H
hosseyni
دراديان حتي ابتدائي ترين دين حمايت ازتروريسم ، قطاع الطريق ، انارشيسم وازايجاد فساد و ويراني ، ناامني كه خود جنگ ومحاربه باخدا ورسولان خدا محسوب ميشود ديده نميشود .
ازسوي ديگر جميع انبيأ اولتر ازهرچيز از پيروان شان إيمان يعني امنيت ميخواستندنه ترور ، انارشيسم راهگيري وخودانتحاري .
پرسش اساسي اين است :
اگركساني برضد قانونمندي هاي طبيعت كه درفرد وجامعه نيز تسري داده شده اند
و برضد سنت هاي انسانهاي صالح كه اُسوه براي همه ميباشند وبجاي آبادي ،
خرابكاري ميكنند وفساد يعني خون وخشونت و هرج ومرج ميآورند . كه درفرهنگ قرآن ، عمل آنهارا فتنه معرفي ميكند ،
فرق نميكند كه چه مليت يا اعتقاد مذهبي ويا ايدئولوژيكي داشته باشند ، وجدان عامه دربرخورد با اين دسته افراد چي واكنش وعكس العملي را تجويز ميكند ؟
بعضي ها براي عبرت ديگران چنان شكنجه را به اينگونه افراد ( مانند امارت إسلامي طالبان درافغانستان ) تجويز ميكنند كه در زير شكنجه. ، دستها وپاهاي هراس افگنان حتي از عقب شكستانده ميشوند وبقول بچه ها ي شهر كابل ( اين جنايت كاران حاضر را چنان بزنيد كه جنايت كاران غير حاضر شلوارخودرا تر كنند ) ويا به صلابه آنها را ميكشند وبه دار ميزنند ، مانند شكنجه هاي جمهوري إسلامي ايران وشكنجه هاي حاكميت ايد ئولوژي ها درشوروي سابق وچين و كوبا وكره شمالي وغيره ويا حبس ميكنند مانند برخوردهاي كشورهاي اروپائي ويا نفي بلد وتبعيد شان ميكنند.
بهرصورت ، كساني كه درجريان برخورد كشته ميشوند ،جزاي شان باخدا است اما با اُسراي شان دردادگاه ، بايد با يكي ازاين انواع شكنجه ها نظر به شرائط واقتضاي زمان برخورد ميشودويا درحوادث غيرمترقبه به اين شكنجه ها ومرگ وميرها دچار ميشوند .
اين متن آيه ي شريفه ي از قرآن عظيم الشأن است كه مفاد آن را تشريحاً آوردم .
اين روش مبارزه با تروريستها وقطاع الطريق ومحارب با خدا ورسول او و مفسد في الارض در قرآن آمده وهروجدان سالم نيز آنرا امضأ ميكند .
اما برخود با كساني كه روياروي درميدان محربه قرا ر ميگيرند حكم شان فرق ميكند . و
اما درآئين ها ، مذاهب وايدئولوژي ها،شكنجه ، خشونت ، كشتن ، ترور، تعصب ، تبعيض ، تماميت خوا هي واذيت ، درتمام زمينه ها وبطور لجام گسيخته ، عمل انقلابي وثواب دارين محسوب ميشود . رهبران
جهان اول و مترقي درهزاره سوم ، به اين باور رسيده اند :
كه حضور وتماس تمام دستآوردهاي ايدئولوژي ها وهمه
مذاهب را دراداره ومديريت جامعه ، سم وترياك شناخته ، و بناأ نقش مذاهب وايئولوژي ها را در امور سياسي واقتصادي جامعه ، مطلقا
ممنوع اعلام كرده اند !
درساختارنظام هاي سياسي نظم نوين جهاني ، تمام چارچوب قانونمندي هاي أديان خصوصاً دين اسلام لحاظ شده اند. ممانعت از :
دروغ ، قتل نفس ، اذيت ديگران ، توهين به شرافت ديگران وغضب حقوق ديگران ، وهزاران مثل آن درساختارهاي نظم نوين جهاني ونظامهاي سياسي جديد خصوصاً دركشورهاي غربي ، جاپان ،
كره جنوبي ، آفريقاي جنوبي ، آمريكا ، آسترليا ، كانادا ، بريتانيا وغيره ،
براي هرآنساني قابل رويت ولمس است .
امروز آنچه را كه أديان منع كرده است ، در كشورهاي غربي وسكولاريستي ، به ندرت اتفاق مي افتد. اكثرمشكلات ازحضور مهاجرين است كه موجب دردسر همه ، شده اند .
