ابراهیم ورسجی
2-2-1394
کمونیست ها وبنیاد گرایان مذهبی دوهنرمندی ایدئولوژیک - سیاسی داشتند ودارند که تاکنون دامن گیرمردم افغانستان می باشد:نخست،شعارهای مرگ براین وآن کشورکه ارزان توسط هردوشان داده شد.شعارهای که درنبود چپی ها بنیاد گرایان پی درپی نشخوار وعوام فریبی می کنند.دوم،کمونیست ها ازنظرایدئولوژیک دنبال نابودی دولت درسمت جامعه ی آرمانی- بی طبقه ی خود می گشتند؛ اما قوی ترین وخود کامه ترین دولت را درتاریخ ایجاد کردند.برخلاف کمونیست ها،بنیاد گرایان مذهبی هدف نابودی دولت رانداشتند؛ولیکن،موفقانه درافغانستان دولت رانابود کردند.با اینکه، کمونیست ها درمسکووجاهای دیگرقوی ترین دولت را ایجاد کردند؛بدبختانه،درافغانستان حتابه کمک ارتش سرخ هم دولت پایدارساخته نتوانسته برای بنیاد گرایان جاخالی کردند.
بعدازجاخالی کردن چپی های افغانستان برای بنیاد گرایان،آقایان بنیاد گراچه تفنگ داروچه سردسته های گروهی،درگام نخست،جنازه ی ساختارنیمه جان دولتی رابرداشتند.علت برداشتن جنازه ی ساختار دولت توسط بنیاد گرایان افغانستان این بود که هم خود شان سیاست فهم وسیاست مدارنبودند وهم نظامی های پاکستانی حامی شان منافع خود را درنبود دولت درکشورما،می دیدند.ذهن ونیت جنایت کارانه ی که اکنون گریبانگیر خود پاکستان هم شده است.به این معناکه،افغانستان درمسیربسیارکند دولت سازی وپاکستان درمسیر فروپاشی دولت روان می باشد.روشن است.درجهان سیاست،تنها دانش تاریخی، سیاسی،اداری،اقتصادی و همسازی باجامعه ی جهانی می تواند دولت سازی نماید ودرنبود آن ها،نابودی دولت حتمی می شود.
چون، پاکستان عامل عمده ی وضع کنونی افغانستان وبحران درونی خودش بخاطرگرم کردن بازار بنیاد گرائی تباه کار وتروریسم طالبانی می باشد.پس،بهتراست که سررشته ی بنیاد گرائی مذهبی وفرزند آن یعنی تروریسم طالبانی را درآن کشور تلاش نمایم.روشن است.پاکستان توسط هند برتانیه به حیث سنگری علیه اتحاد شوروی وتضعیف هند ساخته شده بود.ازاین رو،تشویق شد که اسلام بنیاد گرا- تند رورا ایجاد وفربه نماید.حکومت های سنتی وچپی افغانستان هم با خلق نزاع مرزی باپاکستان،به آن بهانه دادند تا وظیفه ی خود درسمت نابودیی کمونیسم روسی را ازطریق افغانستان با ابزارکردن بنیاد گرائی اسلامی- طالبانی دنبال نماید.
ازقبل معلوم بود که، رفتن کمونیسم ازمیدان نبرد،پایان ماموریت پاکستان ودرواقع پیوستنش بتاریخ می باشد.بنابراین، رهبران نظامی پاکستان که بهترازسیاست مداران آن کشوربه ماموریت خود آگاهی دارند؛بابهره برداری ازسرمایه ی باد آورده ی دوره ی جنگ علیه کمونیسم به قیمت خون ارزان افغان ها دوکارزیرراکردند تا غرب ومنطقه را گروگان گرفته باشند:نخست،تنوراسلام بنیاد گرا- طالبانی- القاعده ی را گرم کردند.دوم،درسال 1998،به انفجاربم اتومی دست زدند.هدف ازتقویت تروریسم مذهبی وتولید سلاح اتومی توسط ارتش پاکستان این بود که، امریکا را بترساند که هرگونه تلاش برای برداشتن پاکستان ازتاریخ،به معنای جنگ اتومی باهند ویا افتادن این سلاح مرگبار بدست تروریستان مذهبی می باشد.
