Sunday 17 November 2013

نامه ی سرکشاده به کاندیدهای ریاست جمهوری افغانستان


برای سیاست مدارنوعی دیوانگی است که بخواهداجری دیگری جزاحترام وانصاف درکشورخویش بجوید.
توگوویل
نادانی عوام وخیانت خواص بزرگترین ابزاراستعما درسرزمین های مستعمره می باشد!
چرچیل
بسیارخطرناک است که جامعه ی بسازیم که مردم فکرکنند که درساختن آن نقشی ندارند!
مارتین لوترکینگ
ابراهیم ورسجی
26-8-1392
این روزها،بازارمبارزه ی انتخاباتی میان کاندیدهای انتخاباتِ ریاست جمهوریی افغانستان بسیارداغ شده است ورسانه های درون مرزی وبیرون مرزی هم درتب وتاب گفت گوباکاندیدهاوچانته بردارانشان مصروفیت های خوب،خنده آورودربسیاری موارد ساعت تیرکنی دارند.نویسنده که دوماه پیش کابل رابه سوی کانادا،ترکرده بود،درجریان قرار داشت که نیروها ودسته های روی میدان وپشت میدانِ انتخابات ریاست جمهوری چه یاوه گوی ها وسخن های سازگاروناسازگاربا واقعیت های اجتماعی-اقتصادی- سیاسی- امنیتی وفرهنگی افغانستان ساخته وبخورد مردم می دادند.بااین که، نویسنده چندین مقاله دررابطه به انتخابات ریاست جمهوری ودشواری های پیشِ روی آن نوشته است؛ازاین که بسیاری کاندیدهای کنونی وارد میدان کارزارنشده بودند،به نوشتن نامه ی سرکشاده برای آن هامشوقی درمیان نبود.اکنون که چندین نفربه حیث بازی گرخود ساخته ودیگر ساخته وارد میدان مبارزه ی انتخابات ریاست جمهوری شده اند،لازم دانستم بانوشتن نامه ی سرکشاده برای آن ها ازدشواری های سیاسی- اجتماعی-اقتصادی- فرهنگی- روانی جامعه ی افغانستان به شمول تروریسم روبه فزونی وتباه کاری های سازمان یافته وناسازمان یافته که همه یابیشترآن ها ازبد ترین حکومت داریی کرزی برخاسته اند وحل طلب می باشند،پرده بردارم.دشواری های کمرشکنی که اندیشه وکارکردن درجهت برتری یافتن بر آن ها یکی ازمسئولیت های بزرگ کاندیدهابویژه کاندید پیروزمی باشد.
دراین راستا، اگربخواهم دشواری های پیشِ روی مردم افغانستان راکه ازبخشی ازآن هانام برده شد؛جمعه بندی نمایم،بدون شک، این هاازهمه مهم تروچالش آفرین ترمی باشند:نخست،بدترین حکومت داریی کرزی که میراث وبارکمرشکنی رابرای کشوروکاندید پیروزانتخابات ریاست جمهوری بجای گذاشته است.دوم،اداره سازی بابهره برداری ازکارشناسان ومدیران شایسته نه بروکرات های نام نهاد کنونی که طشت رسوائی ازبام بزیرافتاده است.اداره ی که بتواند حداقل حکومت داریی بد ترراجایگزین بدترین حکومت داریی جاری نماید.ازحکومت داریی بد تر،نه حکومت داریی خوب،ازاین رونامبرده شد که همه ی کاندیدهای ریاست جمهوری یااکثرشان شریک کرزی دربد ترین حکومت داریی کنونی می باشند.ازاین رو،نباید درزمینه آرمان گرائی کرد! سوم،بازگردانیدن صلح وآرامش به کشورچه ازطریق سرکوب طالبان ،تروریسم وتفنگ سالاری،مافیای زمین- مواد مخدر، وچه ازطریق گفت وگوهای هدفمند، نه گفت وگوهای خنده آورِشورائی عالی صلح کرزی که بهوده ضیاع وقت وپول کرده است.چهارم،وقتی که ازتامین صلح وآرامش سخن به میان می آید،باید دقت نمود که دوگونه صلح وجود دارد:نخست،صلح مسلح،یعنی صلحی که بزورحکومت استوارشده است یامی شود وزمانی که زورحکومتی کاهش یانابود می شود،چنان صلحی هم نابود می شود.پرسمانی که افغانستان آزمونگاه کامیاب آن به شمارمی آید.