Saturday, 23 December 2023

سیا ست مدا ران ونظا می ها وامنیت کا ران امریکا یی، در باره ی رویداد های افغا نستان ونوکران افغان خود وشکست جنگ کشور خود در افغا نستان ، چگونه می اند یشند؟

علت شکست آمریکا در افغانستان پنجشنبه, سپتامبر 2, 2021 - 23:22 هنری کیسینجر برگردان: علی آزادی در اینجا، آنچه نا دیده گرفته شده بود، یک جایگزین قابل تصور بود که اهداف قابل دستیابی را ترکیب می‌کرد. می‌شد عملیات ضدشورش، به جای نابودی طا لبان، به عملیات مهار محدود شود و یک رویکرد سیاسی-دیپلماتیک یکی از جنبه‌های خاص واقعیت افغانستان را مورد بررسی قرار دهد: اینکه همسا یگان این کشور - حتی در صورت خصومت با یکد یگر و گهگاه با ما، از تهدیدات بالقوه تروریستی افغانستان احساس خطر می‌کنند. تصرف افغانستان توسط طالبان نگرانی اضطراری را نسبت به خروج ده‌ ها هزار آمریکایی، متحدین و افغان های سرگردان در سراسر این کشور برمی انگیزد. با این حال نگرانی اساسی‌تر این است که چگونه آمریکا با وجود هشدارهای فرا وان و بدون مشورت با متحدان یا افرادی که مستقیماً در دو دهه گذ شته فدا کارا نه در این عملیات دخیل بوده‌اند، تصمیم به عقب‌نشینی گرفت و چرا چالش اساسی در افغانستان به شکل یک انتخاب ناگزیر میان «کنترل کامل "افغانستان» یا عقب‌نشینی کامل از آن تفهیم و به مردم ارا ئه شد. یک مسئله اساسی، طی چندین نسل، تلاش‌های آمریکا در عملیات ضدشورش (اقدام نظامی یا سیاسی با هدف شکست نیروهای طغیانگر نامنظم) را از ویتنام تا عراق درگیر خود کرده است. زمانی که ایالات متحده جان نظامیان و اعتبار خود را به خطر انداخته و سایر کشورها را هم درگیر می‌کند، این کار باید بر اسا س ترکیبی از اهداف استرا تژ یک و سیا سی انجام شود؛ به معنای ارا ئه اهداف راهبردی در جهت روشن کردن آنچه ما برای آن مبارزه می‌کنیم و اهداف سیا سی برای تبیین چارچوب قا نونی در را ستای کسب نتیجه مورد نظر چه در داخل کشور مربوطه و چه در سطح بین المللی. ایالات متحده به دلیل نا توانی در تعریف اهداف قا بل دستیا بی و پیو ند دادن آن‌ها به رو ندهای سیا سی پا یدار آمریکا، تلاشهای ضدشورش خود را بی‌ثمر کرده است. از سویی اهداف نظامی آمریکا بیش از حد مطلق و غیرقابل دستیابی بوده و از سوی دیگر اهداف سیاسی بیش از حد انتزاعی و فرّار ترسیم شده‌اند و عدم پیوند میان آن ها، آمریکا را درگیر جنگ‌های بی‌پا یا نی کرد و باعث شد که در داخل کشور، هدف وا حد را در با تلاقی از اختلافات داخلی مضمحل کنیم. ایالات متحده در میان حما یت گسترده مردم و در پا سخ به حمله القا عده به آمریکا، وا رد افغانستان تحت کنترل طا لبان شد و حمله نظا می اولیه به شکل مو ثری با پیروزی همراه شد. اما طا لب‌ها در پنا هگاه‌های پاکستانی خود به حیات شان ادا مه دادند و از هما نجا با کمک برخی مقامات پاکستانی، در افغانستان به شورش دست زدند. اما با فرار طا لبان از کشور، ما تمرکز استرا تژیک خود را از دست دادیم ، خود را متقاعد کردیم که در نها یت با تبدیل افغانستان به یک دولت مدرن با نهادهای دموکرا تیک و دو لتی که مبتنی بر قانون اسا سی است، می‌توان از باز پروری پا یگاه‌های تروریستی جلوگیری کرد. اما چنین پروژه ای نمی‌توا ند برنامه زما نی هماهنگ با فرا یند های سیا سی آمریکا داشته باشد. در سال ۲۰۱۰ در مقاله ای در پا سخ به افزا یش تعداد نیرو های اعزامی به افعانستان، من نسبت به روند طولانی و طاقت‌فرسای ماجرا هشدار دادم که حتی می‌تواند افغان‌های غیرجهادی را نیز در برابر این تلاش‌ها برانگیزد. افغانستان هرگز یک دولت مدرن نبوده است. دولتمندی مستلزم احساس تعهدمشترک و تمرکزقدرت است. خاک افغانستان، آکنده از عناصری است که ناقض این ایده‌ هاست. ایجاد یک دولت دموکرا تیک مدرن در افغانستان که در آن احکام دولت به طور یکنواخت در سراسر کشور اجرا می‌شود، مستلزم یک دوره زما نی چندین سا له و در وا قع چندین دهه‌ای است. چرا که این روندها در تضاد باسرشت جغرا فیایی و خوی قومی-مذهبی این کشور است. چندپارگی، دسترسی‌نا پذیری و عدم وجود مرجعیت محوری در افغانستان، آن‌ را به پا یگاهی جذاب برای شبکه‌های تروریستی تبدیل کرده است. اگرچه قدمت یک نهاد منحصر به‌ فرد