیاقت علی خان، بدست نظامی ها وملاها افتاد ونظامی ها وملا های جنایت کارحتا به فاطمه جناح ، خواهرمحمدعلی جناح که انتخابات ریاست جمهوری سال 1965 را برده بود،بنام اینکه زن است ،اجازه نداد ند که رئیس جمهورشود. سید ابوالاعلی مودودی فارسی زبان ودانشمند اسلامی ورهبر جماعت اسلامی هند،بنگله دیش وپاکستان ،اعلام کرد که ازدیدگاه اسلام یک زن مسلمان می تواند رئیس جمهورپاکستان شود. ازاین رو،دشمنی ملاها ونظامی ها را خرید.
بهرحال، حکومت های نظامی- ملایی پاکستان اول سه ونیم میلیون مسلمان را ازماه مارس تا ماه دیسامبر 1971، درپاکستان شرقی کشتند وده میلیون مسلمان وهند و را وا دار به آوارگی دربنگال هند کرده ازاین طریق کمک به ظهوربنگله دیش کردند! طرفه اینکه ، بعداز جدای بنگله دیش، نظامی ها وملا ها بازارملاگری را درپاکستان قبلا غربی یا پاکستان کنونی داغ کرده به جان احمدی هابه بهانه ختم نبوت افتادند وبعد ترطالبان را تولید وافغانستان واسلام را تروریزه کردند! درادامه آن جنایت ها وکشتارهای یاد شده ، قانون توهین به دین رابهانه کرده ده ها نفررا شهید وزندانی کرد ند. جالب این است که، قانون توهین به مذهب ها را ملکه ویکتوریا، درسال 1862 دردوره هند بریتا نیا ساخته بود تا درهند چند مذهبی کسی به مذهبی کسی توهین نکند. برخلاف، ژنرال ضیاء الحق شیاد آن قانون را تغییر ووسیله کشتاردیگراندیشان ومعترضان کرد. بلی،اکنون که پاکستان به حیث یک کشورتروریست پروردرجهان شناخته شده وزیرفشارامریکا وقدرت های غربی قرارگرفته وبرایش تا ماه جون وقت داده اند تا کمک به تروریستان را قطع کند. درغیرآن،درلست محاصره وتحریم اقتصادی گرفته می شود. متاسفانه ، پاکستان بجای قطع کمک به تروریستان درافغانستان ومهارتروریسم وتند رویی مذهبی درقلمرو خود ش ،محکمه تفتیش عقاید را رسمی وبه قرون وسطای مسیحیت کاتولیک برگشته است.ازاین رو، رسمیت بخشیدن به محکمه ای تفتیش عقاید توسط حکومت شبه سیاسی ودراصل نظامی- ملایی پاکستان را به شد ت محکوم وازجامعه بشری می خواهم که موقع ندهد تا محکمه تفتیش عقاید که توسط رنساس ونهضت روشنگری دراروپا دفن شده بود،ازقبربرخاسته درپاکستان انسان کشی کند!

Friday, 9 March 2018

خمینی وبن لادن رابطه به نهضت بیداریی اسلامی نداشتند

ابراهیم ورسجی
هجدهم حوت 1396
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله :" چرا بن لادن سنی به نوحه های سینه زنی شیعی گوش می داد"؟ نوشته : هدی الصالح - العربیه ، پخش شده درگویا خبر، بتاریخ نهم مارس برابر به هجدهم اسفند / حوت، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبک بنده پخش شده است، لازم دانستم که درصفحه اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! من که درسه حوزه اندیشه پردازی نهضت بیداری اسلامی ؛ یعنی هند ، مصر وایران ، مطالعه کرده ام وزبان مادری ام فارسی وزبان هندی با دبیره فارسی- عربی آن یا اردورا می دانم وازطریق فارسی، عربی واردو،انگلیسی، اندیشه پردازی مصری ها را مطالعه کرده ام ؛ برایم روشن شده است که خمینی وبن لادن یا ولایت فقیه والقاعده رابطه با نهضت بیداری اسلامی ندارند. بلی، درایران، بازرگان، آیت الله طالقانی،یدالله سحابی، شریعتی های پدر وپسر به خصوص دومی وعلی گلزاده غفوری ازنواندیشان دینی بود ند؛ وآیت الله منتظری هم دراخیر به آن ها پیوست . متاسفانه، ولایت فقیه درباره همه شان به جزشریعتی که مرده بود، نامهربانی کرد! به این خاطرکه، ولایت فقیه ادامه شیعه صفوی می باشد نه نماینده شیعه ای علوی مورد نظر دکترشریعتی. درباره رویداد کربلا هم، خنده دارمی دانم که شیعه صفوی آن را ازخود می داند نه 90 درصد مسلمان های جهان. بروایت تاریخ، سینه زدن های باصطلاح بزرگداشتی از فاجعه کربلا، سه ونیم قرن بعد ازآن
رویداد رایج شده وچنان با خرافات آلوده شده است که نمی توان حماسه را به آن گره زد! بهرحال ،اگربن لادن به نوارهای شیعه ها دررابطه به رخ داد کربلا گوش داده باشد،،دال براین شده نمی تواند که نهضت بیداری اسلامی ازآن بهره برداری ویژه کرده باشد یا بکند.این هم درشرایطی که بن لادن دانش اسلامی ژرف نداشت.اگرمی داشت، بدون شک، به تروریسم متوسل نمی شد.
