Monday 14 December 2015

خط دیورند؛ به مردم افغانستان تعلق دارد، نه من
رئیس جمهورغنی
نویسنده : ابراهیم ورسجی
23-9-1394
درخبرهای ساعت ده بجه شبانگاه دوشنبه 23 ماه قوس، مسترغنی ، رئیس جمهور، درگفت وگوی ابرازکرد که خط دیورند به مردم افغانستان تعلق دارد نه من. فکرمی کنم که بحث دیورند ازاین نگاه مطرح شده است که شاید عده ی بویژه اعضای شورای عالی صلح برسمیت شناختن آن وحسن مناسبات با پاکستان وکمای کردن کمک آن کشوردرپروسه ی گفت وگوهای صلح با طالبان را درمیان کشیده باشند. بهرحال ، من به این مسئله که برسمیت شناخته شدن خط دیورند توسط عده ی برای رئیس جمهورغنی مطرح شده است یانه کاری ندارم؛ البته که ، به تناقضات بیرونی ودرونی حاکم برسیاست دولت وحدت ملی وسلف هایش بحثی دارم که باید به طورکوتاه به آن بپردازم.
بطورنمونه ، پیشترازشنیدن سخنان مسترغنی درباره ی خط دیورند، سخنان مسترکرزی دررد سخنان محمد آصف، وزیردفاع پاکستان را شنیده بودم که گفته بود:" درعملی شدن معاهده ی تاپی / خط گازافغانستان، پاکستان وهند ، باید کمک طالبان خواسته شود"! درواقع ، مسترکرزی به رد سخن وزیردفاع پاکستان پرداخته این گونه ابراز نظرکرده بود که :" درهربخشی ازافغا نستان که طالبان حضوردارند، آنجا سلطه ی پاکستان برقرارمی باشد"! پس، می توانم بگویم که پاکستان بربخش های ازخاک افغانستان حاکم است. به این معنا که ، طالبان مجری حاکمیت پاکستان دربخش های ازقلمروافغا نستان می باشند. درعین حال ، مسترکرزی ، طالبان را برا درخطاب کرده ازآن ها خواست که به کشورخود برگشته با حکومت افغانستان صلح نمایند.
اکنون که ، به گفته ی مسترکرزی ، بخش های ازخاک افغانستان زیرسلطه ی پاکستان می باشد، پس، بحث ازخط دیورند ومتعلق به مردم دانستن آن وغیرمسئول دانستن رئیس جمهورغنی درباره ی آن خود بخود بیهوده می شود. به این خاطرکه، سلطه ی پاکستان باکاربرد طالبان دربخش های ازافغانستان ، مسئله ی خط دیورند را لگد مال یا بیکاره ساخته است. ازاین رو، دواخیتارپیشرویی مسترغنی باقی می ماند: نخست، برسمیت شناختن سلطه ی پاکستان بربخش های زیراداره طالبان به گونه ی که دوماه قبل دندغوری درولایت بغلان به حیث قلمروحاکمیت طالبان برسمیت شناخته شد و بدنبال آن کندزهم تحویل طالبان یا پاکستان داده شد. دوم، برسمیت شناختن حاکمیت پاکستان برآن سوی خط دیورند و وادارکردن آن به عقب نشینی ازخاک افغانستان که بدون برسمیت شناختن خط دیورند توسط مسترغنی یا خلفش میسرنخواهدشد.
دراین را بطه ، من درجلداول کتاب "جهاد وجنگ سرد قدرت های بزرگ"، درمقاله ی " پشتونستان وتاثیرآن براوضاع افغانستان"، ازقول غلام اسحق خان، رئیس جمهورپشتون تبارپاکستان که درپاسخ سوالی که افغان ها خط دیورند را نمی شناسند وشماچه فکرمی کنید؟ پاسخ داده است که : " ماهم خط دیورند رانمی شناسیم وخط غربی ما آمودریاست"، نظرخود را داده ام. به این معناکه، مسترغنی ورهبریی پاکستان هردوشان خط دیورند را نمی شناسند. پس ، طالبان برسمیت شناخته شوند تاجمع ستون پنجم پاکستان دردرون دستگاه حکومت رئیس جمهورمسترغنی، افغانستان را ولایت پنجم پاکستان بسازند، و یا مسترغنی با مردم افغانستان کنارآمده حاکمیت ملی را تامین نماید تا کشورما درگام نخست حاکم به سرنوشت خود شود ؛ ودرگام دوم ، دوکارزیررا بکند: نخست ، خط دیورند را برسمیت بشناسد؛ دوم ، مبارزه ی برای رسیدن به اتک وتجزیه ی پاکستان نماید که بسیاربالاترازتوان کنونی افغانستان می باشد.
