ابراهیم ورسجی
30-5-1392
درشرایط کنونی،بحث ها وسخن سرای ها درباره ی دوپرسمانِ زیرسرخط گزارشِ روزنامه ها ، را دیوها ونقل مجلس درهمه قشرهای جامعه شده است:نخست،برگزاری انتخاباتِ ریاست جمهوری توسط حکومتِ غرق درفسادِ کنونی درشرایطی که تروریسم وکارهای خود کشانه فربه ترشده اند، عملی است یانه؟ دوم،فرض می کنم که انتخابات توسط چنان حکومتی برگزارشود،پرسش بنیادی این است که حکومتی که ازشکم انتخاباتِ برگزارشده توسط حکومت کنونی که نمره ی فاسد ترین حکومت داری را درجهان گرفته است بیرون می شود، می تواند پس از2014که نیروهای نظامی-غربی ازافغانستان بیرون می شوند،سرِپای خود ایستاد شود یاباقی بماند؟ پاسخ این پرسش ازاین نگاه مهم ودشوارمی باشد که 150هزارنیروی نظامی ای ناتووآیساف / نیروهای کمک به امنیتِ افغانستان نتوانستند حکومت فاسد ودرمانده ی کرزی را استوارنمایند؛پس،چگونه می توان باورمند شد که حکومتی برخاسته ازانتخابات ریاست جمهوریی سال آینده می تواند ازخود دفاع نماید؟ حتا اگربه حضورپایگاه نظامی ای امریکا درافغانستان که برابربه برآورد رسانه ها شمارسربازانِ آن 15هزارسربازتخمین شده است پوششی قانونی هم فراهم کرده شود،پاسخ قناعت بخش به پرسش نامبرده آن هم درجامعه ی که سرتاپای آن را خشونت،تروریسم،تعصب وبی عدالتی ای برخاسته ازحکومت داریی فاسد فراگرفته است،داده نمی تواند! ازآنجاکه، پرسمانِ محوریی نوشته انتخاباتِ ریاست جمهوری ونبود خط سوم درآن می باشد؛بنابراین،ازبحث درباره ی بیرون رفتنِ نیروهای غربی وتاثیرمنفی- مثبتِ آن برباقی ماندن ونماندنِ حکومتِ زاده ی انتخاباتِ ماه آوریل2014- ماه حملِ1393خود داری وبه اصل پرسمان یا نبود خط سوم درمبارزه ی انتخاباتی وتاثیرکوتاه مدت ودرزامدتِ آن برفرایند بازگردانی ای ثبات وامنیت وترسیم دورنمای درست وروشن برای افغانستانِ فردا پرداخته می شود.
ازاین رو، در نوشته ی کنونی تنها درباره ی سه پرسمانِ به هم پیوسته ودورنمای تاریک وروشن آن ها پرداخته می شود:نخست،دست اندرکارانِ درمانده،سوخته ونهایت فاسدِ حکومتِ کنونی درصورت امکان می کوشند انتخابات را به گونه ی دلخواه خود برگزارمی کنند که نتیجه، ادامه ی وضع کنونی یابد ترشدن آن می باشد.دوم،مخالفانِ کم یابسیارشریک درفساد شان به کمک بیرونی ها درانتخابات برنده می شوند.سوم،نبود خط سوم وتلاش فاسدانی کنونی ومخالفان برابریا کمترفاسد شان درجهت ماندن درقدرت البته درپوششِ انتخابات چه دستاوردی رامی تواند دربلند مدت وکوتاه مدت برای افغانستان دربرداشته باشد؟ همراه این همه سرگیجگی وهراس مردم ازبازگشت طالبان و نابکاریی حکومت فاسد کنونی درمهارکردنِ آن ها،این روزها درکنار داغ شدن بازارِانتخابات ریاست جمهوری، این سخن هم به خورد مردم داده می شود که کرزی باهمه دستاوردی غمباری که در12سال گذشته داشته است می خواهد ولادی میرپوتین افغانستان شود.به این معناکه، تلاش می کند باتغییرقانون اساسی ازریاستی به پارلمانی دریک نظام پارلمانی نخست زیرشود یا این که بابرگزارکردنِ یک جرگه ی بزرگ دوره ی حکومت درمانده وبی نتیجه ی خود را برای دوسال دیگربه این بهانه که شرایط برای برگزاریی انتخابات مساعدنیست تمدید نماید. درواقع، به هرسناریویانمایش نامه ی که کرزی دست بزند،لازم است که ازدوپرسمانِ زیرغفلت نورزد:نخست این که،کرزی توان پوتین شدن را ندارد.دوم این که، بپذیرد که یک مهره ی سوخته ی است که زمان کاربردش برای باداروسودمندی اش برای مردم سپری شده است.