Tuesday 9 September 2014

سخنی چند درباره ی مجددی که ریاست جمهوری افغانستان راویژه پشتون هادانسته واعلام جهاد راهم خودش کرده است


ابراهیم ورسجی
18-6-1393
روزسه شنبه 18ماه سنبله ،باردیگرمجددی ومدافعان نا دان شهیداحمدشاه مسعود یا قهرمان ملی درمراسم روزشهید، گل تازه ی رابه آب دادند! البته این گونه که،مدافعان نادان- عصبانی قهرمان ملی درجریان سخن رانی مجددی درتالارلویه جرگه اخلال کردند.اخلال گریی که باعث شد حضرت حسب معمول جفنگیات ازگونه ی اعلام جهاد توسط خودش رابازخوانی نموده واتهامی راهم به استاد ربانی،یارجهادیی خود نثارنماید.اگرچه،ماجرای اخلال درسخن رانی مجددی توسط مدافعانِ نادانِ قهرمان ملی را درنیمه ی دوم شب به وقت کانادا شنفته وازکنارآن آن سرسری گذشه بودم.به این خاطرکه،ازسال1357تاکنون که شناسائی ازمجددی پیداکرده ام،اورابیشتراحمق می شناسم تاعالم دین یاصوفی که مدعی هردوی آن می باشد.وقتی که،درشامگاه روزشهید به وقت افغانستان وصبحگاه به وقت کانادا،بازبه فسبک رفتم،دیدم که نواری ازمجددی احمق پخش شده است که درآن ریاست جمهوریی افغانستان را مال اجاره ی پشتوزبان ها دانسته ازدکترعبدالله خواسته است که شایسته ی این مقام نیست وکناربرود.درحالی که،عبدالله مدعی است که ازطرف پدرپشتوزبان است! پرسمانی که باعث شد این نوشته راتقدیم دوستان خود دردنیای مجازی نمایم.
درواقع،سخن های احمق مجددی ازدونگاه قابل سرزنش می باشد:نخست،رهبری یک کشورچند قومی دراجاره داریی هیچ قوم وقبیله ی نیست.ازجانب دیگر،درقانون اساسی حق انتخاب مردم برسمیت شناخته شده است.پس،حق مردم است که رئیس جمهورخود راانتخاب کنند.فرقی نمی کند که شخص انتخاب شده به چه قوم وتباری منوط می باشد.دوم،درباره ی اعلام جهاد توسط خودش.در سخنِ این منحط که، ربانی علیه داودخان اعلام جهاد کرده بود واین احمق علیه تره کی.واقعیت این است که، ربانی علیه داود اعلام جهاد نکرده بود.افزون براین که اعلام جهاد نکرده بود،حتاباجنگ درپنجشیر،لغمان وچند نقطه ی دیگرافغانستان که حکمتیارعلیه حکومت داود درسال1354راه اندازی کرده بود؛مخالفت کرده بود.درباره جهاد علیه تره کی هم که این مزخرف به آن می نازد،اصل مسئله این است که، تره کی علیه خودش اعلام جهاد کرده بود؛وبعدازآن درجریان خیزش مردم هرات بود که سخن ازاعلام جهادعلیه حکومت تره کی به میان آمد که دیگررهبران بزبان این فضول اعلام کردند.جالب این است که، این منحط که به اعلام جهاد می نازد؛خودش مجاهد نداشت .ازاین رو،حکمتیارگفته بود که قبرهندو ومجاهد حضرت راکسی درافغانستان ندیده است!
باوجود این که، این فضول ودیگرفضولان باصطلاح رهبرجهاد شده،اعلام جهادعلیه تره کی کردند.اما ، واقعیت این است که تره کی ودسته ی نادان- وحشی اش بودند که کارهای کردند که درنتیجه ی آن ها این احمق ودیگرکمتراحمقانِ زراندوز، شدند رهبرجهاد.دراین باره،خالی ازفایده نخواهدبود اگرازیک موضوع منوط به مسئله ی مورد بحث هم یادی نمایم وآن اینکه، درسال1358درتهران بودم که خانم اوریانافالاچی،روزنامه نگارشناخته شده ی ایتالیائی به تهران آمده خواستارملاقات باآیت الله خمینی وصرف نان ظهرانه باوی شد وموقع هم یافت که تصویرش راباجناب آیت الله درسیمائی جمهوریی اسلامی دیدم.جالب این است که، بعدازملاقات با آیت الله خمینی،فالاچی به ملاقاتِ مهندس بازرگان، رئیس دولت موقت رفت که برخی سخن هایش بامهندس درروزنامه های تهران پخش شد وخواندم.دریک بخش ازگفت وگوبامهندس بازرگان،فالاچی ، ازاوپرسیده بود که: رهبرانقلاب خمینی می باشد یاشما؟بازرگان درپاسخش گفته بود که: رهبرانقلاب نه خمینی است نه من ودرواقع رهبراصلی انقلاب شاه می باشد که بابدکاری ومردم آزاری باعث خیزش وانقلاب مردم علیه خودش شد! درباره ی جهاد افغانستان هم، واقعیت این است که رهبراصلی جهاد تره کی بود نه این زرپرستانی که اول امریکا وعرب ها رابنام جهاد دوشیدند؛بعدن کابل را ویران کرده طالبان را تولید کردند که شمالی،بت بامیان وبرخی شهرها درشمال ومرکزافغانستان هم درجنگ میان جهادی های فراری ازکابل وطالبانِ زیرفرمان آی اِ آی ویران شد؛ ودر13سال و8ماه و9روزگذشته هم،این ها بنام جنگ علیه تروریسم باردیگرامریکا رادوشیدند وزمینه سازیی مجدد برای بازگشت طالبان کردند!

0 comments:

Post a Comment