ابراهیم ورسجی
نهم میزان 1396
بتاریخ بیست وپنجم ماه سیپتامبر، برابر به سوم ماه میزان ، مسعود بارزانی ، رئیس جمهور بخش کرد نشین در شمال عراق ، همه پرسی برای استقلال / خود گردانی کردستان را برگزارکرد که درآن 92% مردم رای به جدای ازعراق وتشکیل کشور کردستان دادند. ازاین نگاه که کرد ها در چهارکشور: ترکیه ، ایران ، عراق وسوریه موجودیت دارند ، همه پرسی جدای خواهانه درکردستان عراق، در تمام منطقه حتا دورترازآن زمین لرزه سیاسی ایجاد کرد. تا اندازه ی که برگزاریی همه پرسی درکردستان عراق وواکنش ها درایران ، ترکیه ، عراق وسوریه را پیگیری کرده ام، دیده شد که عراق واکنش به گونه اخطاریه ی جنگی، ترکیه تهدید به محاصره اقتصادی ، ایران برخورد ملاحظه کارانه ، وولید معلم وزیرخارجه سوریه اصل خود مختاری کرد ها را قابل بحث یاد کرد. امریکا ، انگلیستان ، فرانسه وسازمان ملل ،همه پرسی جدای خواهانه درکردستان عراق را اختلال درمبارزه علیه داعش نامیده اند.
دراین باره که عراق ودیگرکشورهای دارای جمعیت کُرد درپیوند به همه پرسی درکردستان عراق موضع دشمنانه یا بد بینانه گرفته اند ، باید گفت که یک پهلوی مشکل را درراستای نگهداری تمامیت جغرافیای خود بیان کرده اند نه همه جنبه های آن را. واقعیت این است که ، درفردای جنگ جهانی اول که امپراتوری عثمانی فروپاشید وفرانسه وانگلیس به حیث میراث خواران آن کشورهای پوشالی عراق ، سوریه ، عربستان ، لبنان واردن را ساختند وزمینه سازی برای ایجاد اسرائیل درفلسطین راهم آغازکردند ؛ بدون شک، نسبت به سرنوشت کردها بی انصافی کردند. بی انصافی که به پیچیدگی اوضاع پساعثمانی وحضورکرد های بدون کشور درترکیه، ایران، عراق و سوریه بی پیوند نبود. یعنی اگرکردهای دارای حضوردرچهارکشوریاد شده آماده ساختن کشوربزرگ کردستان هم می شدند، کمک رسانی فرانسه وبریتانیا به آن ها کارآسانی نبود. به این خاطرکه ،هم جمع کردن کرد ها دشوارمی نمود هم انقلاب بلشویکی درروسیه صورت گرفته بود وبه حیث مزاحم استعمار های فرانسه وانگلیس بحرانزای ومشکل تراشی برای آن ها می کرد.
بهررو ، هم منافع میراث خواران عثمانی هم پراکندگی کرد ها درچهارکشورهم انقلاب بلشویکی وشعار بازی های آن موقع ندادند که کشوربزرگ کردستان شکل بگیرد. با وجود مانع های گونه گون ، کرد ها به خصوص کردهای عراق آرام نه نشستند. ازاین نگاه که ، درکشورهای مسلمان ، همواره جنگ سالاران وستمگران ودزدان بنام دین وقوم های خاص حکومت کرده اند که بهتراست ازآن ها بنام استبداد شاهان و شیخان ونظامی ها یاد نمایم! جالب این است که ، با برآمدن استعمارهای سیاه وسرخ ، استبداد شاه وشیخ وشبهه جمهوری های کودتای- موروثی خدمت گار استعمارهای سیاه ، سرخ ونو شده ا ند و نگذاشتند که جامعه های مسلمان وارد عصر کشور- ملت شوند. درواقع ، ادامه استبداد های شاهی وشیخی وجمهوری های تقلبی - کود تای- موروثی ، هم دین را ابزار ادامه ی خود کردند هم نگذاشتند که قومیت های گونه گون درساختار قدرت دولتی سهم مناسب خود را داشته باشند. همچنان ، رقابت های سرما یداری جهانی به رهبری امریکا وکمونیسم روسی ، مدت بیشتر ازنیم سده کمک به تحکیم حکومت های خود کامه ی شاهی- شیخی وحکومت های مسخره ی جمهوری- نظامی- موروثی کردند.