ازهمه مهم تراین که،پوتین یک روسیه ی فروپا شیده ونا امید وتوهین شده توسط یلسن،سلف خود و غرب را سامان بخشیده دوباره البته نه درمقام اتحاد شوروی،بلکه درمقام یه دولت اثرگذاردرسیاست جهانی بالاکشید وهمین بالاکشیدن به اوموقع داد تادرمیان ملت روس برای خود جا بازنماید.ازسوی دیگر،روسیه دارای منابع فراوانِ نفتی- گازی و... می باشد که کمک به بازگردانی این کشوردرسطح بین المللی توسط پوتین کرد.اما،بی چاره کرزی وهمدستانش نه تنهاکاری درجهت ثبات افغانستان نکردند،بلکه کارهای بسیاری درجهت غارت وهزینه ی نادرستِ کمک های جامعه ی جهانی ودرآمدهای بومی کشور وبازگردانی ای طالبان کرده اند که دستاوردی جزآشوب وفساد برای افغانستان بجای گذاشته نمی توانند.ازاین رو،هم تلاش اودرجهت پوتین شدن وهم تمدید دوره ی کاری اش جزفاجعه چیزی دیگری دربرداشته نمی تواند! ازسوی دیگر،ماندنِ کرزی بیشترازاین درقدرت برای ولی نعمتش، امریکاهم دیگرسودمند نمی باشد.
بنابراین،پوتین شدن کرزی وخیال برگزارکردن جرگه ی بزرگ درجهت ماندن درقدرتِ هرچند لرزان مانند گذشته برای چند سال دیگر،نه برای امریکا قابل پذیرش می باشد ونه برای مخا لفانِ درونی که هم درفساد حکومت شریک می باشند وهم برای بیرون رفت ازبحران برنامه ی سنجیده ی ندارند.مخالفانی که برای اشغال صندلی ریاست جمهوری وصندلی های وزارت ها جدی وبرای حل بحران، کرزی گونه می اندیشند.ازاین رو،می توان ابرازکرد که ازهمکاران بیرون حکومتی ودرون حکومتی کرزی کسانی واردعرصه ی مبارزه ی صوری-انتخاباتی می شوند که هم پول بسیارهزینه کرده بتوانند وهم بیشترین حمایت ازدست های پشت سراداره ی لرزان وفاسد کنونی را باخود داشته باشند.دراین صورت،نتیجه ازپیش آشکاراست که ماندن حمایت نظامی- مالی- سیاسی بیرونی تازمان مورد نظربیرونی ها تضمین کننده ی ادامه ی حکومت وکاهش کمک ها وسازش آن ها باطالبان ودیگرمعترضان گورکنی آن را معنامی دهد.فرض می کنم که کمک ها ادامه یافتند وسازشی هم باطالبان ودیگرمعترضان صورت نگرفت،دونمایشنامه ی زیربسیارممکن می نماید:نخست،حکومت کرزی آنقدرفسادآفرینی کرده است که جانشینش راهم تاحلقوم درخود فرومی برد.دوم،ائتلافی متشکل ازجهادی نماها وطالبانی موجود درحکومت کرزی وطالبانی مقیم درپاکستان به کمک قدرت های منطقه ی جانشین حکومتِ فا سدِ برخاسته ازانتخابات می شود. اما،این اختیاربرای ادامه ی کارخود به نظرمساعدِ جامعه ی جهانی واعتراف امریکا به شکست وپذیرش آن نیازمبرم دارد.
بهرحال،درهرسناریویانمایش نامه ی که منطقه ی هاوفرامنطقه ی درهمکاری با دست اندرکا رانِ حکومت کنونی وبظاهرمخالفانِ گونه گونِ آن ها شکل وسامان بدهند،دوپرسمان ازهمه برجسته ترخود نمایی می نماید:نخست،حل بحران و بیرون شدن ازآن زمان گیرمی شود.دوم،کمک حکومت فاسد کرزی وحامیان درونی وبیرونی اش درجهت نابود کردنِ زمینه های برآمدن احزاب سیاسی وجامعه ی مدنی که کمک به برآمدن بدیلِ درستِ حکومتِ کنونی می کرد،تحقق آرزوهای مردم درجهت رسیدن به دولت وحکومتِ کارآمد را بدون تعبیرمی گذارد.درواقع، برآمد نکردنِ احزاب سیاسی وجامعه ی مدنی ای درخوروضع اقتصادی-اجتماعی- فرهنگی- سیاسی ای افغانستان نه تنهابزیان مردم ما،بلکه بزیان مخالفان جهانی تروریسم هم می باشد.پرسمانی که آگاهانه یاناآگاهانه کشورهای غربی ای درگیردربحران زمان گیروفرساینده ی افغانستان به آن توجه نکردند.