دوم،صلح حقیقی که باتحقق عدالت ورفع ظلمِ ظالم ازمظلوم استوارمی شود.صلحی که همواره مردم افغانستان درآرزوی آن بودند ومی باشند! بدبختانه،حکومت کرزی باوجود کمک نظامی ناتووسرازیرشدن میلیاردها دلارامریکایی، درتامین صلح حقیقی که نباید تمنایش راکرد،درتامین صلح مسلح هم کامیاب نشد.افزون براین که کامیاب نشده است،وضع رابدترهم ساخته است.پنجم،برنامه ریزی وکوشش درجهت خانه سازی وفراهم کردن سرپناه برای بی خانه ها.پرسمانی که به عامل زیر،یعنی نابکاری وفسادگسترده در حکومت کرزی وسلطه ی مافیای زمین برآن که قیمت جای خانه را درشهرها وروستاها به آسمان بالابرده است،گره می خورد.درواقع،همین پرسمان باعث بی سرنوشتی ای مهاجرین وماندن آن ها درایران وپاکستان شده است.ششم،بالابردن سویه ی کمی وکیفی- کارکردِ نهادهای دولتی درجهت عرضه ی خدماتِ امنیتی- بهداشتی،آموزشی،شهری،اشتغالزائی و...هفتم،بازسازیی زیرساخت های اقتصایی اقتصاد فروپاشیده ونیمه جان کنونی درسمت تجارت درون مرزی وبیرون مرزیی کشور.هشتم،کنترول بازاردرجهت مانع شدنِ ازورود آن گونه کالای بیرونی که تولید آن ها دردرون کشورآسان می باشد.نهم وازهمه سرنوشت سازتراین که،بدون حاکمیت قانون، نمی توان هیچ یک ازدشواری های یاد شده رارفع نمود.دررابطه به حاکمیت قانون،باید یادآورشوم که قانون اساسی کنونی حسب مصلحت بیرونی ها وفاشیست های بی منطق وتمامیت خواه درونی، بسیارتمرکزگراساخته شده است؛ازاین رو،بی نتیجه ازآب درآمده است که بازنگری وپارلمانی کردن آن به نفع کشورمی باشد.دهم،به نفع همگرائی مردمان کشوراست که سیاست درامورزبان وفرهنگ فضولی نکند.فضولی که درکشورمابنام تقویه ی پشتو،رنگ دری ستیزی به خودگرفته وبه نفع پشتوهم تمام نشده ونخواهد شد.ازاین رو،کاندیدهای محترم باید بدانید که همان گونه که فضولی های قبلی هابه تقویت پشتوکمک نکرده است،فضولی های کنونی وآینده هم راه به ترکستان دارد! پس بکوشید که سیاست کنید نه فرهنگ سازی که بسیاری تان ازکوچه ی آن هم نگذشته اید! یاز دهم،سرود نام نهادملی که درآن ازهمه قوم هانام گرفته شده است،بسیارمسخره وتفرقه انگیزانه می باشد وباید تعویض شود.دراین سرود وکارنامه ی فرهنگ ستیزانه- متعصبانه ی اکادمی نام نهادعلوم که ازعلم درآن خبری نیست،درجهت کاهش نفوس تاجیکان بسیارقوم سازی شده است که بسیارغرض ورزانه وخائنانه می باشد.بطورنمونه،یک سیداگردرکنرپشتوگپ بزند،پشتون است،امااگردرکابل ودیگربخش های کشور،بزبان دری سخن بگوید، برای کم نمایش دادن شمارتاجیکان،به گونه ی قوم جازده می شود.پرسمانی که درباره ی فرقه های بنام قزلباش وایماق و...هم تعمیم داده شده است.ازهمه مهم تراین که،بدانید که شمارنفوس واکثریت واقلیت را درکشورهای چندقومی ، زبان فراگیرتعیین می کند، نه مردم شماری های دروغین رسمی رایج درافغانستان.ازاین رو،قربان اقلیت تاجیک شوم که زبان وفرهنگش برهمه ی کشورحکم می راند! دوازدهم،بدانید که کشمکش های زبانی-قومی- مذهبی رادموکراسی وکثرت گرایی برخاسته ازآن پایان میدهد.خوشبختانه،دموکراسی درافغانستان آغازشده است امابه نحووشیوه ی مخالف دموکراسی اصلی.برای این که افغانستان واقعن به سوی دموکراسی برود،ومردم احساس کنند که درتعیین سرنوشت خود نقش دارند،بایدمردم شماری واقعی نه دروغین که درافغانستان صورت گرفته وقناعت کسی وقومی رافراهم نکرده است،صورت بگیرد.