بنابرآن ، ازقبل آشکار بود که حکومت های خود کامه شاهی- شیخی وجمهوری نما- نظامی با نوکری به امریکای سرمایدار وشوروی کمونیستی ادامه وکمکی درحل مشکلات روزافزون مردم بویژه قوم ها نمی نمایند! باوجود بی ثبات بودن ، حکومت های ستمگربا سانسور رسانه ها وتحریف حقیقت ها درداخل و کمک های با داران سرخ وسیاه به عمرننگین خود لرزان ادامه داده ا ند. آری ، وقتیکه کمونیسم روسی درسال 1990م ، نابود شد وامریکا بنام نظم نوین جهانی درجهت پاسداری ازمنافع شرکت های نفتی ونظامی وسرمایداران بزرگ کوشش ها را شروع کرد ،حکومت های خود کامه ی جمهوری نما گرفتارمخمصه وحکومت های خود کامه ی شاهی- شیخی مانند گذشته برده ی آن شدند. حکومت های که به سرنوشت مسلمان ها بازی ومانع رشد وترقی مادی ومعنوی آن ها شده اند.
برای آگاهان حتا افراد عادی جامعه های مسلمان ، آشکارشده است که حکومت های خود کامه ی مسلمان نما بعد ازفروپاشی کمونیسم هم نوکری امریکا را وفا دارتر ازپیش بدوش گرفتند هم برای دوام عمرننگین خود کمک به گسترش تند روی مذهبی کردند تا ازترس آن غرب به خصوص امریکا حمایت شان نماید. امریکا که ازگروه های اسلامی علیه کمونیسم روسی درافغانستان بهره برداری کرده بود ؛ بعد ازوفات شوروی ، اسلامیزم یا اسلام سیاسی را درجای کمونیسم به حیث دشمن نشانده به کمک رسانی به حکومت های استبدادی شاهی- شیخی درکشورهای مسلمان وتجهیزآن ها برای خالی کردن بانک های شان سرعت بخشید. بلی، حکومت های مستبد شبه جمهوری - کودتای هم تابع داری مخلصانه ازغرب نکردند هم به خشونت علیه مخالفان مذهبی- قومی خود شدت بخشیدند که برخورد های خشونت بار قذافی، اسد ،حکومت های نظامی الجزایرومصر بامذهبی های سیاسی نماد آن می باشد. خشونت های که نارضایتی مردم ورشد اسلام گرای ودرنهایت تروریسم مذهبی را درپی داشت. درواقع ، خیزش های مذهبی باعث شد ند که استبداد های شاهی وشیخی وجمهوری نمای کودتای درباره ادامه موجودیت ننگین خود نگران شوند. نگرانی ای که انفجاراطلاعاتی ناشی ازفن آوری آگاهی بخش به د را زنا وفراخنای آن فزونی بخشیده است. من که رویداد های خوب وبد کشورهای استبداد زده ی مسلمان را ازفروپاشی کمونیسم روسی تا کنون پیگیری کرده ام ؛ برایم روشن شده است که درهمه بخش های جهان پس مانده ، سیاسی ها ونظامی های حکومت گر دراثرانفجاراطلاعاتی وگسترش آگاهی مردم سرعقل آمدند، اما درکشورهای مسلمان سرعقل نیا مده اند!