بهرحال، ازاین که درباره قرون وسطای بودن ولایت فقیه شیعی- ایرانی سخن گفتم،بهتراست که درباره نهضت بیداری اسلامی سنی ها درمصر ونیم قاره هندهم، تبصره نمایم. واقعیت این است که ، مصرواخوان وشخصیت های اندیشه پرداز غیراخوانی اش نقش بسیاربزرگ وسازنده ای درتولید اندیشه نوین اسلامی بازی کرده اند. مثلا، طهطاوی،محمدعبده، شیخ رشید رضا،قاسم امین، طه حسین،شیخ علی عبدالررازق،شیخ شلتوت،ودرادامه ای آن ها،حسن البناء، دکترعبدالقادرعوده، سید قطب، محمد قطب، دکترقرضاوی،عباس محمود العقاد، دکترعبدالغفور عطار،دکترحسن ابراهیم حسن، نصرحامد ابوزید و...سهم عمده درتولید اندیشه ای نوین اسلامی بازی کرده اند.درهند،سرسید احمد خان، شبلی نعمانی،اقبال، ابوالکلام آزاد،سید امیرعلی،درپاکستان، سید ابوالاعلی مودودی، دکترخورشید احمد،دکترفضل الرحمن استاد سابق اسلام شناسی دردانشگاه مکگیل کا نادا ودانشگاه شیکاگوی امریکا، نقش موثری دراندیشه پردازی نوین اسلامی بازی کرده اند.بنابرآن ،اگرمقایسه میان اندیشه پردازان اسلامی مصر،نیم قاره هند وایران نمایم،بدون شک،همزبان های ایرانی ام دررتبه سوم جای می گیرند.

حکومت های شاهی- شیخی وجهانی سازیی لیبرال ؛ کمک به گسترش فقردرجهان کرده اند

ابراهیم ورسجی
هژدهم حوت 1396
این تحلیل ؛ در پیوند با "نو لیبرالیسم ونبود سواد علمی برای فقر زدای" ، موضوع گفت وگوی خسرو صادقی بروجنی با دکتر سعید مدنی قهفرخی ،جامعه شناس وپژوهش گرحوزه فقر ونا برای، پخش شده درسایت هفته بتاریخ هشتم مارس / هفدهم ماه اسفند / ماه حوت،ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبک بنده پخش شده است، لازم دانستم که دروبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! من ازدونگاه مسئله فقر ولیبرالیسم را درکشورهای :افغانستان،پاکستان وایران پیگیری می کنم:نخست، افغانستان زادگاهم ،پاکستان جایگاه آوارگی ام دردوره حضورارتش سرخ درزادگاهم وایران همزبان وهمفرهنگم می باشد؛دوم، درهرسه کشور، بنیاد گرای ولیبرالیسم کمک به گسترش فقرودراولی ودومی کمک به گسترش تروریسم هم کرده اند.مثلا،اول افغانستان را درجنگ کمونیسم قبایلی وجهاد قبایلی وتروریسم قبایلی- طالبانی ویران کردند ودوم بنام دموکراسی وحقوق بشر،اقتصاد باز، کمک به بازگشت تروریسم وگسترش فقرکرده اند.درپاکستان،براساس برآورد طارق علی،مارکسیست بریتا نیای پاکستانی تبار،55 درصد مردم زمین برای خانه ساختن ندارند! افزون برآن، 36 درصد درآمد ناخالص ملی آن کشوربه نظامی ها وبقیه هزینه بخورنمیرمردم ودرخدمت تروریستان قراردارد.آری،ازاینکه درافغانستان وپاکستان فی صدی با سواد به ترتیب چیزی بیشتر از3 درصد و16 درصد می باشد،چنان وضعی موجه می باشد.