متمرکز افغان به قرن ۱۸ می‌رسد، اما اقوام همیشه به شدت در برابر تمرکز دولت مقاومت کرده‌اند. ثبات سیاسی و نظامی در افغانستان در بسترهای قومی-قبیله‌ای شکل گرفته، در یک ساختار اسا ساً فئو دا لی که در آن عوامل تعیین‌کننده، سازمان‌دهندگان نیروهای دفاعی قبیله هستند. به طور معمول آن‌ ها در رقا بت قبیله‌ای هستند اما در زمان حمله نیروهای خارجی، این فرماندهان جنگ به طور گسترده وارد ائتلاف واحد می‌شوند. مانند حمله ارتش بریتانیا در سال ۱۸۳۹ و یورش نیروهای مسلح شوروی به خاک افغانستان که در سال ۱۹۷۹ آنجا را اشغال کردند- و به دنبال تحمیل تمرکز و انسجام بودند. هم عقب‌نشینی فاجعه‌بار بریتانیا از کابل در سال ۱۸۴۲ که در آن تنها یک اروپای ی از مرگ یا اسارت نجات یافت، و هم خروج حقیرانه شوروی از افغانستان در ۱۹۸۹، با بسیج موقتی قبایل ایجاد شد. در وا قع تاریخ این کشور، استدلال‌ های کنونی مبنی بر اینکه مردم افغانستان حاضر نیستند برای خود بجنگند را تایید نمی‌کند. آنها جنگجویانی دلیر برای طوایف خود بوده و در راه خودمختاری قبیله خود ترسی از نبرد ندارند. با گذشت زمان در افغانستان، جنگ ویژگی‌های عملیات‌های ضدشورش نا محدود قبلی را به خود گرفت و به تدریج حمایت داخلی را در آمریکا از دست داد. پا یگاه‌های طالبان ویران شده بود، اما پروژه ملت‌ سازی در یک کشور جنگ‌زده، باعث عزیمت نیروهای نظامی بیشتر به خاک افغانستان شد. طالبان قا بل‌مهار بود، اما حذف‌ شدنی نبود، و معرفی اشکال نا مأ نوس دولت برای افغان‌ها، باعث تضعیف وفاداری سیاسی و افزایش فساد در دل دولت‌ها شد. بدین وسیله، درباره افغانستان نیز الگوی قبلی منازعات داخلی آمریکا تکرار شد. آنچه طرف حامیان عملیات ضدشورش پیشرفت می‌نا مید، طرف سیا سی دیگر آن را فاجعه تلقی می‌کرد. هر دو گروه تمایل داشتند یکدیگر را در طول مدیریت طرف مقابل [هم بر کشور و هم در جنگ] فلج کنند. در اینجا، آنچه نادیده گرفته شده بود، یک جایگزین قا بل تصور بود که اهداف قابل دستیا بی را ترکیب می‌کرد. می‌شد عملیات ضدشورش، به جای نا بودی طالبان، به عملیات مهار محدود شود و یک رویکرد سیا سی-دیپلماتیک یکی از جنبه‌های خا ص وا قعیت افغا نستان را مورد بررسی قرار دهد: اینکه همسا یگان این کشور - حتی در صورت خصومت با یکدیگر و گهگاه با ما، از تهدیدات بالقوه تروریستی افغانستان احساس خطر می‌کنند. بنا برا ین سئوا ل اسا سی این است که آ یا می‌توان رویه سیا سی را با گرا یش عملیات ضدشورش هماهنگ کرد؟ مسلما هند، چین، روسیه و پاکستان منا فع متفاوتی دارند. یک دیپلماسی خلاق ممکن است اقدا مات مشترک برای غلبه بر تروریسم در افغا نستان را تسهیل کند. این استراتژی می‌توا ند به همان صورتی باشد که انگلیس به مدت یک قرن از پا یگاه‌های زمینی خود در هند از منافعش در سراسر خاورمیانه دفاع کرد، آن هم بدون پا یگاه‌های دا ئمی، اما با آمادگی پایدار برای دفاع از منافع خود و با همرا هی متحدان منطقه‌ای خود.با این حال هرگز این استرا تژی جا یگزین مورد بررسی قرار نگرفت. روسای جمهور دونا لد ترا مپ و جو با یدن، با مخا لفت علیه جنگ، مذاکرات صلح با طا لبانی را کلید زدند که ما بیست سا ل پیش خود را متعهد به نا بودی آن ها,.;بودیم. همه این ها اکنون به خروج بدون قید و شرط آمریکا ازافغا نستان از سوی دولت با یدن، و تبعا تی که امروز شاهد آن هستیم رسیده است. دراخیر این مقا له ، کیسینجر گفته است که امریکا نظر متحدان خود را هم درباره عقب نشینی از افغا نستان نا د یده گرفته است... ( منبع :اکونومیست ،روز نشردوم سپتا مبر2021 ). این مقا له ازسا یت ایران گلوبا ل ، گروه انترنیتی فرهنگ گفت وگوو نشر شده درروز 2/9/ 2021 - 14 شهریور/ سنبله 1400 ،گرفته شده است. ازاین نگاه که با عنوان مقا له های دوام داربه عنوان " سیا ست مدا ران ونظا می ها وامنیت کاران امریکای ، درباره رویدا د های افغا نستان ونوکرات افغان خود وشکست جنگ کشورخود علیه تروریسم در آن چگونه می اند یشند همسازمی با شد ، به نشرآن در صفحه ی فسبوک / رخنامه ام ووب لاک های " اند یشه " و" انسان گرای" می پردا زم. روز پخش آن دوم ماه جدی سا ل 1402 خورشیدی می با شد.

0 comments:

Post a Comment