پس ازآن،واحدهای اداری برپایه ی شمارمردم شکل داده شود ودرقانون انتخابات هم درج شود که یک نماینده ی شورای شهری یاشورای ملی ازچه شمارمردم بایدنمایندگی کند.جالب این است نخبه گان نانخبه ی تمامیت خواه حاکم که قوم یاقبایل شان دراقلیت قراردارند،بجای شهری ساختن کوچی ها،برای این که شمارقبایل خود رادروغ بالابرده باشند،باقانون سازیی نادرست ،درپارلمان، چوکی های بی مورد برای کوچی هاهم ساخته اند.شایان ذکراست که شمارکوچی هاکه تابستان افغان وزمستان پاکستانی می شوند،به 60هزارنمی رسد،اماازآن هاکه به چندین قوم ازجمله قوم پشتون تعلق دارند،شمارمیلیونی تراشیده اند که دریک جامعه ی درحال مدنی شدن،کمک به فاجعه می باشد.سیزدهم،درکنارتاکید به رفتن صادقانه به سوی دموکراسی،به کاندیدهای ریاست جمهوری می گویم که درصورت رئیس جمهورشدن،دوکارزیررابکنند:نخست،درکابل ومرکزهای ولایت ها،خانه های حکومتی برای اعضای شوراهای ملی- ولایتی بسازند وازمعاش ودلالی وفضولی آن ها درامرحکومت داری بکاهند.دوم،درکناراین اصل که یک وکیل ازچه شمارمردم نمایندگی کند،برای نجات ازمافیا وجنگ سالاری ،نسل نوبالاکشیده شود.چهاردهم،حل مشکل جوانان، زنان وخانواده های شهیدان ومعلولان.پانزدهم،مبارزه باکشت تریاک وشبکه های تبدیل آن به هیروئین که فرزند نامشروع آن،اعتیاد درافغانستان روبه فزونی دارد،بسیارکارسازمی باشد.شانزدهم،هم ترازباتروریسم، خرابی ای محیط زیست درافغانستان بویژ کابل،کشنده ومرگبارمی باشد.ازاین سبب،ملل متحد درگزارش سالانه ی سال2011خود نشرکرده بود که مردم افغانستان به خصوص مردم پایتخت آن را اگرجنگ وتروریسم نکشد،محیط زیست آلوده می کشد.ازاین رو،مبارزه ی سنجیده وبرنامه ریزی شده درجهت پاک سازیی محیط زیست، مانندِ مبارزه باتروریسم، درسمت تحقق صلح، دارای اهمیت می باشد.هفدهم،کاندیدهایی ریاست جمهوری بدانند که به گفته ی چرچیل که"خیانت خواص ونادانی عوام بهترین ابزاراستعماردربیرون اروپامی باشد"،باانقلاب رسانه ی وبرآمدن نیروهای دولتی وفرادولتی نووبالارفتن سطح آگاهی عوام رنگ باخته است.بنابراین،خواص خائن چه درافغانستان وچه درکشورهای دیگربا دشواری های زیادی روبروشده اند.هجدهم، توجه جدی ودرست درجهت برنامه ریزی وراه اندازیی یک سیاست خارجی سازگارباتوان وموقعیت افغانستان کرده شود.پرسمانی که دربازگردانی صلح ،تامین امنیت،حاکمیت قانون،گسترش تجارت،توسعه ی اقتصادی، رفاه مردم ،بازگشت آواره گان ، رفع کمبودخانه و...نقش بسیارتعیین کننده می تواند بازی کند.درواقع، درروشنائی چنان سیاست خارجی است که می توان باپرسمان های منطقه ی وجهانی، بویژه اختلاف مرزی باپاکستان درمسئله ی پشتونستان، برخورد درست ومنطقی کرد.پرسمانی که ازدونگاه قابل بایگانی کردن می باشد:نخست،پشتون های پاکستان ازآن حمایت نمی کنند وپشتونیست های آن کشورهم که سنگ دوستی باافغانستان به سینه می کوفتند ومی کوبند،دوگانه بازواغلبن جاسوس آی اِس آی، ازآب درآمدند.دوم، درحل نزاع یاد شده باپاکستان،نه باید کسب امتیازات درجهت بهره برداری از مسیرتجارتی آن کشور وباجلب کمک های سیاسی جامعه ی جهانی، پاکسازیی مناطق قبیلگی ای آن سوئی خط دیورند ازتروریستان وتباه کارانِ طالبی وغیرطالبی،نباید فراموش کرده شود.
