Sunday 10 September 2017

رقابت های مذهبی ایران وعربستان وائتلاف نظامی ها وملاها درپاکستان ؛ باعث پیدایش وگسترش جهاد گرای شده اند

ابراهیم ورسجی
بیستم سنبله 1396
ازآنجا که، این نویشه به گونه ی تبصره به نویشته ی پپه اسکوبار زیرعنوان :" چرا اجازه نخواهند داد که جهاد طلبان ازبین بروند"؟ پخش شده درمرکزمطالعات جهانی سازی که ترجمه فارسی آن درمجله هفته پخش شده است؛ ارایه شده بود.وازاین نگاه که افغانستان به حیث مرکز وپایگاه آغازین جهاد طلبان به حمایت امریکا، انگلیستان وعربستان با اجراء کاریی پاکستان مورد بهره برداری قرار گرفت ؛ ودرادامه آن ،آی اِس آی
شبکه اطلاعاتی- امنیتی ارتش پاکستان ، طالبان والقاعده را به کمک مالی عربستان وامارات متحده ساخته ازافغانستان به حیث پایگاه تروریسم بهره برداری کرده زمینه سازی برای رویداد 9/11 وجنگ امریکا وانگلیستان علیه ی تروریسم کرد، بهتردانستم که آن را هم درصفحه فسبکم هم دروبلاک های انسان گرای واندیشه بازتاب دهم.
درباره پایان نیافتن ذهنیت وعملکرد جهادی گری ،بهتراست که به عامل ها وکمک کننده های آن توجه شود. من که بیشتر از چهاردهه می شود که شاهد پیدایش ورشد جهادی گری وتبدیل آن به تروریسم درافغانستان
وپاکستان می باشم؛ باورمند شده ام که حماقت کمونیست های بی سواد وجانی افغانستان که تنها دردوره چیزی کمتر ازدوسال حکومت تره کی وامین هم 32 هزارانسان های تحصیل کرده شهید کردند هم جاده سازی بر پیاده شده ارتش سرخ به افغانستان کردند ؛ وشخص تره کی بی سواد قبل ازرهبران جهادی اصطلاح جهاد را رایج ساخته بود،انگیزه دهنده ودرواقع پایه گذارجهادی گری درافغانستان بود. دربیرون مرزهای افغانستان هم ،پاکستان که هم با افغانستان نزاع مرزی داشت ودارد هم اسلام شعارو ازنظراسلام منافق می باشد،پناه داد به افراد ودسته های افغانستانی که هم مواد خام جنگ علیه کمونیسم روسی شدند هم ابزار تجارتی برای خودش هم ابزار برای امریکا تا انتقام شکست خود درویتنام را ازشوروی بگیرد. به این خاطرکه،شوروی حامی درجه اول مبارزان ویتنامی علیه امریکا بود؛ افغانستان باید به ویتنام آن تبدیل می شد که شد.
تا اندازه ی که من شاهد بودم ،تره کی احمق با اعلام جهاد علیه اخوانی ها واژه جهاد را مطرح ورهبران جهادی آن را علیه تره کی ودسته جاهل وآدم کش او ابزارکردند.ازاینکه حکومت تره کی درمیان مردم بی پایه ومنفور بود،جهادی ها با کمک های سازمان های اسلامی پاکستان وعربستان ومنابع درونی وکمک ناچیز آی اِس آی ، موفق در تضعیف هرچه بیشترآن شدند. با درنظرداشت نفرت بی پایان مردم افغانستان ازحکومت تره کی وامین وگسترش جهاد گرای درسراسرکشور ،اتحاد شوروی ازترس تاثیر اسلام گرایی افغانستان بر مسلمان های آسیای مرکزی،دست به پیاده کردن ارتش سرخ وحاکم ساختن ببرک کارمل درجای امین زد. امینی که کوشش داشت پاکستان باوی معامله کند وحتا به سوی گلبدین حکمتیارهم دست معامله گری دراز کرد.ازاینکه امین قبلا تره کی را زباله کرده بود وکارمل وجناح او در بیرون ودرون افغانستان علیه او موضع گرفته وفعال بودند،اتحاد شوروی با حفظ ساختارحکومتی درکابل،امین را حذف وکارمل را درجای او نشاند. شوروی با ورنداشت که به واکنش سخت غرب وتحریک مردم افغانستان علیه خود دست زده است.
برخلاف،پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان هم کمرجهادی ها را بست هم عامل مهم تجارت برای پاکستان شد هم امریکا وعربستان را درپشت سر جهادی های افغانستان ازطریق پاکستان قرارداد. دراین راستا، من شاهد بودم که هم تند روان مذهبی پاکستانی وعرب هم دالر های امریکای وپوند انگلیسی وریال عربستان جمع ابزار- آلات جنگی در اختیار نظامی های پاکستانی قرار گرفت تا با تحویل دهی آن ها به جهادی ها،کمر کمونیسم روسی رادرافغانستان بشکنند. بنابرآن، هجوم جهانی مذهبی های تند روبه سوی افغانستان ،درماندگی وبحران مشروعیت حکومت دست نشانده ارتش سرخ درکابل وبحران اقتصادی سرگیجی درمسکو ایجاد کرد. درواقع ،برآمد گورباچوف وفضای بازش کوشش برای بیرون شدن ازهمان سرگیجی بود. گورباچوف با اعلام سیاست نو گمان کرده بود که ریگان ومارگریت تاچر، دومحافظه کارسرسخت کمکش دربیرون شدن ازافغانستان می نمایند.نتیجه برعکس شد وتاوان سیاست رهبر تازه کارشوروی را افغانستان پرداخت.