برخلاف، درایران که هم درصد با سواد ها بالامی باشد هم منابع سرشاگازی ونفتی دارد،گسترش فقر وکودکان فقیروخیا بانی درآن موجه نمی باشد.ازاین رو،بهتراست که به علت های آن اشاره نمایم. درسال 1358،درتهران بودم وبیاد دارم که بازرگان یا شخصیتی دیگری به آیت الله خمینی گفت که وضع اقتصادی مردم روبه وخامت دارد.خمینی به او به صراحت گفت که :" اقتصاد مال خراست؛ وما برای اقتصاد انقلاب نکرده ایم"! بلی، وقتیکه اقتصاد مال خرباشد،باید درحکومت ولایت فقیه فقرگسترش یابد! جالب این است که، طالب رفسنجانی بنام اقتصاد بازویرانگری کرد وخاتمی بنام احیای جامعه مدینه نه جامعه مدنی کمک به خامنه ای درجهت با لا کشیدن احمد نژاد کرد ؛ واحمدی نژاد هم اقتصاد آخوند زده ای ایران را کمرشکن کرد. ملا روحانی هم دردوره اول هم دردوره کنونی ریاست جمهوری اش وعده هابرای کاهش فقر وبهبود اوضاع اقتصادی داد که تاکنونی دستاوردی را نشان نمی دهد. ازاین رو، فکرمی کنم که عامل عمده ای گسترش فقردر ایران ولایت فقیه ودست اندازی های جاهلانه ای ولی فقیه درسیاست واقتصاد این کشوروهزینه های بیشتر از70 میلیارد دالری او درسوریه و... برای تقویت شیعه گری صفوی می باشد.ازاین رو،تا بنیاد گرای آخوندی زیرنام ولایت فقیه درایران برقرارباشد،غیر ازفقر به چیزی دیگری نمی توان انتظارداشت.درباره لیبرالیسم، معلوم است که جامعه های سرمایداری غربی هم ازشرآن به ستوه آمده اند.ازاین رو،بهتراست که درباره یک سوسیالیسم دموکراتیک فکروبرنامه ریزی شود.درغیرآن،بنیاد گرای،تروریسم واستبداد شیخ وشاه وجهانی سازی لیبرال،جامع بشری به خصوص جامعه های مسلمان را نابود می کنند!

Wednesday, 7 March 2018

بمنا سبت روزجهانی زن وکلاه کشادی که امریکا وحکومت دست نشانده اش برسرزنان افغانستان گذا شته اند

ابراهیم ورسجی
هفد هم ماه حوت 1396
روزهشتم ماه مارس برابر به روزهفدهم ماه حوت ،بنام روزجهانی زن ،همه ساله درسراسرجهان با جشن وپایکوبی برگزارمی شود. ازاین رو، بهترمی دانم که به مناسبت این روزفرخنده وکلاهی کشا دی که امریکا وحکومت دست نشانده اش برسرزنان افغانستان گذاشته اند؛ کلاهی که ازسرزنان بخاطرکشادی بزمین افتاده است،نوشته ای کنونی را پیش کش زنان ستمزده وآگاهان افغانستان نمایم؛ تا به گفته ای شاعر:سیاه روی شود / هرکه دراو غش باشد ! ازاین که ، نخستین بهبود درزند گی زنان درجهان غرب صورت گرفته است! پس، درباره رونما شدن تغییرات سازنده در زندگی زنان جهان ، بهتراست که کمی تاریخ را ورق بزنم. واقعیت این است که ، بورژوازی یا سرما یداری صنعتی درآغازقد برافراشتن خود دراروپای غربی ، دوکاررا کرد:نخست، روزنامه نگاری را برای تبلیغ کالاهای تولید کرده ای خود وبازار یا بی برای آن ها به میدان آورد ؛ دوم، زنان را به بازارکاروکارخانه های صنعتی وارد وازاین طریق هم به شمارنیروی کاریی خود افزود هم ضربه ای کمرشکنی به کمر فئودالیزم / بزرگ مالکی وارد کرد. معلوم است که ، بزرگ مالکی وسنت گرایی مذهبی- قبایلی ستم های زیادی را بر برزنان تحمیل کرده ومی کنند.
اگرچه بورژ وازی زنان را وارد کارخانه ها وتا حدی آن ها را ازنظر مالی سرپا ها یشان ایستاد کرد،اما این سرپا ایستاد کردن زنان بدون رنج وفشارهای توان فرسا برای آن ها نبود. بهرحال ، هم وضع مالی زن ها نسبت به دوره ای بزرگ مالکی بهبود یافت هم آن ها برای بهبود محیط کاری وکاهش ساعت های کاروافزایش مقدارمزد روزانه ای خود به مبارزه ای حق خوا هانه ادامه داد ند. مثلا، برای اولین بار، در روزهشتم مارس 1857 ، زنان درشهرشیکا گوی امریکا بخاطروضع نا مناسب محیط کار وناچیزبودن معاش ماهوارشان وتا کید برکاهش ساعت های کارآوازاعتراض بلند کردند. اگرچه کار خانه داران به آوازحق خواهی زنان اهمیت ندا دند ، اما حق خواهی آن ها درجامعه جا بازکرد.
