Thursday 9 July 2015



گفتگوی "اشپیگل" با اسلاوی ژیژک
سرمایه داری معاصر دمکراسی را به حصار می کشد
برگردان به فارسی: و. معصوم زاده

• تنها با یک بدعت نوین، که اکنون سیریزا نماینده آن است، می توان از میراث اروپا حراست کرد: دمکراسی، اعتماد به مردم، همدردی مساوات طلبانه. آن اروپایی که در صورت شکست سیریزا برنده خواهد شد، اروپای ارزش های آسیایی خواهد بود. سرمایه داری معاصر دمکراسی را به حصار می کشد ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
سه‌شنبه ۱۶ تير ۱٣۹۴ - ۷ ژوئيه ۲۰۱۵

اشپیگل: آقای ژیژک، آلکسیس تسیپراس، نخست وزیر یونان، مردم این کشور را به یک همه پرسی برسر سمت و سوی اصلاحات فراخوانده است. شما چه ارزیابی ای درباره ی این راهبرد دارید؟

ژیژک: بسیاری از منتقدان همه پرسی یونان بر آنند که این کار عوام فریبی محض است. معلوم نیست موضوع این همه پرسی چیست. اصولا موضوع آن می تواند تنها بر سر اویرو و یا درخما باشد و اینکه آیا یونان در اتحادیه ی اروپا خواهد ماند یا نه؟ چنان که پیداست هر دوی این ها مهمل است.

اشپیگل: منظورتان چیست؟

ژیژک: دولت یونان بارها نیت خود را به روشنی بیان کرده است که یونان می خواهد هم در "اتحادیه اروپا" و هم در محدوده ی اویرو باقی بماند. این موضع کاملا روشن است؛ حالا هرچه که دل تان می خواهد در مورد همه پرسی بگوئید. مسئله امروز بر سر آن است که آیا این سمت گیری ریاضت کشانه ادامه خواهد یافت و یا راه نوینی در پیش گرفته خواهد شد. منتقدان تسیپراس در تلاشند تا هسته ی مرکزی همه پرسی را به یک مسئله سرنوشت ساز تبدیل کنند.

اشپیگل: آیا این بی مسئولیتی محض نیست که با توسل به این همه پرسی زمینه ی مخاطره آمیزی برای خروج احتمالی (یونان) از محدوده ی اویرو فراهم شود؟

ژیژک: واروفاکیس، وزیر دارایی یونان، در رابطه با این همه پرسی تمام مخاطرات را بیان کرده است. گزینه های پیش رو؛ یا ادامه ی سیاست های سال های گذشته ی اتحادیه اروپا است، که یونان را در معرض نابودی قرار داده، و یا انتخاب یک مبدأ واقع گرایانه ی نوین است. با آغازی نوین می توان برنامه ی مشخص بازسازی اقتصاد یونان را مطرح کرد. بدون چنین برنامه ای این بحران مدام بازتولید خواهد شد.

اشپیگل: خوب این برنامه چه شکلی خواهد بود؟

ژیژک: حتی صندوق بین المللی پول هم اذعان داشته است که باید از بخشی از دیون یونان کاسته شود تا بقول معروف "هوایی برای تنفس" ایجاد شود و اقتصاد آن دوباره به کار بیافتد. آن ها یک زمان تعلیق ۲۰ ساله ای را برای بازپرداخت دیون یونان پیشنهاد کرده اند. آن ها بدین ترتیب خواست واروفاکیس را در ضرورت یافتن راه های کاملا نوینی برای حل بحران تأئید کرده اند.


اشپیگل: تسیپراس نخست مذاکره می کند و سپس وام دهندگان را از خود می رنجاند. آیا این رفتار کجدار و مریض دولتمرد سیریزا موجب بدنامی سیاست چپ نمی شود؟

ژیژک: من فکر می کنم اوضاعی، که دولت سیریزا در آن وارد شده، پیچیده تر از اینهاست و اغلب نقدهای ابلهانه و توصیه های ابلهانه تری را دریافت کرده است، آن هم از هر طرف، از جمله از سوی چپ ها. برای نمونه این ایده که دولت سیریزا با خاطر جمع خطر کند و از اتحادیه اروپا خارج شود. خوب بعد چی؟ این اقدام موجب خواهد شد که وضعیت رفاهی یونان سی درصد دیگر تنزل کند و فقر و فلاکت در یونان به سطح تازه و غیرقابل تحمل تری برسد. و این خود خطر ناآرامی های اجتماعی را با خود خواهد داشت، حتی کودتای نظامی. پس باید به هر ترتیب از این گونه کارها دوری جست.