باتوجه به دشواری های کشورکه اهم آن ها بازتاب داده شد،می توان به بحث های داغ وجدی دراین زمینه پرداخت که کاندیدهابویژه کاندید موفق درانتخابات البته انتخابات واقعن شفاف/ درست ، نه کاندید یا کسی که ازصندوق مافیای حکومتی ،یاکمیسیون انتخابات زیرمدیریت حکومت بخاطرنبود شناسنامه / تذکره وچاپ بی شمارکارت های جعلی- انتخاباتی وکاربرد پول جامعه ی جهانی ومنابع کمیاب درونی بیرون آورده می شود؛باچه مسئولیتِ بزرگِ تاریخی- ملی ای روبرومی باشد؟! ازجانب دیگر،می خواهم به عرض کاندیدانِ انتخابات ریاست جمهوری برسانم که منظورم ازنوشتن نامه ی سرکشاده وفرستادن آن به نشانی / آدرس شمااین نیست که علاقمندیی ویژه ی به دموکراسی مسخره ی تفنگ سالار- مافیا- تروریست - بدترین حکومت داری زده ی رایج درکشورم دارم یااین که به این یا آن کاندید تمایلی درخوری توجهی دارم.نه خیر! به حیث یک فرد باسواد وفرهنگ دوست افغانستان، دلچسپی به این پرسمان دارم که شخص یادسته ی دلسوزی دراین کشورشوربخت برآمد کرده باراه وراه کار درستی کارکرده باپشت سرگذاشتن منافع قبیله- قوم وسازمان ویژه ی خود تنهابه منافع همگانی ارج نهد.
ازجانب دیگر،باید تاکید نمایم که شماکاندیدهای محترم که خود رابرای انجام کاری بسیاردشوار، دربرهه ی حساسی ازتاریخ کشور پیش کش کرده اید؛اگربه پرسمان های گردهم بندی شده دراین نامه توجه نفرمائید،به گونه ی که پیشینیان تان به چنان پیام ها وپیشنهادهای توجه نکرده نام نیکی ازخود بیاد گارنگذاشته اند،ازشماهم چیزی بیادگارنخواهدماند.البته که کم توجهی یابی توجهی شمابه این نامه ونامه های مشابه،ازارزشمندیی آن ها نمی کاهد.همین که بانوشتن وپخش نامه ی سرکشاده بخش های ازدشواری های جاری درافغانستان به آگاهی مردم رسانیده شود که حتمن می شود،ازکامیابی نویسنده وهم فکرانش درپیام رسانی حکایت می کند.بهرحال،توجه کنید یانه کنید، من به خود حق میدهم که ازاین راه مطالب مفید بحال مردم ودشواری های آزاردهنده ی آن ها رابیان نمایم.ازاین رو ،باتاکید ابرازمی نمایم ! بدانید که گرفتن عصای قدرت به کمک بیرونی هاکه درافغانستان به بخشی ازفرهنگ منحط سیاسی رایجش تبدیل شده است،مُد روزمی باشد وبایدهم باشد؛به این خاطرکه، زمام داران تحمیلی دیروزوامروز،هرگزازطریق رضا ورغبت مردم به صندلی ای امارت وریاست نه رسیده اند ونمی رسند.واین که به گفته ی روانشاد خلیل الله خلیلی، درکتاب"عیاری ازخراسان"،دراشاره به کاخ شاهی- جمهوری درکابل که"این کاخ ریاست جمهوری است یاقصاب خانه"؟ این واقعیت تلخ را بازگومی کند که عصای قدرت گیرند گان ازدست بیگانگان، همگی کشته یابه فراروادارکرده شده اند! بنابرآن،به کاندیدهاعرض می نمایم که بدوپرسمان زیربسیارریزبینانه وهوشمندانه توجه نمایند:نخست،گرفتن عصای قدرت چه ازدست مردم وچه ازدست بیگانگان که درافغانستان دومی سیکه ی رایج دیروزوامروزبود ومی باشد،آسان، امانگهداری آن دشواروکاربرد نیکو- مردمی ای آن دشوارترمی باشد.دوم،بر پایه ی این سخن که"گذشته چراغ راه آینده می باشد"؛ بسیاربکوشید که ازتاریخ درس عبرت بگیرید! اگردرس عبرت بگرید،یقینن نمی کوشید گذشته ی ناشاد را درآینده تکراریا زمینه سازی برای تکرارآن ناشادی هانمائید!