شا یان یاد آوری می باشد که ، پیش ازاعتراض زنان ، شکست انقلاب 1848 اروپا ونشرمنشور کمونیستی کارل مارکس وانگلس درسال 1848 که در لندن به نشر رسیده بود، حکایت ازشروع مبارزه سوسیالیستی وکارگری داشت وزنان هم بخشی ازهمان جنبش بو د ند. دراین راستا، درسال 1887، یا سی سال بعد ازاعتراض درشیکاگو، زنان دریک کارخانه نخ ریسی درشهرنیویارک دست به اعتراض زد ند وگفتند که محیط کار کار،معاش وساعت های کاربرای آن قابل قبول نیست. ازاین که پولیس وحکومت درغرب درخد مت طبقه سرمایدار بود ند ومی باشند، زنان را سرکوب کرد ند. بلی، سرکوب زنان صورت گرفت ،اما عزم آن ها را تضعیف کرده نتوانست. یعنی مبارزه ای زنان وجنبش سوسیالیستی ادامه یافت.
جالب این است که ، در ادامه ای مبارزه ای حق خوا هانه ای زنان ،درسال 1908 ،حزب سوسیالیست امریکا خواست که در دوسال ، یک روزبرای اعتراض زنان تخصیص داده شود. ازاین رو،روزهشتم مارس همان سال ، زنان دست به اعتراض زد ند؛ و تظاهرات زنان امریکا به گوش زنان اروپا رسید وآن هاهم به میدان آمد ند وحکومت ها وسرما یداران را زیرفشارگرفتند. دراین راستا ،درسال 1911، گردهمای های اعتراضی روزهشتم مارس ، درآلمان ، اتریش ، دنمارک وسویس برگزارشد. ازآن به بعد، روزهشتم مارس شد روزجهانی زن ؛ وزنان سراسرجهان این روز راجشن می گیرند. جالب این است که ، هم روزهشتم مارس روزجهانی زن شد هم جنبش فمینیستی / جنبش مدافع حقوق زنان،شهرت واهمیت جهانی پیدا کرد. با وجود اینکه ، روزهشت مارس وخیزش های فمینیستی / زن گرا یانه گسترش وتا کنون ادامه یافته است،اما تغییرات بنیادی ودل خواه زن ها حتا درجهان سرما یداری رونما نشد.
بطورنمونه، براساس بررسی صورت گرفته درباره ای دستا ورد زنان درکشور هلند، نیم مردم جهان زنان می باشند.60 در صد شان کارمی کنند وده درصد درآمد جهان به آن ها تعلق دارد. دراداره وسیاست ، پنج درصد زنان درسطح رهبری می باشند. ازمحرومین جهان ،75 در صد زنان می باشند. دربی سوادان جهان ،66 درصد زنان هستند. درپناهنده گان جهان ،75 درصد زنان می باشند واز150 عضو پارلمان هلند ،38 نفرشان زن هستند. همچنان ، زنان کمتر ازمردان مزد می گیرند. یعنی میانگین 23 در صد(1).
وقتیکه ، درکشور پیشرفته ای هلند ،وضع زنان چنین است! پس، فکرنمائید که درکشورهای شاه وشیخ ونظامی وتروریسم زده ای مسلمان ،وضع زنان چگونه می باشد؟ ازفرار زنان ودخترانِ افغانستان ، بخاطرفشارهای درون خانواده گی وازدواج های اجباری به خانه های امن حکومتی وغیرحکومتی وتجاوزبه آن ها حتا درخانه های باصطلاح امن،همه آگاهی دارند. همچنان، ازتجاوز وقتل شایسته دخترشش ساله- آواره ای افغانستانی درایران وتجاوزوقتل زینب دخترشش ساله ای پاکستانی همه ازطریق رسانه ها آگاه شده اند. درایران آخوند زده ، همه اطلاع دارند که زنان ودختران علیه حجاب اجباری آخوند یسم به خیزش دست زده وروانه ای زندان اند. درمصر،از زندانی شدن یک دخترشاگرد صنف یازدهم به جرم عضویت درنهضت اخوان المسلمون، توسط نظامی ها وواکنش های رسانه ها وروشنفکران همه مطلع شد ند. واکنش های که فرمانده نظامی حاکم برکاخ ریاست جمهوری مصررا وادارکرد تا دخترشاگرد صنف یازده هم را با نهایت شرمساری اززندان رهانماید.
