ابراهیم ورسجی
7-9-1392
همه آگاهی دارند که این روزها،دوپرسمان درافغانستان بسیارداغ می باشد:نخست،نزدیک شدن زمان عقب نشینی نیروهای نظامی غربی / ناتو،ازافغانستان وپی آمدهای غیرقابل پیش بینی آن.دوم،شک وتردیدها دراین باره ی که دربرهه ی پس از2014که دیگرنیروهای نظامی- غربی درافغانستان،پایگاه وکارکردی جنگی- ضد تروریستی ندارند،چه به سرنوشت کشوروحکومت دست نشانده ی امریکا وپاکستان،درکابل، ودرمجموع، برسرِ مردم ما فرود می آید؟همچنان،همه می دانند وپذیرفته اند که، هم امریکا ورئیس جمهوردست نشانده اش، کرزی، دراستوارسازیی سیاست وحکومت درافغانستان شکست خورده اند،وهم پاکستان،بادارِپیشین کرزی که باصادرکردن تروریسم،کمک به این شکست کرده است،گرفتاربحران وجنگ با تند روان مذهبی بویژه شاخه ی طالبانِ تروریستِ دست ساخت خودش می باشد وجان خلاصی می پالد.البته جان خلاصی ازتروریسم طالبان خودش وادامه ی کمک به طالبان افغانی، تامدت ها درافغانستان، جنگ وبی حکومتی ادامه یابد وسبب شود که ازامریکا،پول های کلان ،اسلحه وامتیازهای تجارتی بگیرد.اکنون که، هم دشمنان تروریسم شکست خورده اند وهم پرورش دهندگانش درمهارِآن ناتوان شده اند،پرسش بنیادی این است که، چگونه مردم افغانستان می توانند با وضعیت غیرقابل پیش بینی ای که رونماشده است، دست وپنجه نرم کنند؟ روشن است که آینده ی وضعیت افغانستان، هم باموضع گیریی آینده ی امریکا،هم به کارکرد حکومتِ دست نشانده اش درکابل که لویه جرگه ی برگزارکرده ی خود واعضایش را مسخره کرد وهم موضع گیریی پاکستان دربرخورد باتروریسم،اکنون و پس از2014،گره خورده است.
ازاین رو،نیازمبرم این است که هم درزمان باقی مانده برای تخلیه ی نیروهای غربی ازافغانستان،یعنی تاپسین روزِماه دیسامبر2014،وهم پس ازآن،امریکا ونوکران افغانی وپاکستانی اش به پرسش یاد شده وپرسش های همانندِ آن، پاسخ درست بدهند.درزمینه،واقعیت تلخ این است که، هم باداروهم نوکرانِ افغانی- پاکستانی اش، ازپاسخ دهی به پرسش یاد شده خود داری می کنند یا تروریسمِ روبه گسترش زاده ی غلطی ها یاسهل انگاریی خود شان وازهمه مهم تر، دودوزه ی بازی نظامی های پاکستانی وحلقه های زیرزمینی دیگر،چنان سرِکلافه شان راگم کرده است که توان ووقت پاسخ دهی راندارند! بهرحال،اینکه پاسخ بدهند یاندهند،شکست شان برای همه روشن شده است.جای تاسف این است که تاوان شکست یاد شده را،ازنظرمالی،مالیه دهندگان غربی، وازنظرجانی وتااندازه ی مالی،مردمان افغانستان وپاکستان، بویژه اولی، پرداخته ومی پردازند.این که کرزی،عامل ناتوان وورشکسته ی امریکا وپاکستان درافغانستان، هم افغان ها راپیشترازرئیس جمهورشدنش باعضویت درسازمان تروریستی طالبان وکمک های مالی- تسلیحاتی به آن ها وهم در12سال گذشته، درزیرسایه ی ناتو،بخاطرناتوانی دردولت سازی وتوسعه ی اقتصادی،باکمک به بازگشت دوباره ی دوستان طالبش توهین کرده وبه آن هم بسنده نکرده لویه جرگه واعضای شرکت کنده درآن رانیزتوهین کرده است؛بطورهمه جانبه، دراین نوشته بررسی می شود تامردم افغانستان بدانند که چگونه به سرنوشت وارزش های سنتی شان بازی شد ومی شود؟