تاوان پردازیی افغانستان این گونه بود که ، نظامی ها وملاهای پاکستانی این کشوررا به میدان بازی جهادی گری بی اخلاق وتهی مغز خود تبدیل کردند. درچنان شرایطی، ایران که درجنگ با عراق مصروف بود،ازآن رهاشده متوجه افغانستان شد. متوجه شدنی که پاکستان وعربستان یا دوسهم دارمهم تند روی درافغانستان را ترساند. با درنظرداشت توجه ایران به افغانستان که با زوال توجه امریکا همزمان شده بود،پاکستان مسئله فارسی وپشتورادرافغانستان راه اندازی کرده خود را مدافع پشتون های جهادی وایران را مدافع فارسی زبان های جهادی معرفی وحمایت عربستان را هم به این مسئله نفاق انگیز درافغانستان جلب گرد.ازخوب یابد رخ داد ها،جهادی های فارسی زبان جانشین حکومت دست نشانده اتحاد شوروی متوفا درکابل شدند نه جهادی های پشتوزبان طرفدارپاکستان.
ازاین رو،پاکستان وعربستان ازحزب اسلامی حکمتیار که پشتون بود علیه جمعیت اسلامی استادربانی فارسی زبان حمایت کردند ؛ وایران هم به حمایت ازشیعه های هزاره پرداخته هم کابل را ویران کردند هم میانه روی مذهبی را تضعیف کردند. پاکستان وعربستان که با همه کمک ها وتلاش های خود موفق دربیرون کردن جهادی های میانه رو فارسی زبان ازکابل نشده بودند،طالبان والقاعده را ساخته وارد افغانستان کردند. آری، با ورود طالبان والقاعده به افغانستان،پاکستان وعربستان موفق در گرفتن کابل شدند اما بر دوطرف هندوکش مسلط شده نتوانستند.ایران که غلط کرده بود،منافقانه وناوقت پشت سر جهادی فارسی قرارگرفت.هند که با توجه به جمعیت بزرگ مسلمانش ازتروریست پروری پاکستان ترسیده بود،به کمک مخالفان القاعده وطالبان پرداخت.درواقع ،بازی بزرگ درقالب نو درافغانستان شروع شد.
بعد ازآن که رخ داد 9/11 درامریکا روی داد ،جورج بوش وتونی بلیر اعلام جنگ علیه تروریسم کرده طالبان ریشو را عازم پاکستان وطالبان دریشی ونیکتای پوش را درافغانستان رئیس جمهور ووزیرساختند وبرای فریب کاری چند جهادی کته شکم وتهی مغزرا هم شریک آن هاساختند. درآن برهه،طوریکه دیده شد،جورج بوش وتونی بلیرقبل از دولت سازی درافغانستان ، درماه آوریل 2003 ، به اشغال عراق شتافتند.از رفتن جورج بوش وتونی بلیر به عراق قبل از دولت سازی درافغانستان،ارتش پاکستان این گونه برداشت کرد که امریکا درنهاد سازی درافغانستان جدی نیست. ازاین رو،طالبان والقاعده را باز سازی ودوباره روانه افغانستان کرد. درعراق،ازاینکه بوش وبلیر شیعه های طرفدارایران را دربغداد حاکم ساخته بودند،عربستان وامارات ودرواقع همه عرب ها ناراحت شده بودند. درچنان شرایطی،خامنه ی داعش شیعه را زیر فرماندهی نوری مالکی نخست وزیر امریکای عراق ساخته بجان سنی ها انداخت وعربستان به کمک ارتش پاکستان ،القاعده را به عراق برد؛واین گروه خود را درعراق بنام داعش نمایان ساخت. وقتیکه بهارعربی به سراغ حکومت فرقه علوی در سوریه رسید ، بشاراسد رئیس آن حکومت به خشونت دست زده کمر تندروی وتروریسم مذهبی را بسته کرد ؛ وتند روان وتروریستان بخش بزرگ عراق وسوریه اشغال کردند. درافریقا،صومالی که قبلا حکومت نداشت ودرآن آشوب وتند روی دست بالا داشت،با براندازی حکومت قذافی توسط فرانسه،انگلیس وامریکا وبحران یمن،از لیبیا تا افغانستان تبدیل شد به میدان رشد ونموی جهادی گری. درباره مهارجهادی گری، معلوم است که دولت های ناکام وشبکه های جاسوی باعث پیدایش وگسترش آن شده وتنها حکومت داری خوب می تواند به عمرآن پایان دهد.متاسفانه،تلاشی درجهت ایجاد حکومت داری خوب درکشورهای جهادی گری خیز دیده نمی شود که نماد آن افغانستان می باشد.ازاین رو،جهادی گری با وجود سرکوب داعش درعراق ریشه کن نمی شود وممکن است که به اشکال گونه گون ادامه یابد.

0 comments:

Post a Comment