درصورتی که چنان کنید،دارای دستاورد حداقل برای خود می شوید وآن این که ، درتاریخ بزشتی- پلشتی یانوکری به بیگانگان یاخیانت به کشورمتهم وسرزنش نمی شوید.اینجا است که درنامه ی پیشِ رو، شمامخاطب جدیی من وهرنویسنده ی افغانِ دیگری می شوید! درواقع،وقتی که مخاطب واقع شدید،سخن های جدی وآزاردهنده برایتان گفته وفرستاده می شود! اکنون که مخاطب واقع شدید،اجازه بدهید که به گونه ی جدی وآشکاربرایتان بگویم که چه بایدبشنوید وچه باید بکنید؟ یاد تان باشد که ازحکومت داریی کرزی که شماهم کمک کننده یاتایید کنده ی اوبودید وهستید؛به حیث بدترین حکومت داری یاد کردم.حکومت داریی که شماراهم لکه دارکرده است وهم دشواری های بسیاری برای کشوروهرکدام شماکه جانشینش شوید،ایجاد کرده است.بطورنمونه،من ازهفته ی نخست ماه اسد1374تاهفته ی نخست ماه میزان1375که طالبان، زیرهدایت نصیرالله بابر، وزیرداخله ی پاکستان ومعاونش رحمن ملک وکرنیل امام،افسرآی اِس آی/سازمان امنیت پاکستان،کابل را اشغال کردند وبسیاریی باصطلاح جنگ سالاران وغاصبان کنونی که برخی شان پیشتردرجنوب باگرفتن دلارهای عربستان،سلاح ها وسنگرخود رابرای پاکستانی هاتسلیم ودرپشاور،کویته واسلام آباد،خانه گزین شده بودند وبرخی دیگرشان، بابانک وتانک ازکابل به سوی شمال گریختند، شهردار/شاروال کابل بودم.
جالب این است که،درزمانی شهرداری/شاروالی من،یک نمره زمین رهایشی درشرق کابل،160هزارافغانی به پول امروز،16افغانی ودرخیرخانه ودیگربخش های شهرکابل،250هزارافغانی به پل امروز،25افغانی بود.دراین زمینه،پرسش بنیادی این است که چه شد که همان زمین رهایشی باقیمت 16و25افغانی، امروزدردرون شهرکه خیر،پیدانمی شود؛درکوه پایه های چهارطرف کابل، به 65و70هزاردلارآن هم دربازارسیاه زمین، خیزبرداشته است؟ آقایان مدعی رئیس جمهورشدن!اجازه بدهید پرسان نمایم که عامل این تباه کاری وبازارسیاه سازیی زمین کیست وچیست؟این هم درزمانی که،چهارمیلیون افغان آواره درایران وپاکستان، دربدترین حالت زندگی می کنند! نویسنده باتماسی که بابرخی افغان ها درپاکستان وایران دارد،به صراحت می تواند بگوید که اگرحکومت افغانستان حداقل یک جای خانه حتاباپرداخت قمیت قانونی نه قیمت بازارسیاه به آن هامی داد،ماشاهد بازگشت بخشی بزرگ آواره گان هم وطن مان بودیم.شماکاندیدهای رسیدن به پست ریاست جمهوری افغانستان که همه تان درغرب چه امریکاوچه اروپا، زندگی کرده اید،بخوبی می دانید که دربسیاری شهرهای کشورهای غربی، می توان با200هزاردلاریاچیزی بیشترازآن،خانه خرید.قیمتی که به آن نمی توان درمرکزکابل،جای خانه خرید.مگرکابل بهشت روی زمین شده است که درآن این قدربهای زمین بالارفته است!