اززندانی شدن زنان خبرنگار درترکیه وقتل عام زنان وکود کان درغوطه شرقی توسط هواپیماهای روسی وحکومت وحشی بشار اسد،همه آگاهان ازطریق رسانه های جهانی - منطقه ای مطلع شده اند. ازتجاوزداعشی ها برزنان ایزیدی درعراق، ومبارزه زنان قهرمان کرد علیه تروریسم داعش هم همه آگاه شده اند.همچنان که ، ازکشته وزخمی شدن زنان دریمن توسط شیعه ای جعفری ووهابیت حنبلی ونوکران بومی شان همه با خبرشده اند. آری، درباره زنان عربستان ،خبرهای خوب رسانه ای شده است وآن اینکه، شهزاده سلمان ولی عهد شاه سلمان ،شاه عربستان، مدرنیست / نوگرا شده وازبازکردن فضای اجتماعی بروی زنان شروع کرده است. اینکه وضع زنان دراردن ،مراکش ،الجزایر وسودان بهتر ازعربستان می باشد، همه اطلاع دارند واین هم که افغانستان وسومالی بد ترین کشورها برای زنان معرفی شده اند ؛ همه ای آگاهان اطلاع دارند. درآن سوی سومالی ، درکشورهای : مالی، نیجر،کامرون ،و نیجریه، وضع زنان درد ناک است ؛ وحکومت نیجریه تا کنون ، موفق دررها کردن همه دختران به اسارت گرفته شده توسط بوکو حرام نه شده است (2). اگرچه وضع زنان درافریقا خوشایند نیست،خوب است که زنان دراندو نیزی ومالیزی وضع بهتری دارند! متاسفانه ، درفیلیپین،هوسرانی گردشگران وتوحش داعشی ها درجنوب آن کشور، به فشار وسوء استفاده اززنان افزوده اند.
ازاینکه ازوضع زنان مسلمان درکشورهای عربی یاد کردم ، ایجاب می کند که ازوضع زنان مسلمان درفلسطین واسرائیل هم یادی کنم. سال هاست که بانو هبا ، زن مبارز فلسطینی به حیث عضو پارلمان اسرائیل ازحقوق مردم خود دفاع می کند. بلی، مبارزه ای بانو هبا علیه حکومت نتانیاهو چنان داغ شد که یاهو اورا بزور ازپارلمان بیرون کرد واوهم به مبارزه ای خود ادامه داد. مبارزه ای که حمایت روشنفکران یهودی معه ای دیوان عالی آن کشوررا پشت سراو قرارداد ونخست وزیربه گونه ای رسواخیزی شکست خورد. همچنان ،ازسیلی زدن احد تمیمی دخترهفده ساله ای فلسطینی بروی سرباز اسرائیلی ودستگیر وداد گاهی شدن او هم همه تا حدی خبرشده اند! راستش وقتیکه سیلی زدن دوشیزه تمیمی به رخ سرباز اسرائیلی را از طریق تلیزیون الجزیره دیدم ، خوشحالی بی سابقه ای برایم دست داد وبازوقتیکه اورا به محکمه می برد ند وجرئتش را د ید م،موفقیت،عمر دراز وآینده ای درخشان برایش تمنا کردم!
درادامه ستایش ازدوشیزه قهرمان، احد تمیمی،لازم می دانم که کمی ازروشنفکران یهودی هم یادی کنم. روزی ، کتاب " گامی بلند به سوی آزادی" ، نوشته ای روانشاد نلسن ماند لا را می خواندم ودرآن این فرموده ای او که: " روشنفکران یهودی بهترازروشنفکران مسیحی می باشند" ؛ به نظرم خورد. بعد ازخواند ن کتاب روانشاد ماندلا،درسال 2007، سخنرانی طارق علی ، دانشمند مارکسیست بریتا نیای پاکستانی تبار راکه درکانا دا زیرعنوان: " رسانه ها وانقلاب" ایراد کرده بود، ازطریق بخش "اندیشه ها" ی را دیوی سی بی سی شنیدم. طارق علی همان سخن ماندلارا این گونه بیان کرد:" وقتیکه درامریکا ازسیاست حمایت این کشورازاسرائیل انتقاد می کنم، رسانه ها بازتاب نمی دهند! اما وقتیکه ازسیاست اسرائیل درتل آویو انتقاد می کنم، روشنفکران یهودی استقبال ورسانه ها آن را بازتاب می دهند. دراین راستا،همه اطلاع دارند که مستر ترامپ درجریان مبارزات انتخا با تی خود بسیار اسلام هراسی واسلام دشمنی کرده بود. ازاین رو،درروزسوگند ریاست جمهوریی مسترترامپ، شماری زیادی زن ها علیه او درواشنگتن دست به مظاهره زده وسخنرانی های داغ ایراد کرد ند ودرمیان سخنران ها، یک زن یهودی به صراحت گفت که:" اگرترامپ علیه مسلمان ها اقدام خصمانه کند، مرا مسلمان شمارکنید! آری ،سخن این زن یهودی ستایش ماندلا وطارق علی ازروشنفکران یهودی را تا یید می کند!