بهرحال،اگرامریکا ونوکرانِ افغانی- پاکستانی اش اعتراف کنند یا نکنند که سیاست وبرنامه شان بی نتیجه ازآب درآمده است.بهرصورت، نیازمبرم دارند که با رخدادهای امروزوفردای افغانستان که درپیدایش آن سهیم می باشند،برخورد مسئولانه نمایند.ورنه، وضعیتی غیرقابل پیش بینی ای رونمامی شود که افسوس خواهند کرد وآن وقت سودی هم فراچنگ شان نخواهد شد.اگرسخنان بی سروتهِ کرزی درروزهای آغازو پایانِ لویه جرگه ی برگزارشده ازروزپنجشنبه21نوامبر-30عقرب تاروزیکشنبه24نوامبر-3قوس را سنجه / معیاربگیرم،روشن می شود که نباید تمنای خوبی ازبرخورد بارخدادهایی پیشِ رو،کرده شود! بهرحال،ایجاب می کند که این پرسمان بدرستی به بررسی گرفته شود تا"سیه روی شودهرکه دراوغش باشد"! دراین راستا،همه درجریان هستند که یکسال ویک ماه دیگربه تخلیه ی افغانستان ازسربازان بیرونی مانده است وسخن گفتن وبحث کردن درباره ی اوضاع سیاسی- اجتماعی- امنیتی کشورهم مشغله ی ذهنی مردم بویژه آگاهان شده است که وضع شکننده وفساد زده ی کنونی که ازبدترین حکومت داریی کرزی ودسته ی فاسد ونابکارش برخاسته است،به کدام سمت حرکت می کند؟به سخن دیگر،حکومت کنونی پس از2014،فرومی پاشد یاثبات پیدا می کند!
ازاین رو،نیازبه ماندن شماری ازسربا زانی امریکای وچند کشورغربی دیگر،هم برای مبارزه باتروریسم وهم برای آموزش وپرورش ارتشی ها ونیروهائی امنیتی افغانستان خود نمائی کرد.ازآنجاکه پرسمانِ ماندنِ سربازان خارجی پس از2014،امنیتِ قانونی را ایجاب می کند؛وامریکای ها راهم رسم براین است که سربازان وافسران شان که درکشورهای خارجی وظیفه بدوش دارند،درصورت ارتکاب جرم بدورازدسترسی ای داد گاه های بومی می باشند.تجربه ی که درآلما،ژاپن،کوریای جنوبی و...کاربرد داشت ودارد.متکی برامنیت قانونی یادشده،اگر یک سربازامریکائی دست به ارتکاب جرم درسرزمینِ جای وظیفه اش دربیرون می زند،باید برپایه ی قانون رایج درکشورخود،نه قانونِ سرزمینی که درآن جرم واقع شده است؛دادگاهی وکیفرداده می شود.ازاین سبب،امریکای هایی که دربسیاری سرزمین های بیرونی ازجنگ جهانی دوم تاکنون حضوردارند،درصورت دست زدن به جرمی، نه برپایه ی قانون کیفریی آن کشورها،بلکه برپایه ی قانونی کیفریی کشورخودشان درامریکا داد گاهی شده اند.پرسمانی که برای پس از2014،باید درافغانستان،شکل قانونی بخود بگیرد.درغیرآن،امریکاسربازان خود را ازافغانستان فرامی خواند؛طوریکه پس ازدست نه یافتن به چنان امنیت قانونی،درپسین روزسال2011،عراق راترک گفتند.ازاینکه کرزی وحکومتش برشانه ی سربازان امریکائی سوارآمده اند وآن هاهم می روند ودوره ی کاریی کرزی هم روبه پایان است،پرسمانی تهیه ی پوشش قانونی برای سربازانِ خارجی برای برهه ی پسا2014رابه لویه جرگه سپرد تا دربار ی آن تصمیم بگیرد.