مثلا، درکشورهای عربی ، بعد ازآن که درهفدهم ماه دیسامبر2010 ، یک جوان تحصیل کرده ی سبزی فروش تونسی بخاطرتوحش پولیس خود را سوختاند ، مردم خشمگین به میدان آمده حکومت خود کامه زین بن علی را سرنگون وخودش را وا داربه فراربه عربستان کردند. تحولی که منجربه بهارعربی شد. ازنظرهم جواری ، انقلاب تونس اول به سراغ حکومت خودکامه مصر رسیده رژیم خود سر حسنی مبارک را زباله کرد. ازاینکه مردم کمربه تحقق دموکراسی، آزادی ، حکومت قانون ،رفع بیکاری واعاده ی حیثیت خود بسته بودند ، ارتش مصرمنافقانه حکومت موقت را شکل داد تا حکومت باصطلاح دموکراتیک زیرسایه خود را بایک انتخابات جعلی ایجاد نماید. مردم مصر که ازحکومت گریی بی حاصل 60 ساله ی نظامی ها رنجیده خاطربودند وگروه های دموکراتیک پراکنده یادارای ضعف پایگاه درمیان مردم بودند، به کاندید اخوان المسلمون / برادران مسلمان رای دادند. ارتش که می دانست امریکا ، اسرائیل وعربستان ،حکومت اخوان را نمی پذیرند ،با گرفتن میلیارد ها دالرازعربستان وامارات متحده، باکودتای نظامی حکومت منتخب مصری ها را که رئیس آن عضو اخوان بود، سرنگون کرد.
بعد ازمصر، بهارعربی درسوریه شروع وبه پایان دادن حکومت نظامی- کودتای فرقه علوی تمرکزکرد. فرقه علوی که افراد آن به کمک استعمارفرانسه درارتش جابجا شده بودند و40 سال با قانون اضطراروتوحش وکشتارحکومت کرده بودند؛ بجای لغو قانون اضطرار،به سرکوب مردم پرداخت. درعراق ، قبلا، جورج بوش وخامنه ی حکومت خود کامه صدام حسین را سرنگون وآشوب افریده بودند. خامنه ی قبل ازکمک به جورج بوش درسرنگونی حکومت صدام حسین ، خیزش سبزایرانی ها را کوبیده بود؛ وحکومت دموکراتیک ترکیه هم زیر ریاست رجب طیب اردوگان گرایش به سوی خود کامگی پیداکرد. درافغانستان ، ازقبل ، جورج بوش ، ژنرال پرویزمشرف وخامنه ی تخمه فاسدی را بنام دموکراسی پیریزی کرده بودند که کمک به بحران دوام دار وبازگشت تروریسم کرده بود. درپاکستان ، معلوم است که ائتلاف نظامی ها وملاها هم تروریسم را تقویت کرد هم احسا سات قومی را دامن زده کمک به خیزش جدای طلبانه دربلوچستان کرده است.
درچنان شرایطی بحرانزای ، درخاورمیانه یک اژدهای خفته ، یعنی سرنوشت کرد ها که درقرارداد سایک - پکو ، وزیران خارجه بریتانیا وفرانسه ( شکل گرفته درسال 1916) ، یا جریان جنگ جهانی اول، بعد ازپایان جنگ ، درجریان تقسیم میراث ترکیه ی عثمانی نادیده گرفته شده بود، سربلند کرد. واقعیت این است که کرد ها درترکیه ، ایران ، عراق وسوریه به ترتیب حضور پُررنگ دارند ، اما حضورشان درساختارقدرت هرچهارکشور نادیده گرفته شده است. مثلا، درپایان جنگ جهانی اول ، نظرفرانسه وانگلیس ، یا میراث خواران جنگ این بود که ترک ها باشند گان اصلی ترکیه نیستند وباشندگان اصلی آن کرد ها وارمنی ها می باشند. به سخن دیگر، نابود کننده گان امپراتوریی عثمانی درفکربرداشتن جنازه ترکیه هم بودند. برخلاف، انقلاب بلشویکی درروسیه وفاش شدن دسیسه های فرانسه وانگلیس توسط لینن کمک کرد به سرهنگ مصطفی کمال تا ترکیه ی کنونی را حفظ وبنام اینکه هرباشنده ترکیه ترک می باشد، هویت وحقوق کرد ها را انکارنماید.