زمانی که ازنبود خط سوم درمبارزات انتخاباتی افغانستان وپیامد منفی ای آن برروند دولت- ملت سازی وبیرون رفت ازبحران افغانستان سخن می گویم هدفم این است که افراد ونیروهای باید درنبردِ دالر- تفنگ - قاچاق وجاسوسی زده ی انتخاباتِ ریاست جمهوریی افغانستان سربرمی افراشتند که درفساد پیشگی وغارتگریی حکومتی های مفسد کنونی ومخالفان کمتریا بیشترفساد پیشه ی آن ها ملوث نمی باشند.اکنون که بخاطردست کاری ای حکومت نابکاروفاسدکنونی وبرخی حامیانِ بیرونی اش البته نه همه ی آن ها،چنان نشد،پرسش بنیادی این است که تابرآمدن چنان حزب یاحزب های که برآمدنِ آن ها زمان گیرمی باشد،مردم افغانستان باانتخاباتِ پیشِ روچه باید بکنند؟ دوری گزیدن ازآن یا دست زدن به انتخاب میان بد ترین وبد ترکه ویژه ی بسیاری یا اغلب جامعه های استبدادِ سیاسی- نظامی- مذهبی زده ی مسلمان می باشد! واین حالت غمبارسیاسی- اجتماعی- فرهنگی هم به این خاطرقد برافراشت ودرازمدت شد که فرمان روایان ستمگرِنظامی- مذهبی نمامردم رابا دواختیارروبروساختند:نخست،پذیرش حکومت مستبد به بهانه ی تامین امنیت.دوم،ترسانیدن آن ها ازآشوب.به سخن دیگر،اگرحکومتِ مستبد حاکم را برنمی تابید به آشوب تن بدهید.برخلاف،اگرحق سه انتخاب،یعنی آزادی،آشوب وحکومت مستبد رابه مردم می دادند،بدون شک وضع بهتری مانند کشورهای غربی ای پسارنسانس / نوزایی می داشتیم که درگام نخست،توسعه ی اجتماعی-اقتصادی- فرهنگی؛ ودرگام دوم،به توسعه ی سیاسی دست یافتند. نگاهی به وضع غمبارکشورهای اسلامی،بویژه کشورهای عربی که همه روزه مردم درآن هاقربانی میدهند،نشان میدهد که"ماهنوزدرخمِ یک کوچه ایم"!
اکنون که چنان نشد، درانتخابات ریاست جمهوری ودیگرانتخاب ها،مردم افغانستان درموقعیتی قرارگرفته اند که نه انتخاب میان خوب وبد ونه انتخاب میان بدوبدتر،بلکه تنها انتخاب میان بد ترین وبد تررا پیشِ دارند واین انتخاب ناشایست هم درذات خود ازبرآمد نکردن احزاب سیاسی ای مدرن ومردمی ونبود جامعه ی مدنی ای شکل دهنده ی خط یاراهِ سوم ریشه می گیرد.احزابی که مردم را پرورش سیاسی میدهند تاحق انتخاب خود رابدرستی انجام بدهند وهمچنان به حیث دولت سایه عمل کرده به رفع بحران رهبریی کمک می نمایند.ازسوی دیگر،برای همه گان آشکاراست که بدترین ها،دست اندرکاران حکومت کنونی وبد تران هم دست اندرکارانِ دیروزو درظاهرمخالفانِ شعاریی امروزینِ آن ها می باشند.مخالفانی که در12سال گذشته دراکثربد کاری هایی کارگزارانِ این حکومت فاسد شریک می باشند.با این همه نابسامانی سیاسی-اجتماعی که حکومت درمانده ی کنونی ومخالفان سیاسی نما و تروریسمِ زداده ی ناکارآمدی اش ایجاد کرده اند،حق مردم است که درجهت پیشبردِ روند نیمه جان دموکراتیک به سوی صندوق های رائی دهی بروند وبه کسانی که بدترین نیستند رائی بدهند تاشرایط درآینده ی دوریانزدیک درراستای پویای به سمت گذار ازبدترین به سوی بد تروازبد تربه سوی بد وازبد به سوی خوب گذارکرده بتواند.همچنان،رائی دهند گان توجه نمایند که درصورت ماندن حکومتی های کنونی درحکومتی پس ازانتخابات،ممکن است که شرایط ازبد ترین به سوی فروپاشی سیرنماید که فرجام همه بد ترین ها درتاریخ می باشد.
0 comments:
Post a Comment