دراین راستا،پرسمانِ جالب این است که، ما درفرهنگ سیاسی- حقوقی وجامعه ی شناسی حقوقی ای مدرن، برای حل وفصل این گونه پرسمان ها، دوپدیده ی زیررا داریم:نخست،پارلمان.دوم،رفرندم یاهمه پرسی.به این معناکه بحث وتصمیم گیری درباره ی معافیت قانونی سربازان خارجی پس از2014،باید توسط پارلمان افغانستان که درفساد زدگی، نسخه ی دوم حکومت کرزی می باشد،ویاهمه پرسی،قابل بحث وحل می باشد.تجربه ی که دربسیاری کشورها بکاربرده شده ونتیجه بخش تمام شده است.ازاین که، درافغانستان،پارلمان وجود دارد،بسنده می کرد که پرسمان امنیت قانونی برای سربازان امریکایی پس از2014را مورد وبررسی قرارداده برای آن، راه حل پیدامی کرد.این که،چراکرزی ازسرپارلمان گذشته به برگزاریی لویه جرگه دست زد،لازم است که ازخودش پرسان شود.بااین که، لویه جرگه بروی کاغذ،هموار درافغانستان سده ی بیستم حضورداشته ودردهه ی نخست سده ی بیست ویکم هم برای مشروعیت بخشی به حکومت غیرملی کرزی وتصویب قانون اساسی تمرکزگرا- شخصی اش ازآن بهره برداری شد،اماهرگزنمی تواند جای همه پرسی یاپارلمان را درحل دشواری های حاد کشور ازدونگاه بگیرد:نخست این که،یک نهاد پس مانده – قبیلگی- یاپیشامدرن است که درعصرقبیله سالاریی سیاسی کاربرد داشت .ازهمه مهم تراین که، درحل نزاع های قبیلگی ای پشتون هاهم موفق نبود؛ زیرا،اگرموفق می بود،دستکم،قبایل پشتون رادرسطح قوم بالاکشیده بود.بنابراین، اکنون، اهمیتِ آن ازبین رفته یا ازارزش آن کاسته شده است.دوم،درشرایطی جنگی- تروریستی حاکم برکشور،گزینش افراد سزاوارشرکت درآن حتابه شیوه ی قبیلگی- قبلی هم عملی نیست؛به گونه ی که شرایط برای همه پرسی هم مساعد نمی باشد.ازاین رو،بهتربود که به پارلمان بسنده شده کار به لویه جرگه نمی کشید.لویه جرگه ی که باگرد آوریی2500نفروایجاد دشواری های یک هفته ی- ترافیکی برای شهریان کابل بویژه در مدت چهارروز،هزینه ی میلیون هادلارازخزینه ی ناتوان افغانستان وسرانجام درپسین لحظه ی کاریی آن،کرزی گفت که به پیشنهاد آن مبنی برامضای فوری معاهده عمل نمی کند،به هزینه ی برگزاری اش نمی ارزید!
اکنون که با وجودِ حضورپارلمان ،کاربه برگزاریی لویه جرگه کشید وکرزی پارلمان رامسخره کرد.بنگریم که دستاوردِ جرگه ی بزرگ / لویه جرگه به کجامی کشد.به سخن معروف فارسی"سالی که نیکواست،ازبهارش پیدا است"! جرگه ی بزرگ، هم درروزِآغازوهم درروزانجامش، با یا وه سرائی های کرزی کارش به سرآمده بود! درواقع،این گونه به سرآمده بود که کرزی درآن، سخن های گفت که خلاف اهدافی ازپیش تعیین شده ی جرگه بود.مثلن،هدف ازبرگزاریی جرگه ی بزرگ،هم قانونیت بخشیدن به حضورپایگاه های نظامی ای امریکا وهم دادن حق داوریی کنسولی برای سربازان امریکائی ومتحدانشان پس از2014،درافغانستان بود.معنای داوریی کنسولی برای نظامی های امریکائی این است که اگرآن ها درخاک افغانستان دست به جنایت بزنند،نه برپایه ی قانون کیفریی این کشور،بلکه برپایه ی قانون کیفریی کشورخودشان، کیفردهی- زندانی می شوند.حقی که تمام سربازان امریکایی مستقردرکشورهای میزبان،ازآلمان دراروپاگرفته،تاکوریای جنونی، درشرق آسیا،ازآن بهره مند می باشند.