ازاینکه ، بحث درباره روزجهانی زن است وهند هم دارای بزرگترین جمعیت مسلمان هم دارای مظلوم ترین زنان درجهان ومواجه با بچه زای های آن آن ها درکنارسرک ها می باشد واین روزها رسانه ها زیاد ازتجاوز به زنان ستم دیده ای آن کشورپرده برداشته اند! بدون شک،نوشته ناقص می ماند اگر ازستم های روارفته برزنان هند و ومسلمان درآن کشور یادی نکنم. دراین رابطه ، سخن خوشایند این است که حکومت هند ازخود زن ها پولیس وفرماندهان پولیس وساختارزنانه ای پولیسی ایجاد کرده است تا ازخود دفاع کنند. واقعا،وقتیکه چند بخش کارنامه زنان پولیس درهند را دربخش انگلیسی شبکه تلویزیون الجزیره تما شا کردم حظ بردم وباورمند شدم که حکومت آن کشوردرزمینه کارخوبی کرده است.
آری ، درحالیکه ازتشکیل ساختار پولیسی ازخود زن ها برای حفاظت شان درهند خرسند شدم، دومسئله دیگردرمنطقه بسیارنا راحتم کرد:نخست، توحش وتجاوزنظامی ها،مانک ها / ملاها وپولیس بودای کشورمیانماربرمسلمان ها به خصوص برزنان آن ها که باعث مهاجرت شش لک روهنگیای های میانماری به بنگله دیش شده است؛ دوم،حمله ای بودای های سریلانکا برمسلمان های آن کشور.خوب است که مسلمان های سریلانکا مانند مسلمان های روهنگیای میانمار کم نیستند ومی توانند ازخود دربرابر توحش بودای های تند رو دفاع کنند وحکومت آن کشورهم برای مهارخشونت وبحران درمنطقه تصادم مسلمان ها وبودای ها اعلام حکومت نظامی کرده است. اگرچه بودای های سریلانکا بر مسلمان ها حمله کرده اند،اما معلوم است که درجنگ ها بیشتر ازمرد ها ،زن ها آسیب پذ یرمی باشند. ازاین رو،درکنارتجاوز وتوحش بودای های میانماربرمسلمان ها چه مرد وچه زن، ازخطر بودای های سریلانکا به مسلمان ها به خصوص زنان سریلانکای هم یاد کردم.
دراخیر، به وضع مایوس کننده ای زنان افغانستان پرداخته نوشته را پا یان می دهم. ازوضع بد زنان درکشورهای که یاد کردم ،معلوم می شود که درهیچ کدام آن ها غیرازمسلمان های روهنگیای میانمار که ازخانه های خود رانده شده اند،وضع زنان حتا مردان مانند افغانستان اسف بارنمی باشد. مثلا،یک دسته جوان های خشن در دروازه مسجد شاه دوشمشیره دریک کیلومتری کاخ ریاست جمهوری ، فرخنده محجوبه را سنگ باران کرده شهید کردند ودرداخل چند ین مسجد دیگرتروریستان با بم گذاری نمازگزاران را شهید وزخمی کرده اند؛ نشان می دهد وضع زنان ومردان افغانستان بسیاروخیم است. به این خاطرکه،سی ونه سال می شود که درافغانستان جنگ وآشوب ودست اندازی های قدرت های بزرگ ودرمیانی دورونزد یک ادامه دارد ودرهفده سال اخیرتروریسم بلای دیگری را به مردم این کشور تحمیل کرده است. با وجود اینکه درافغانستان، جنگ، آشوب ، تروریسم وحکومت داری بد درکنارهم به مردم جفاکرده اند، رویداد های هفده سال پسین بیشترقابل بررسی می باشند. ازاین لحاظ که ،امریکا وانگلیس وشاخه نظامی جهان سرمایداری "ناتو" به افغانستان آمد ند وحکومت های دست نشانده با کارگزاری تکنوکرات های خود ساخته شان شکل داد ند وموفق دردولت سازی ،بازسازی،بازگشت مهاجران ومهارتروریسم نه شد ند!
آری، شکست امریکا وشاخه ای نظامی اش "نا تو" ؛ برایم آن قدرمهم نیست که وعده های آن ها برای مردم افغانستان به خصوص زنان مهم است. ازاینکه طالبان وملاهای هم نظرشان جنایت های زیادی بزنان ودختران افغانستان کرده بود ند وهنوزهم می کنند،امریکا وحکومت های دست نشانده اش هم وعده ها به زنان داد ند هم یک کمیسیون حقوق بشر به ریاست یک زن اِن جی اوکار / نهاد غیردولتی کارساختند ووزارتی بهوده ای را بنام وزارت امورزنان هم ساختند. ازهمه خنده داراینکه ، هم کمیسیون حقوق بشرهم وزارت امورزنان ساختند هم شورای ملاها وشورای صلح پُر ازملاها ساختند. پاکستان دربیرون با کمک های مالی وتجهیزات نظامی امریکا وانگلیس ،طالبان والقاعده را بازسازی وروانه ای افغانستان کرد تا هم ترورکنند هم مانع کارمدارس دخترانه حتا پسرانه ورفتن زنان به مکتب ها ودفترهای حکومتی شوند.