بادرنظرداشت گفته های بالا، ازمسترغنی پرسان می کنم که هم خط دیورند را نمی شناسد هم دراسلام آباد سفارت ودرپشاور، لاهور، کویته وکراچی ، کنسولگری ها ومرکزهای تجارتی دارد وازپاکستان هم می خواهد که به پروسه ی صلح درافغانستان کمک نماید. پس، با این تناقض ، چگونه می توان راه بیرون رفت آن هم مهارتروریسم به کمک پاکستان پیدا کرد؟ معلوم است که ، برسمیت نه شناختن خط دیورند؛ ادعای ارضی برخاک پاکستان می باشد؛ وکشورهای جهان حتا امریکا وانگلیس وهند هم حاکمیت پاکستان برخاکش کنونی اش را برسمیت شناخته اند. ازاین رو، حکومت افغانستان مطالبه ی دارد که نه سازگار باقدرتش می باشد ونه مورد پذیرش دوستانش که بدون کمک آن ها مسترغنی یک روزهم درارگ باقی مانده نمی تواند!
دررا بطه به تعلق داشتن خط دیورند به مردم افغانستان، نه مسترغنی به ادعای خودش، باید ابرازنمایم که مردم افغانستان یکپارچه ویک دست نیستند. به این معنا که ، متشکل ازقومیت های گونه گون می باشند. قومیت های که تمایل ومنفعتی درادامه ی دشمنی با پاکستان درمسئله ی خط دیورند ندارند.همچنان، نماینده های منتخب یا نا منتخب برخی قوم ها آماده ی پذیرش واژه ی افغان درتذکره / شناسنامه ی خود هم نیستند! به سخن دیگر، قومیت های غیرقوم مسترغنی که اکثریت هم می شوند، مسئله ی خط دیورند را نه مسئله ی ملی بلکه مسئله ی قومی ای خاص پشتون ها می دانند. ازسوی دیگر، هم درچهارطرف مرزهای افغانستان ، قومیت های مشابه حضوردارند، هم اغلب قوم گراهای پشتوزبانِ اکنون مخالف پاکستان ، دردوره ی دولت اسلامی مجاهدین که مخالف پاکستان بود، متحد پاکستان ؛ ودردوره ی حکومت طالبان درکابل هم ، متحد پاکستان وشاخه ی ریشوی ارتش آن کشور، یعنی طالبان بود ند واکنون هم برخی ازآن ها ، متحد طالبان می باشند. مسئله ی که تاجیک ها، هزاره ها وازبک های افغانستان که مخالف پاکستان وطالبان بودند واکنون هم می باشند ، آن را فراموش کرده نمی توانند.
بهرحال، سخن مسترغنی درباره ی تعلق داشتن خط دیورند به مردم افغانستان نه خودش را می پذیرم. البته، پذیرش با شرایط زیر:نخست، مسترغنی به توزیع تذکره / شناسنامه دست بزند. وقتیکه شناسنامه برای مردم افغانستان توزیع کرده شد، می رویم به سوی برگزاری همه پرسی ؛ ودرآن ، ازمردم افغانستان پرسان شود که درباره ی خط دیورند چه تصمیم می گیرند؟ اگرمردم افغانستان درهمه پرسی رای دادند که خط دیورند را نمی شناسند، آنگاه همه دست بدست هم داده اول طالبان یا برا دران مسلح مخالف مسترغنی وبرا دران عزیزمسترکرزی را که تامین کنند ه ی حاکمیت پاکستان بربخش های ازخاک افغانستان می باشند، به سوی شرق خط دیورند رانده مدعی حاکمیت بر مناطق پشتون نشین پاکستان خواهیم شد. دوم، توجه با ید که کرد که دراین خواست هم ، ما یک کمبودی داریم وآن اینکه ، اگرپاکستان، خواستارهمه پرسی دربخش پشتون نشین خاک خودش زیرنظرسازمان ملل متحد شود که پاکستان را می پذیرند یا افغانستان را؛ فکرنمی کنم که پشتون ملتی های دوطرف خط دیورند برنده ی بازی شوند.افزون براینکه ، برنده نمی شوند، درافغانستان هم نفرت های قومی را دامن زده باعث فروپاشی یا تغییرنام افغانستان به خراسان یا آریا ناخواهند شد.

0 comments:

Post a Comment