اکنون که هدف تعیین شده برای برگزاریی لویه جرگه وآژندای مورد بحث آن، یعنی مجوزفراهم کردن برای پایگاه نظامی امریکا ودادن حق داوریی کنسولی برای نظامی های امریکایی، بطورکوتاه بازتاب داده شد،لازم است که کارکرد جرگه ی بزرگ وسخنان کوچه- بازاریی کرزی هم به بررسی گرفته شود.بررسی سخنان کرزی ازاین نگاه دارای اهمیت می باشد که او،خودش خواستاربرگزاریی جرگه درجهت مشروعیت بخشی به پایگاه نظامی امریکا ودادن حق داوریی کنسلی برای سربازانِ آن کشورپس از2014شده بود.بهرحال،طوریکه برنامه ریزی شده بود، روزپنجشنبه21نوامبر-30عقرب،لویه جرگه درکابل،بریاست صبغت الله مجددی،رئیس پیشین مجلس سنا/ بزرگان ومرشد کرزی، بکارخود آغازکرد وکارش هم این بود که دوپرسمان زیررابررسی وتصویب نماید:نخست،تایید پایگاه نظامی امریکا،برای برهه ی پس از2014.دوم،دادن حق داوریی کنسولی برای سربازان ونظامیان خدمتی ای امریکا،درقلمروافغانستان.برخلاف برنامه ی قبلی وبه صورت غیرقابل پیش بینی،کرزی درسخن رانی آغازیه ی خود گفت که" اگرلویه جرگه پایگاه نظامی وحق داوریی کنسولی برای نظامیان وسربازان امریکائی راتایید یاتصویب هم نماید،آن راتاانتخابات ریاست جمهوری درسال آینده، امضا نمی کند وشرایط دارد وشرایطش هم به امریکا، این هامی باشند:نخست،امریکا،تضمین بدهد که درافغانستان صلح می آورد.دوم،ازرفتن به خانه ی افغان هاغرض تفتیش خود داری می کند.سوم،کلید صلح درافغانستان، دردست امریکا وپاکستان می باشد.چهارم،درانتخابات ریاست جمهوریی سال آینده دست اندازی نمی کند.پنجم،درمذاکره باطالبان کمک کند یاپاکستان را زیرفشاربگیرد تا درزمینه کمک نماید.جالب این است که کرزی عین سخنان را بازبان وادبیات قبیلگی وبدوراززبان دیپلماسی درروزیکشنبه24نوامبر-3عقرب،روزپایان جرگه ی بزرگ هم تکراروهم اصرارکرد که امضانمی کند؛درحالی که،اعضای لویه جرگه پس ازتصویب متن معاهده ی امنیتی ازاوخواسته بودند که درمدت یک ماه آن را امضا نماید.درواقع،خود داریی کرزی ازامضای معاهده ی تصویب شده درلویه جرگه ومحول کردن آن به برهه ی پس ازانتخابات ریاست جمهوری،هم توهین به جرگه واعضای آن وهم خلاف هدفی می باشد که خودش درجهت برآوردن آن، خواستاربرگزاریی لویه جرگه شده بود.