اشپیگل: منظور شما از "نقد ابلهانه" دیگر چیست؟

ژیژک: مثلا پیشنهاد می کنند که سیریزا به ریشه های خود بازگردد. و یا اینکه توصیه می کنند سیریزا نباید یک حزب سیاسی پارلمانی باقی بماند. گویا دگرگونی و تحول واقعی از ریشه ها بر می خیزد و از انسان ها و از خودسازماندهی آن ها و نه از دم و دستگاه دولتی. این هم یک حرف توخالی است، زیرا از پاسخ دادن به اصل مسئله یعنی چگونگی کنار آمدن با فشارهای بین المللی دررابطه با این دیون شانه خالی می کند. و یا عمومی تر: چگونه باید از قدرت بهره گرفت و یک کشور را اداره کرد. جنبش های "توده ای" و خودسازماندهی نمی تواند جای دولت را بگیرد. مسئله بر سر این است که دستگاه دولتی را از نو بازسازی کرد تا کارکرد دیگری داشته باشد.

اشپیگل: آیا سیریزا را با توجه به استراتژی ای که تا کنون دنبال کرده می توان چپ خواند؟

ژیژک: برخی ها سیریزا را نمونه ی این ادعا می دانند که دوگانه های سنتی چپ و راست دیگر ور افتاده است. و برای نمونه نکات اشتراک میان سیریزا و حزب راست افراطی "جبهه ملی" فرانسه را مطرح می کنند. هر دو در راه حق حاکمیت ملی و علیه کنسرن های چند ملیتی مبارزه می کنند. بدیهی است که از این نظر منطقی به نظر آید که سیریزا در یونان در ائتلاف با یک حزب راست گرا حکومت می کند. با این وجود این تز چپ و راست افراطی مهمل است. به راحتی می توان شیرازه ی آن را از هم گسست. به محض آنکه پای مسئله ی پناه جویان و کارگران مهاجر به گفتگوها کشیده شود همه این تشابهات رنگ می بازد.

اشپیگل: در کتاب اخیرتان شما خواستار یک مدار فرهنگی اروپایی شده اید که ارزش های مقید کننده ای برای همه دربر داشته باشد. آیا مشی اصلاح گرانه ی در پیش گرفته شده در بسیاری از کشورهای حوزه ی اویرو می تواند نشانه ی وجود یک مدار فرهنگی تلقی شود؟

ژیژک: مبارزه ی ای که در جریان است بر سر همین مدار سیاسی و اقتصادی اروپا است. قدرت های اتحادیه اروپا خواستار حفظ وضعیت موجودند که سالیان سال اروپا را در حالت رخوت نگاه خواهد داشت. تی سی الیوت که خود یک محافظه کار بزرگ است در "یادداشت هایی در مورد تعریف فرهنگ" یادآور شده است که لحظاتی وجود دارد که در آن انتخاب فقط میان بدعت و کفر است: برای نمونه اگر تنها راه حفظ بقای یک آئین انشعاب فرقه گرایانه از پیکر آن باشد. وضعیت امروز ما در اروپا نیز به همین منوال است: تنها با یک بدعت نوین، که اکنون سیریزا نماینده آن است، می توان از میراث اروپا حراست کرد: دمکراسی، اعتماد به مردم، همدردی مساوات طلبانه. آن اروپایی که در صورت شکست سیریزا برنده خواهد شد، اروپای ارزش های آسیایی خواهد بود. سرمایه داری معاصر دمکراسی را به حصار می کشد.

منبع: اشپیگل آنلاین ۲۰۱۵-۷-۶

0 comments:

Post a Comment