بنا برآن ، امریکا وانگلیس ودیگرکشورهای غربی وحکومت های دست نشانده شان درکابل ؛ دستا ورد قابل ملاحظه ای برای زنان ندارد. خلاصه اینکه، خشونت وتجاوزبه زن ها حتا دراداره های دولتی ادامه وگسترش یافته وچند زنگی زورمندان حکومتی وتفنگ داران حاشیه نشین شان وازدواج های اجباری آن هم ازدواج دختران خُرد سال با کهنه سا لان خرپول وجاسوس وقاچا قبررونق پیداکرده است. ازاین رو، به صراحت می گویم که حکومت های امریکای کرزی وغنی- عبدالله، با وجود کمک 125 میلیارد دالری امریکا، دستاوردی برای زن ها ودختران جوان ندارند. آری، یک دستاورد وآن این است که زن ها بخاطرخشونت های نظام مرد سالار وازدواج های اجباری ازخانه های شوهران وپد ران خود فرار وبه خانه های با صطلاح امن حکومتی وغیرحکومتی پناه ببرند. متاسفانه، درخانه های با صطلاح امن هم به آن ها بی شمارتجاوز صورت گرفته است. همچنان، افزایش شمار زنان زندانی ای زاده کشمکش های خانواد گی وزنان روسپی زاده ای فقر،زنان ودختران گداگروپالشگروگسترش تروریسم ، نتیجه سیاست افغانی امریکا وحکومت های دست نشانده اش درافغانستان می با شد.
ازاین رو،بهترمی دانم که نوشته ای خود را با شعرگهربار ایرج میرزا پا یان دهم:
هروعده که داد ند به ما باد هوا بود ! / هرنکته که گفتند غلط بود و ریا بود
چوپا نی این گله به گرگان سپرد ند / این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود؟
رندان به چپاول سراین سفره نشا ند ند / این ها همه ازغفلت وبیماریی ما بود!
خورد ند و شکستند ودرید ند و تکا ند ند / هرچیز دراین خا نه بی برگ ونوا بود
گفتند چنینیم و چنا نیم دریغا.../ این ها همه لا لای خوا با ند ن ما بود!
ایکا ش درد یزی ما بازنمی ماند / یا کاش که درگربه کمی شرم وحیا بود
پانویس ها:
1-Iwarsajee.blogspot.com/2017/03/
2-Iwarsajee.blogspot.com/2018/02/




Thursday, 1 March 2018

درقرآن وسنت پیامبر ص ، خلیفه گری ، امام امت وامام زمان سازی پا یه ندارند

ابراهیم ورسجی
دهم ماه حوت 1396
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله بشام الجمل نوسنده تونسی زیرعنوان:" فاطمه زهرا،ازتاریخ تا تخیل" ، نشرترجمه فارسی آن درسایت قلمرو،بتاریخ 25 ژانویه 2018، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است،بهتردانستم که دروبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفد شوند! دراحاد یث پیامبر ص، پدر فاطمه رض ، یک حد یث این گونه آمده است:من برای شما ؛یعنی مسلمان ها ، دوچیزگذاشتم:قرآن وسنت(گفتارورفتار رسول). آخوند های شیعه ،سنت را به عترت تحریف وهمچنان با تبد یل پیامبرص به پاد شاه ،علی وپسران اورا جانشین او ساختند. جانشین سازیی متناقض با قرآن. ابوبکروعمرهم که خلیفه گری را ساختند. معلوم است اولی زود رفت وروزی به عمرشخصی درمسجد گفت که درکدام آیه قرآن آمده است که پیامبرص خلیفه دارد که تو خود را خلیفه ای اوساخته ای؟ عمرکه درتنگنا قرارگرفته بود؛فرمود که بعد ازاین مرا امیرالمومنین بگوئید نه خلیفه. تجریه نشان داد که معاویه خود را نه خلیفه پیامبرص بلکه خلیفه خدانامید وپاد شاهی قبایلی اموی را پایه گذاری کرد. پاد شاهی اموی هم فرزندان رسول ص را درکربلا شهید کرد. جالب این است که ، تاسه ونیم قرن بعد ازرخ داد کربلا،ازمراسم محرم وعاشوراوتاسوعا... به شکل کنونی شان خبری نبود.البته کشمکش قدرت میان سه خانواده عرب: علوی،اموی وعباسی ، ادامه یافت. درآن بازی قدرت،تاریخ گواه هست که چهارامام فقه های اهل سنت طرفدارحکومت علوی ها بود ند وازآخوند یسم شیعه خبری نبود؛ ورابطه دوستانه ابوحنیفه فارسی زبان کابلی با زید نواسه پیامبرص زبان زد عام وخاص بود. فقه زیدیه هم 70 درصد همانندی بافقه ابوحنیفه دارد. دررابطه به علاقمندی فقیهان سنی ومجموعه مردم به علوی ها،به "تاریخ مردمان عرب"،نوشته آلبرت حورانی ، مسیحی لبنانی مراجعه نمائید تا دریابید که بعد ازفروپاشی اموی گری درزیرضربات ابومسلم خراسانی،عالمان ومردم عادی منتظررسیدن علوی ها به قدرت بود ند وابولعباس سفاح بسیارمکارانه خود را خلیفه عباسی ساخت ؛ وهمین آقا قبرتمام پاد شاهان اموی غیرازعمرابن عبدالعزیزرا حفر وبراستخوان های آن دره شرعی زد!