پس،اقایانِ کاندید برای رسیدن به پست ریاست جمهوری افغانستان! اجازه بدهید برای شما وهمه ی افغان هابگویم که"اززمان هجوم چنگیزخان تااداره ی پس مانده وزمین سوخته ی طالبان،به این اندازه به حقوق اجتماعی واقتصادیی مردم این سرزمین ناشاد، تجاوزنشده بود که، در12سال حکومت داریی کرزی وهمکارانِ متعصب- جنگ سالار- قاچاقبر-اِن جی اوز/نهادهای غیردولتی کارش شده است"! ازسوی دیگر،شما بهترازنویسنده می دانید که درهمین دوره ی ننگین،بیشترازشش ونیم میلیون جریب زمین، نظربه آماروزارت های شهرسازی،زراعت وشهرداری هاتوسط زورمندان حکومتی وچانته برداران شان غصب شده است.بازهم بیاد دارید که، سه هفته پیش، کمیته ی مربوطه ی پارلمان که بررسی غصب زمین های دولتی ومردم توسط زورگویان راکرده بود،اعلام کرد که حکومت ازافشای نام غاصبان بزرگ مانع شد ومامجبورشدیم که نام غاصبان ناتوان تر رافاش نمائیم.ازاین رو،نویسنده درفسبک خود نوشت که"اگرزورتان به کفتارنمی رسد،همین که خیانت خرگوش رافاش کرده اید،موفق باشید"! کاندیدهای محترم! باتوجه به خیانتی که دراین دوره ی12ساله به مردم افغانستان شده است،می توانم ازشماپرسان نمایم که عاملان خیانت هاقابل محاکمه هستندیانه؟ اگرهستند،شماچه می گوئید وچه می کنید؟ ازهمه مهم تراین که، دربخش رده بندیی دشواری هاگفته شد که صلح حقیقی بدون تحقق عدالت ورفع ظلمِ ظالم ازمظلوم بدست نمی آید.همچنان،می دانید که دربخش هم مرزپاکستان که طالبان درآنجااثردارند،مردم برای رفع دشواری های ملکیتی- حقوقی شان به طالبان مراجعه می کنند.شرم آوراست برای کرزی وحامیانش که مردم بخاطرفساد وناتوانی حکومت کابل، درجهت حل دشواری هاشان به طالبان یاازنظرآن هاتروریستان مراجعه می نمایند!
درپسین بخش نوشته، به حیث پایان بخش نیکو،برای شماکاندیدانِ انتخابات ریاست جمهوری که بسیاری تان ازترس تروریسم طالبان ونداشتن پایگاه مردمی به جای پیدایش تان رفته نمی توانید مگراین که ازآی اِس آی / شبکه ی جاسوسی پاکستان اجازه نامه بگیرید! عرض می نمایم که بدترین حکومت داریی کرزی چنان درکشورخرابی وپاروکرده که همان گونه که خودش تا تارک سردرآن فرورفته است،هرکدامی شماهم که جانشینش شوید،به همان اندازه درچتلی ازناخن تافرق سرفرومی روید.بهرحال،واقعیت سیاست واداره ی کنونی ای سرزمین شوربخت ماهمین است که گفته شد.ازسوی دیگر،می دانم که دشواری های که دربالاردیف بندی کردم،هم حل طلب می باشند وهم حل آن هاازتوان شمابیرون می باشد.البته که دشواربودن پرسمان های پیش کش شده که حل طلب خوانده شده اند،عزم راسخ ونیت پاک هرسیاست کاری راچه دربیرون وچه درون حکومت وهمکاریی باهمی آن ها رامی خواهد که فراهم کردن چنان روحیه وهمکاری درافغانستان بسیاردشوارمی باشد.بهرصورت،اگرسیاست مدارانِ ما این سخن توکوویل راکه"برای سیاست مدار،نوعی دیوانگی است که چیزی جزاحترام وانصاف درکشورخود بجوید."پیشه می کردند وپیشه کنند،به کمک مردم ،همه دشواری های یادشده ودشواری های دیگرکه ازقلم مانده اند،حل می شوند.حیف که شماکاندیدهای محترم، خلاف آن چه توکویل گفته است،تاکنون عمل کرده اید.بهرحال،باپوزش خواهی ازمردم وثابت کردن که درتباه کاری های حکومت کنونی شریک نیستید،وتعهد به محاکمه ی غاصبان،خائنان وتباه کاران،کسب حمایت مردم وجامعه ی جهانی درجهت رفع دشواری های یاد شده راه گشای شما وهرسیاست کاری دیگری می شود.کامیاب وسرخ روباشید!

0 comments:

Post a Comment