ازاین رو،لازم است که سخنان وموضع گیری کرزی درلویه جرگه وپس ازآن بطورریزبینانه ی بررسی شود که اواین سخنان وموضع گیریی بی مورد راکه معاهده را باوجود تایید جرگه امضانمی کند، ازروی نادانی وبی بهره گی ازتجربه ی سیاسی گفته است یااین که نظامی های پاکستانی ومشاوران نادانِ مزد بگیرش ازآی اِس آی واطلاعات ایران، تشویقش کرده اند که چنان کند.نویسنده به این باوراست هردوعامل یاد شده درهمراهی بافرصت طلبی باعث شده است که کرزی چنان کرده برای مردم واعضای لویه جرگه تشویش خلق نماید.تشویش هم درزمانی که طالبان به جرگه واعضای آن هشدارداده بودند که جرگه بازی نکنند.جالب این است که امریکاهم نسبت به سخنانِ بهوده ی کرزی حساس است ودراین راستا،سوزان رایس،مشاورامنیت ملی حکومت اوباما که درحال گشت وگذاردرپایگاه های نظامی کشورش درافغانستان بود، روزدوشنبه25نوامبر-4قوس،درگفت وگوباکرزی هشدارگونه گفت که:"کشورش دررابطه به امضای معاهده ی امنیتی بسیاروقت ندارد."به این معناکه، اختیارتخلیه ی کامل هم دردستورکارمی باشد.ازاین رو،برخی رسانه روزسه شنبه26نوامبر-5قوس گزارش دادند که امریکادرصورت عدم امضای فوریی معاهده توسط کرزی که خواست لویه جرگه هم می باشد،قویاً تخلیه ی تمام سربازانش را ازافغانستان زیرغورمی گیرد.درجریان این گونه گزارش های رسانه ی که بانگرانی اعضای جرگه همراه شده است، مجددی،رئیس جرگه هم گفته است که درصورتی که کرزی معاهده را امضانکند،مهاجرت می کند وبرخی رسانه ها،روزپنجشنبه28نوامبر-7قوس،گزارش دادندکه مهاجرت کرده است.باوجوداین،باردیگر،روزچهارشنبه27نوامبر-6قوس،کرزی درفشانی کرد که امریکائی هانمی روند واوامتیازهای بیشتری باصطلاح برای افغانستان می خواهد.نمی دانم که امریکای هاچه امتیازی بیشترازاین میدهند که تاکنون داده اند ونتوانستند صندلی ریاست جمهوری را درزیرپای کرزی استوارنمایند!
اکنون که سخن ازامتیازخواهی کرزی آن هم به نفع افغانستان به میان آمد،ایجاب می کند بررسی شود که ازامتیازهای پیشترکه امریکا داده است چه بهره برداری به نفع مردم شد که ازامتیازات موهومی بعدی بدست آید؟ازاین سبب،لازم است امتیازخواهی کرزی واحتمال پاسخ های منفی یامثبت امریکا ونتایج احتمالی آن درنظرگرفته شود.اکثرآگاهان افغانستان که سرشان به سیاست گرم است، می دانند که: ازسال2002تاسال2012،امریکا،مبلغ90میلیارد دلار،یا90هزارمیلیون دلاربخاطربازسازی درپروژه های افغانستان که شمارشان به268پروژه یابیشترازآن می رسد،پرداخته است.وقتیکه کارشناسانِ امریکائی ازنزدیک، دستاوردی صفریی بازسازی رامشاهده وبه کنگره اطلاع دادند که بازسازی نشده است واغلب پول هاپرداخت شده بی جاتلف شده است.ازاین رو،کنگره ی امریکا،کمیته ی رازیرنام کمیته ی بررسی کمک هابرای بازسازیی افغانستان که مخفف آن سیگارمی باشد،توظیف کرده است تاموضوع رابررسی وگزارش بدهد.(1)باتوجه به مبلغ 90میلیارد دلاری برای بازسازیی که اثری کمتری ازآن درجامعه ی افغانستان دیده می شود،پرسش بنیادی این است چه برسراین همه پول هاآمد؟همه می دانندکه بخش بزرگ این پول های گزاف توسط اداره ی کرزی هزینه شده است ومردم دستاورد آن را به صورتِ ویران ماندن سیلوهایی مرکز وولایت ها،وضع خراب تونل سالنگ ،محیط کشنده ی زیست شهرکابل،مافیای نیرومندِ زمین وتریاک،افزایش شمارمعتادان،فاصله ی آسمان- زمینی- طبقاتی- سویه ی زندگی مردم به گونه ی اقلیت کوچکی حکومتی ای دارنده واکثریت مطلق مردمی فرورفته درفقر،70درصد مردم بیکار،چهارمیلیون مهاجر و...می بینند.