درایران ، با اشغال این کشورتوسط امریکا وبریتانیا وشوروی درجریان جنگ جهانی دوم وپایان دادن به حکومت رضاشاه، فرزند رضاشاه بنام محمد رضا شاه جانشین پدرش شناخته شد،اما بحران وبی ثباتی رونماشد. ازاین رو، قاضی محمد درسال 1946م، جمهوری کردها را درمهاباد اعلام کرد که توسط محمد رضاشاه پهلوی سرکوب گردید. درعراق وسوریه ی دست ساخت فرانسه وانگلیس هم، کرد ها وضع مشابه با هم تباران خود درترکیه وایران حتا بد ترازآن ها را تجربه کردند. باوجود اینکه ، کرد ها درکشورهای یاد شده ناراض بودند ،اما تنها مولانا مصطفی بارزانی توانسته بود درعراق آوازحق خواهی کرد ها را بلند نماید. به گواهی اسناد تاریخی، بارزانی هم با حکومت بعثی عراق سازش هم رزمید ودریک برهه کمک شاه ایران را هم کمای کرد. البته ، به این خاطرکه ، نزاع میان ایران وعراق درشط العرب باعث شد که اولی ازبارزانی دربرابر دومی حمایت نماید. بعد ها ، وقتیکه درسال 1974 ، میان شاه وصدام حسین درالجزیره توافق امضا شد، تهران کمک خود به بارزانی را قطع نمود. بعد ازسرنگونی شاه وغارت انقلاب دموکراتیک مردم ایران توسط آخوند ها،احمد مفتی زاده وعلامه عزالدین حسینی، دورهبر مذهبی کرد های ایران درباره حقوق مردم خود با خمینی تماس گرفتند. برخلاف،خمینی مفتی زاده را زندانی کرد تا درزندان بمیرد وبا خشونت کرد ها را درکردستان سرکوب کرد. بلی،علامه عزالدین حسینی اول ازخیزش کرد های مخالف خمینی حمایت کرد ودوم بعد از سرکوب مخالفان توسط خمینی ،به سویس پناهنده شد ودر سال 2010 همانجا درگذشت. درواقع ،وفافت مفتی زاده در زندان ،سرکوب خواست مشروع کرد ها توسط حکومت آخوندی ایران ومرگ علامه حسینی در سویس ، عقده های زیادی را درکرد های ایران متمرکز کرده است که در زمان مناسب انفجارخواهد کرد.
آری، خمینی توانست خیزش کردها را خفه نماید، اما کرد های عراقی درجریان جنگ ایران وعراق ازکمک جمهوری اسلامی او بی نصیب نماندند. بعد از بیرون کردن عراق از کویت توسط جورج بوش پدر در سال 1992 ،امریکا منطقه کردنشین شمال عراق را که درآن مسعود بارزانی فرزند مولانا مصطفی بارزانی حاکم شده بود، منطقه پروازممنوع اعلام کرد. درواقع ،امریکا با منطقه پروازممنوع اعلام کردن کردستان عراق ،غیرمستقیم کمک کرد به مسعود بارزانی تا حکومت کردی خود را شکل بدهد. بعد ازآن که در ماه آوریل 2003 ، جورج بوش پسر به کمک خامنه ی ، حکومت صدام حسین را سرنگون وشیعه های افراطی عراقی طرفدار جمهوری اسلامی را حاکم بغداد ساخت، جلال طالبانی سیاست مدارکرد رئیس جمهور عراق ومسعود بارزانی رئیس جمهور کردستان عراق شد. رویداد های عراق زیر ریاست جلال طالبانی نشان داد که قدرت اصلی دردست نوری مالی رئیس داعش شیعه وطرفدار ایران بود ورئیس جمهور نمادین بود.
دراین راستا، بیماری وضعف جلال طالبانی به نوری مالکی موقع داد تا داکتر طارق هاشمی رهبر اخوان المسلمون عراق ومعاون رئیس جمهوررا برکنارووادارنماید که اول به کردستان رفته مهمان بارزانی شود ودوم به ترکیه رفته مهمان رجب طیب اردوگان اخوانی همفکر خود شود. بلی، بیماری طالبانی وحذف هاشمی توسط مالکی با عث شد که داعش شیعه در بغداد تقویت وکمک به پیدایش داعش سنی برهبریی ابراهیم ابوبکر بغدادی نماید. جالب این است که ، قبل از شهرت پیداکردن ابراهیم ابوبکر بغدادی ،عربستان زرقاوی اردنی واز یاران بن لادن را به کمک ارتش پاکستان از افغانستان به عراق برده بود. معلوم است که زرقاوی در حمله طیاره های امریکای کشته شد وابوبکرکه سندی درباره رابطه اش با القاعده نیست ،شهرموصل دومین شهر عراق بعد ازبغداد را در سال 2014 گرفته اعلام خلافت کرد. من که به حیث نویسنده دنیای مجازی ودارای تحصیل درعلوم سیاسی مسایل عراق را دنبال کرده ام، برایم روشن شده است که اگرامریکا به ائتلاف ضد داعش که عربستان هم عضوآن شد دست نمی زد ومانع پیشروی داعش نمی شد، درسال 2014 ، ابوبکر خلاف خود را دربغداد گسترش وداعش علی خامنه ی را درشط العرب غرق می کرد.