بهرحال، اموی ها دشمنان خانواده رسول ص وعباسی هاعموزاده ای اوبود ند. براساس همین عموزادگی ،جعفرصادق واما رضا رح ازکمک های خلیفه های عباسی بهره مند بود ند. برعکس،ابوحنیفه درزندان توسط خلیفه عباسی شهید ساخته شد؛آن هم درزمانیکه شاگردش ابویوسف مقام قاضی القضات خلافت راکمای کرد. دررابطه به مدعی های شیعه گری وعلوی گری،معلوم است که کارهای شد که به بزیان علوی ها ودوام حکومت جنایت کاراموی ها نقش بازی کرد. مثلا،شیعه گری غالی داو ودشنام به خلیفه ها وعایشه را چنان گسترش داد ند که مسلمان ها مبارزه با اموی گری را جدی نگرفتند. یک روایت هم نشان می دهد که عده ای درکربلا ازحسین رض خواسته بود ند که به خلیفه ها دشنام دهد که نداد وآن ها پشت اورا خالی کردند. اگراکنون این شوخی دربرخی محافل وقصه های ایرانی ها یافت می شود که:" ما اهل کوفه نیستم؟، ریشه درهمان غالی گری ها وفرصت طلبی ها دارد. متاسفانه، چهارقرن ،فقه سازی وامام زنان سازی برای شیعه ها ودادن مقام قد سی به امام زمان موهومی برخلاف قرآن ،هم خرافات را درشیعه گری فربه کرد هم جدای میان اکثریت سنی واقلیت شیعه آن هم شیعه های تقسیم شده درچندین فرقه را فزونی بخشید که تا حال ادامه دارد.
دررابطه با نوشته های اندیشمندان مسلمان چه سنی وچه شیعه درباره رخ داد کربلا ومسایل منوط به خاندان پیامبرص،تا حد امکان ،نوشته های دوطرف را خوانده ام ونوشته های شیعه ها را بسیارضعیف یافتم. مثلا،"آشوب بزرگ" ازدکترطه حسین دانشمند مصری درباره رویداد های دوران عثمان وعلی که به شهادت هردو منجرشد و"خلافت وملوکیت " ازسید ابوالاعلای مودودی دانشمند هندی-پاکستانی ای فارسی زبان، درباره تبدیل شدن خلافت به ملوکیت اموی،ازهرنگاه برنوشته های نویسند گان شیعه می چربند. سید ابوالاعلای مودودی یک رساله درباره شهدای کربلادارد که مانند آن را درنوشته های شیعه ها نیافتم. "فرزندان رسول ص درکربلا"،نوشته خالد محمد خالد مصری هم همانندی با نوشته ای مودودی دارد. ازسوی دیگر،مذهب شیعه پیش از ابزارشدن دردست صفوی های جنایت کاروقاتل مسلمان ها واسلام،یک مذهب اعتراض بود.افسوس که صفوی هاباقرمجلسی وده هاملای خرافت زده را تولید کردند وجاده سازی برای ولایت فقیه کردند وولایت فقیه هم کمک زیاد به فرارایرانی ها ازاسلام به خصوص شیعه گری کرده است. شریعتی که اگرازشیعه علوی یاد کرده است؛ درواقع،تایید برمعترض بودن شیعه پیشاصفوی کرد.اما فاطمه فاطمه وحسین حسین بازی شریعتی خلاف واقعیت می باشد.البته با این فرق که ،فاطمه یک زن عادی اما به حیث دخترپیامبرص معزز بود وحسین رض هم بخاطرنواسه پیامبر ص بودن هم بخاطرخیزش برحقش علیه حکومت جنایت کاراموی قابل ستایش بود ومی باشد. دراخیر،به یک مسئله اشاره می کنم وآن اینکه خلیفه سازی ها وامام زمان سازی ها واخیرا ولایت فقیه سازی ها وخلافت سازی داعش وامارت مومنان سازیی طالبان ، بوکوحرام و... همه ریشه درمبالغه آرای ها برای قدرت طلبی تند روان وتروریستان ونان کمای کردن وعوام فریبی ملا ها وفربه ساختن وفربه شدن خرافات وبه فراموش خانه سپردن قرآن دارد.