بادرنظرداشت کمک های آن چنانی امریکاکه اگرباکمک های بی شماردیگرکشورهاجمع شوند،سربه آسمان می رسانند،ازکرزی وحکومتش باید پرسیده شود که ازاین همه کمک ها وامتیازهای مالی ای پرداخت شده توسط امریکا،چه به نفع کشورانجام دادی که بازپس ازجرگه، بی شرمانه می گوئی که نگران نباشید،امریکا،نمی رود ومن هم امتیازهای بیشتری می خواهم!!! خوب است. هم امتیازبخواه وهم بدان که امریکا درزباله کردن نوکرانِ مصرف شده ای خود هنرمندی ماهری می باشد، ومردم افغانستان هم نگران زباله شدنِ تونیستند. زیراکه، نه تنها بیش ازاندازه هزینه شده ی،بلکه نگرانی این هستند که بااین همه چتلی ای که تودر12سال درکشورشان کرده ی، چگونه برخورد نمایند؟ وهمچنان،مردم می دانند که شما وپیشینیان تان به یگانه چیزی که با ورنداشتید وندارید،منافع ملی می باشد؛ واگرباورمی داشتید،کشوربجای ناامید کننده ی نمی رسید که اکنون رسیده است!
بهرحال،برمی گردم به خواسته های پیش کش شده توسط کرزی به امریکا ودرستی ونادرستی ای آن ها.بطورنمونه،دراین باره که کرزی گفته است که کلید صلح درافغانستان دردستان امریکا وپاکستان می باشد،بسیاربه بیراهه رفته است.چرا؟به این خاطرکه،اگرکلید صلح درافغانستان بدستان امریکا وپاکستان می باشد،پس وظیفه ی کرزی وحکومتش چیست؟ این یک واقعیت همه پذیراست که درسیاست،همه کشورهامنافع ملی دارند که توسط حکومت هایشان پاس داشته ونگهداری می شود.ازاین نگاه،هیچ کشوری مایل نیست که ازمنافع ملی دیگران نگهداری نماید.بله،گه گاهی به کمک دوستان شان می شتابند؛البته درحدی که، سازگاربامنافع خودشان باشد.ازاین رو،تامین صلح به حیث یک نیازفوری مردم افغانستان وظیفه ی حکومت کرزی می باشد نه امریکا وپاکستان.به سخن دیگر،اگروظیفه ی آن ها می بود،تاکنون این کارراکرده بودند.دررابطه به کمک به گفت وگوهایی صلح میان حکومت کابل وطالبان که کرزی ازامریکاخواستارهمکاری شده است،بازهم برمی گردیم به تناقض گوئی مالیخولیائی کرزی.همه می دانند که چندماه پیش، دفترتماس باطالبان دردوحه،مرکزقطر، با پا درمیانی امریکا،بازشد وکرزی ازاین نگاه آن رارد کرد که با اومشوره نشده است، تادفتربسته شد.
چون طالبان اصرردارند که باامریکا،بادارِکرزی گفت وگومی کنند،نه خود کرزی،تماس باطالبان توسط امریکا،بدشواری انجامیده است.پاکستان که درسوی دیگربازیی صلح میان کرزی وطالبان ایستاده است،مایل نیست که روند گفت وگوهامیان کرزی وطالبان ازدستش بیرون شود.پس اینجا،سه نگاه یا منافع ناسازگار،یعنی منافع امریکا،پاکستان وافغانستان رودرروی هم ایستاده اند که جزرسیدن به بن بست،چاره ی دیگری ندارند یا درمیانه ی راه، چاره می پالند.ازهمه مهم تراین که، درمناسبات امریکا وپاکستان هم دیدیم که دومی، به حیث یک نوکرفرصت طلب وکارشکن،برای بادارخود دشواری هایی درافغانستان ومنطقه ایجاد نموده وپاازاین هم پیشترگذاشته می کوشد با کسب حمایت پکن ومسکو،امریکارادرافغانستان زمین بوس نماید.ازاین رو،برای افغانستان بخاطربیرون شدن ازبن بست یک راه کارباقی می ماند که حکومت داریی خوب وکسب حمایت مردم وهمه گروه های افغان درپشت سرآن می باشد.ویژگی ای که حکومت فاسد وقبیلگی کرزی فاقدِ آن می باشد.