بهرحال، خواست مسعود بارزانی ، یعنی کسب استقلال برای کردستان عراق وخواست داعش های ابوبکر وعلی ،یا داعش های سنی وشیعه، خواست های متناقض درعراق وتمام منطقه می باشند. اگر خواست های ائتلاف سه گانه : ترکیه ، قطر واخوان المسلون ؛ و جمهوری اسلامی ، داعش شیعه دربغداد، فرقه علوی درسوریه وحزب الله لبنان ؛ وائتلاف مسعود بارزانی و داعش شیعه دربغداد علیه داعش سنی درموصل را درکنارهم بگذارم، بدون شک، به ابعاد بحران عراق وتمام منطقه می افزایند. و رفت وآمد هامیان نظامی های ایران وترکیه وهشدارهای حیدرعبادی نخست وزیربغداد به بارزانی وافزایش بم گذاری های داعش سنی دربغداد وجنوب عراق ، نشان می دهند که منطقه آبستن رخ داد های خطرزای می باشد.
با درنظرداشت گفته های بالا، ترکیه که از1984 تاکنون با خیزش مسلحانه ی کرد های خود مواجه می باشد، می خواهد همه پرسی مسعود بارزانی برای استقلال کردستان عراق را بی اثرنماید. معلوم است که دربی اثرساختن همه پرسی نامبرده ، ایران هم نظرترکیه می باشد. دراین بازی پیچیده ی سیاسی- امنیتی که قدرت های منطقه ی وجهانی آشکارونهان دست دارند، به نفع ترکیه می دانم که همان قراردادی را که با عبدالله اوجالان ، رهبرزندانی کرد ها دراستانبول امضا وبتاریخ 21 ماه مارس 2014 برابر به اول حمل 1393 درازمیر رسما اعلام شد، تطبیق نماید. به نفع حکومت شیعه ی عراق می دانم که دور از اثرگزاری ایران شیعه، قراردادی که با مسعود بارزانی داشته است را پیاده نماید. مثلا، درشبکه الجزیر، مصاحبه مسعود بارزانی را شنیدم که می گفت:"حکومت بغداد با ما این قرارداد را داشت که چند فرهنگی ، کثرت گرای ، فدرالیسم ودموکراسی را رعایت نماید. برخلاف، اکنون ، دربغداد ، یک حکومت استبدادی- فرقه ی بر قرارمی باشد." فکرمی کنم. اگر حکومت شیعه ی بغداد ، به همان تعهدی که با بارزانی داشته است، عمل نماید؛ به نفع بغداد واربیل وتهران وانقره درجهت حفظ وحدت عراق وعدم ظهورکردستان مستقل می باشد. در واقع ، قرارداد بارزانی وحکومت بغداد مبنی برتحقق فدرالیسم، کثرت گرای ، چند فرهنگی ودموکراسی ،قراردادی می باشد که عمل به آن به نفع همه کشورهای دارای جمعیت کُرد می باشد. درغیرآن ، ادامه ی تک محوری های قومی ومذهبی درایران ، ترکیه ، عراق وسوریه وبه حاشیه راندن کُرد ها مانند گذشته، آتش فشانی را مشتعل وگسترش خواهد داد که هم کشورهای دارای جمعیت های کُرد ی هم تمام کشورهای خاورمیانه حتا بیرون آن را زیانمند خواهد کرد.