شما به ندرت حتي يك مورد رشوة ، اختلاس ، اختتاف ، ترور ، دروغ و هرنوع خيانت وعملي كه باعث اذيت ديگران شود ميان اين مردم در ماه ها برخورد نميكنيد و علاوتاً اين منكرات به شدت درحال اضمحلال وانكسار وتوقيف ديده ميشوند . وبرعكس آنچه موجب خوشنودي ومورد تائيد أديان ، خصوصاً دين مقدس اسلام است به اوج وكمال آن دركشورهاي ياد شده درحال باروري است .
لا إكراه في الدين ، آزادي فردي واجتماعي ، فبشرعبادالذين يستمعون القول فيتبعون احسنة درميان اين مردم به طور احسن مراعات ميشود . صدقات وخيرات ، درميان اين مردم كه حتي تصورآن به شعور ما نرسيده است به بهترين وجه وبطور عالي جريان دارد. ازحقوق انسان ها تا حيوانات وپرندگان چنان مراعات ميشود كه آدم مذهبي باديدن آن ومقايسه ي آن با فرامين حقوق مذهبي به اين نتيجه ميرسد كه تفاوت اين دونوع برخورد حقوقي به منزله تفاوتِ آدم هوشيار وديوانه هست . همين طور عدالت اجتماعي وتساوي حقوقي وووو
وهزارن ديگر مثل اين .
وهمين طور ، متد هاي علمي وراهكارهاي عملي اين مردم در رهبري جامعه وقانونمند ساختن افراد جامعه كه درروسيه وهند وچين ِ امروز كم وبيش مراعات ميشود برويد آنها رابا زماني كه ماركسييسم حكومت ميكرد مقايسه كنيد آنوقت مي فهميد كه تفاوت راه ازكجااست تا به كجا ؟ !
كتاب بازگشت از شوري نبشته ي آندره ژيد رئيس سابق حزب كمونست ِفرانسه را بخوانيد زماني كه درشوروي سابق رژيم ماركسيستي وكمونيستي حاكميت داشت و آنرا با روسيه امروز كه رهبران آنها عِلم مديريت را در نظام سياسي وعدالت اجتماعي از غرب كپي برداري ميكنند ، مقايسه كنيد آنوقت تفاوت آنرا به وضوح مي بينيد .
اصول أديان ، در رگ وريشه ي قانونگذاري اين كشور ها مانند قانون ژنتيك درژن ها جريان دارد وبراي احدي هم قابل انكار نيست .
اما ازمذاهب وخواسته هاي مذهبي سني ، سلفي ، شيعه ، كاتوليك ، پروتستان ، ارتودكس ، شاهدان يهوه ، مذاهب هندو ، بوديسم ، يهود و ازايدئولوژي ها خبري نيست !
چرا ؟
چون فاكتورهاي مشترك أديان ، فطري ، ذاتي وبقولي ُبعد چهارم روح انساني ميباشند . اما مذاهب ساخته وپرداخته مغزهاي ازانسانها ي هزار وهزاران سال قبل است كه رنگ ولعاب ديني به آن زده اند .
وامروز به همه مردم جهان ، مثبوت ومدلل است كه هرجا مذهب حكومت ميكند ، تبعيض ، تعصب ، تماميت خواهي ، شكنجه ، خشونت درتمام امور قابل لمس است .
اختتاف ، ترور، اختناق ، تجاوز به حريم ديگران
، رشوت واختلاس وهزاران مثل اينها از پيامد هاي اجباري هر حكومت مذهبي وايدئولوژيك است يكي إز .
نويسندگان ي وبسايت جناب محترم آقاي ورسجي نازنين كه دخالت أديان را دركشتاروترور وشكنجه وغيره مسجل دانسته است از ريشه اشتباه است ، براي آنكه تمام گناهان مذاهب را به گردن اديان انداخته است .
كسي كه هنوز فاصله هاي ظهورمذاهب واديان را توجه نكرده است وهيچ تفكيك ميان تربيت مذاهب و أديان قايل نيست وپيام هاي ايدئولوژيها ومذاهب ساخنه دست بشر ودين خدا ومتون مقدس را ازهم غربال نكرده مسلماً تحليل هاي او دررابطه به مسايل اعتقادي ، قابل ترديد وتأمل است.
ارادتمند شما
نكته دان
0 comments:
Post a Comment