بدون شک،اگرحکومت داریی خوب در افغانستان آغازوپایه بگیرد،هم پرسمان حضورنظامی های امریکائی منتفی می شود وهم دیگرنیازی به این نمی ماند که آن هابه خانه های افغان ها سروکله نشان بدهند تاتروریست های پرورش یافته ی پاکستان،یا دوست قدیمی کرزی رادستگیرنمایند.اما،دررابطه به تضمین دهی ای امریکابه کرزی که انتخابات ریاست جمهوریی سال آینده درست وبدون مداخله برگزارشود،این خواست هم مانند دیگرخواست های کرزی بی معنامی باشد،بدودلیل:نخست،رئیس جمهورشدن کرزی خود نتیجه ی یک انتخابات جعلی ودست کاری شده می باشد؛ازاین رو،می خواهد بنام عدم مداخله درانتخابات،دربدل امضای معاهده ی امنیتی، برادریاکاندید مورد نظرخود رابادست کار درانتخابات سال آینده رئیس جمهوربسازد وامریکا،هم هزینه ی انتخابات رابپردازد،وهم بگوید که انتخابات درست برگزارشده است! دوم،امریکاکه ازتقلب انتخاباتی، درانتخابات سال2009-1388که کرزی رابقدرت نایل ساخت،مانع نشد،چه نیازدارد که درانتخابات سال آینده چنان کند؟ زهی شرمساری! کرزی که ریاست جمهوری اش ازشکم یک انتخابات تقلبی بیرون شده بود وتاکنون به بدترین شیوه حکومت داری می کند،خواستاربرگزاریی انتخابات درست آن هم توسط امریکاشده است!! مگر،این خواست، این گونه تعبیرنمی شود که کرزی آدم غیرمسئول ویاوگوئی می باشد که نمی داند ازکدام موقف سخن می گوید یاخود رابه سخن معروف،به کوچه حسن چپ زده است!!! بهرصورت،کرزی باید بداند که انفجارفن آوریی اطلاعاتی درمقیاس جهانی ، دیگربه پنهان ماندنِ این گونه فریب کاری هایی عوام زده جای باقی نگذاشته است!!
دراخیر،نویسنده ازکرزی می خواهد که به فیصله ی جرگه ی برگزارشده توسط خودش احترام کند وبیشترازاین نه یاوه گوئی کند ونه هم جرگه بازی وامتیازخواهی های غیرعملی ازباداران امریکایی- پاکستانی اش نماید.اگرگمان کرده است که ازاین طریق می تواند ملی گرانمائی کند یاپس ازمرگ سیاسی ملی گراشود،خیال پردازی نکند که ملی گرائی به جزدرچند کشورجهانی سومی،درهمه کشورهای این بخش ازجهان شکست خورده است؛و بدترین نماد شکست ملی گرائی هم،شکستِ ملی گرائی پشتونی- افغانی دردوسوئی مرزهای مشترک پاکستان- افغانستان می باشد که بخاطرفقرفرهنگی- تاریخی- زبانی ،هم تاجر- مزدورازآب درآمد وهم بجای مبارزه علیه استعمارهای کهنه ونو،علیه قومیت های دوست ورقیب مبارزه کرده است می کند.ازسوی دیگر،کرزی باید بداند که شخصی مانند اوکه 12سال توسط ناتو/ ارتش کشورهای اتحادیه ی اتلانتیک شمالی،برشانه ی مردم افغانستان بارکرده شده است وحکومت داری اش هم نماد بدترین حکومت داری شناخته شده است،در موقعیتی نیست که ملی گراشود، آن هم درزمانی که، هم کمک هایی هنگفتِ کشورهای دوست برای بازسازیی افغانستان را درتبانی بادارودسته ی حکومتی- غارتگری خود چپاول کرده وهم بحران سیاسی- امنیتی ایجاد کرده وهم کمک به بازگشت ترریسم کرده است.تروریسمی که تهدید، توحش وکشتارهایی روزافزون آن، عامل بنیادی برای ماندن پایگاه های نظامی امریکا درافغانستان ونیازبه مشروعیت بخشی ای آن توسط لویه جرگه می باشد.
1-Afghanistan reconstruction and the lessons not learned from Iraq
www.Afghanistan study group.org/3013/03/12/Afghanistan-reconstruction-and-lessons-not-learned-from-Iraq/