اسلام مخا لف دموکراسی نمی با شد ؛ اما مستبدان شا هی - شیخی - نظا می فقه مدا ر برای تا مین سلطه ی خود با آن مخا لفت می کنند

این تحلیل را درپیوند به نوشته ی ارزشمند محمد عثما نی ، زیر عنوان :" اسلام ودموکرا سی ؛ بازخوا نی طرح واره فکری خا لد ابو الفضل " نشر شده در تارنمای دین ، در روز 21 اردبهشت - ثور - سا ل 1402، ارا یه می کنم.ازاینکه در صفحه / برگه ی فسبوک / رخنا مه ام ، پخش شده است ، بهتر دا نستم که در تارنمای " اند یشه" هم پخش شود ، تا مورد استفا ده ی دو ستان وفرهنگیان قرار بگیرد. متن اصلی تبصره یا تحلیل هم در زیر بازتا ب دا ده می شود: پیش ازآنکه نوشته ی خا لد ابوالفضل درباره ی اسلام ودموکراسی را بخوا نم ، کتاب های: اسلام ، غرب ودموکراسی واسلام ، غرب وحقوق بشر واسلام وسکو لاریسم را نو یشته ام. شا یان یاد آوری می دا نم که ، پیشتر یک مقا له از ابوالفضل درباره ی همسازیی اسلام ودموکراسی را خوا نده ودرباره ی آن تبصره کرده بودم. تبصره ی که درتارنما های : اند یشه وانسان گرا یی وبرگه رخنا مه / فسبوکم پخش شده اند. بنا برآن ، دومین مقا له ی ارزشمند ابوالفضل درباره ی اسلام ودموکراسی ونشر شده در تارنمای دین را خوا ندم وحظ بردم. ازاین رو ، بهتر می دا نم که درباره ی آن ابرازنظر کنم. شا یان یاد آوری می دا نم که ، خوا ندن مقا له ی ارزشمند ابوافضل ، وادارم کرد که درروشنای آن در با ره ی سازگاریی اسلام با دموکرا سی ونا سازگاریی فقه با آن ابرازنظر کنم. ازاینکه فقه یا فقه ها غلط خود را در جای اسلام نشا نده اند وبه نما یند گی ازآن با دموکراسی مخا لفت می کنند وشاه ها وشیخ ها وتازه بنیاد گرا یان وتروریستان مذ هبی نما هم به صف آن ها پیوسته اند ، ابرازنظر منتقدا نه درزمینه را لازم می دا نم. بنا برآن ، ابرازنظر منتقدا نه ی خود را با نقد فقه میا غازم. معلوم هست که فقه یا فقه ها درحول 500 آیه ی قرآن سا خته شده اند نه همه ی آن وبیشتر به مسا یل عبا دی وکمتر به مسا یل دیگر پردا خته اند. با وجود اینکه ، با غزا لی بخا طر دشمنی اش با فلسفه به خصوص با ابن سینا ، مخا لفم وازابن رشد ستا یش می کنم که بدفاع ازفلسفه برخا سته واورا تو دهنی زده است! اما ، این نظر غزا لی را که فقه تنها بدرد سلطان می خورد را ستا یش می کنم. درمیان فقیهان هم ، ابوحنیفه رح را تا یید می کنم ؛ به این خاطرکه ، قا ضی قضا ت خلیفه منحط عبا سی نشد وتوسط او زندا نی وبه شهادت رسید. وابو یوسف وشیبا نی شا گردان ابوحنیفه ، قا ضی همان خلافت قا تل استاد خود شد ند. طرفه اینکه ، دربرهه ی بعد تر، خلا فت عبا سی به مذ هب حنبلی روی آورد وآغازگرقشری گری بنام اسلام شد. وبعد ازبردا شته شدن جنازه ی خلا فت عبا سی توسط هلاکوی مغل ، خلا فت عثما نی وامات شیعه صفوی ظهور وهردو با دموکراسی بنام اسلام ، دشمنی کرد ند. همه آگا هان مسلمان می دا نند که دموکراسی دریونان ظهورکرده است ودر اصل حکومت منتخب مردم می با شد. بد بختا نه ، عا لمان مسلمان فلسفه ومنطق وتاریخ نویسی یو نا نی را قببول وتبلیغ کرد ند وبا دموکراسی آن به نفع خلیفه ها وشاه ها وسلطان ها ونظا می های ستمگرمسلمان نما ، دشمنی کرد ند. ازاینکه دموکرا سی حکومت مردم می با شد ، با ید مستبدان مسلمان نما بنام تطبیق اسلام به خصوص فقه ها با آن دشمنی می کرد ند که کرد ند وتا کنون ادا مه داده کشورهای مسلمان را به برد گی ذهنی-فکری گرفتارکرده اند. وقتیکه مردم یونان حکومت خود را بنام دموکرا سی ایجاد وعملی کرد ند وتا کنون برای دموکراسی خوا هان در جهان نمونه شده اند ، اگرمسلمان ها مردم هستند ، با ید حکومت مردمی خود را بسازند ودشمنان آن را زبا له کنند. ازاین که عا لمان وملا های حکومتی با استناد به فقه های مسخ شده یا سلطا نی شده با دموکراسی مخا لفت می ورزند ، مسئو لیت د ینی- انسا نی خود می دا نم که به سراغ قرآن بروم. معلوم هست که ، درقرآن ، اصل های شورا وعدا لت را داریم. اصل های که تطبیق آن ها مسلمان ها را به دموکراسی اسلامی نا یل می سازند. ازدموکراسی اسلامی ، به این خاطر یاد کردم که دردموکراسی یو نا نی ودموکراسی های کنو نی- غرب ، عدا لت وجود ندا شت وندارد. بنا برآن ، اجرای اصل های شورا وعدا لت درجا معه های مسلمان را تحقق دموکراسی اسلامی دا نسته دشمنان آن را دشمنان اسلام ومسلمان ها دا نسته سرزنش می کنم. دراخیر،تحقق دموکراسی اسلامی را هم دفع خطر غرب زد گی هم دفع خطر مستبدان وتروریسم اسلامی نما می دا نم. بنا برآن ،ازهمه آگاهان مسلمان ، می خوا هم که درجهت تحقق دموکراسی اسلامی مبارزه کنند. درغیرآن ، استبداد شاه وشیخ که نماد استبداد شیخ حکومت ملای-زن ستیزتحمیل شده بر ایران وتروریسم مذ هبی نما -زن ستیزکه نماد آن امارت تروریستی-زن ستیزطا لبان می با شد ، مسلمان ها را به بد بخت ترین مردم درجهان تبد یل می کنند! .