باتوجه به آنچه که گفته شد،پاکستان اکنون دوابزارتباه کارانه دارد:سلاح اتومی وتروریسم طالبانی وعرصه ی کاربرد تروریسم راهم افغانستان آن هم علیه منافع امریکا به بهانه ی جنگ علیه نفوذهند برگزیده شد.خوشبختانه،هدفی راکه پاکستان ازطریق گسترش تروریسم درافغانستان دنبال می کرد، یعنی شکست سیاست افغانی امریکا وسپردن آن برای نظامی های پاکستانی تا ازهند،روسیه،چین وایران باج بگیرد،بی نتیجه شد.به این خاطرکه،امریکا ومتحدان غربی اش به شمول هند،نمی خواهند که افغانستان پایگاه تروریسم مورد نظرپاکستان شود.ازسوی دیگر،چین،روسیه وایران هم درزمینه با امریکاهم نظرهستند.ازجانب دیگر،کشورهای دیگرهم طالبان خود را بابهره برداری ازشرایط مساعد دوطرف مرزهای مشترک افغانستان وپاکستان ساخته زمین را درزیرپای نظامی های پاکستانی گرم کرده اند.
بهرحال،پاکستان که خودش بحرانی وتاحدی میدان تاخت وتاز بنیاد گرائی وتروریسم طالبانی زاده ی ازدواج غیرمشروع نظامی ها وملاها شده است.مسئله ی که هم به نفع افغانستان می باشد وهم به زیان آن.به نفع آن ازاین لحاظ که، صادرکننده ی بنیاد گرائی وتروریسم طالبانی به کشورما،خودش درحال رفتن بزیرچاه خود کنده اش می باشد.به زیان افغانستان به خاطرکه،نگاه استوار،پیوسته وپخته درمسایل سیاسی- اداری درمیان سیاست کاران افغان کمتریافت می شود.اینجاست که، باید خطر بنیاد گرائی وتروریسم مذهبی برای آینده ی دورتردرنظرگرفته شود.به این خاطرکه،هم شرایط ذهنی- فرهنگی- مذهبی افغانستان وهم آسیب پذیری هایش دربرابرپاکستان درسمت منافع کوتاه مدت بنیاد گرایان وتروریستان میلان دارد.مگراینکه،سیاست کاران وفرهنگیان افغانستان تدبیروبرنامه ریزی بنیادی کنند.
بطورنمونه،رخنه ی گسترده ی تند روی مذهبی- طالبانی درذهن ودماغ نسل جوان افغانستان بخاطر سپردن وزارت معارف وتهیه ی مفردات درسی - مذهبی آن در13سال حکومت کرزی دراختیاربنیاد گرایان وطالبان،توانست برای مدت هابه نفع پاکستان مسلمان های تندرو وتروریست تولید نماید.مثلن،رخ داد غمبارکشتن فرخنده،دختربی گناه ومحجوبه وآتش زدن پیکربی جانش توسط دسته های ارذال واوباش،باشعارهای کورمذهبی درروزپنجشنبه 19 ماه مارس- 28 ماه حوت،دومسئله رابرای ما روشن ساخت:نخست،بنیاد گرایان وتروریستان مذهبی تاچه حد جاهل،بی فرهنگ،بی ایمان،بی اخلاق وزن ستیزمی باشند.دوم،حکومت افغانستان دربرابرتباه کاریی بنیاد گرایان وتروریستان کم توان است وبسیار انفعالی برخورد می کند.لذا،به صراحت می گویم که تندروی ،بنیاد گرائی مذهبی ، تروریسم طالبانی وداعشی، زنگ خطررا با شهید ساختن فرخنده نواخته اند.زنگ خطری که دین ودولت افغانستان راهدف گیری کرده است.
اکنون که، بنیاد گرائی بی منطق ، تروریسم طالبانی وداعشی زنگ خطررانواخته اند؛پرسش بنیادی این است که،حکومت ناهمگون درتصمیم گیری ها،مولوی های نشسته درشورای علمای حکومتی وشورای عالی صلح،روشنفکران،فرهنگیان،گروه های زنان،احزاب بی شمار سیاسی ، نهاد های بی شمارجامعه ی مدنی وازهمه مهم تر،نهادهای عدلی وقضائی افغانستان دربرابراین موج بنیاد گرایانه- تروریستی- خشن که برمرکب احساسات ،خرد گریزی ودولت ستیزی سواراست وزیرنظرحلقه های مشکوک پاکستانی باشتاب به پیش می رود،چه واکنشی باید ازخود نشان دهند وچه کارهای باید بکنند که به نفع دین ودنیای مردم افغانستان تمام شود؟
ازجانب دیگر، این روزها، گرایش به داعش هم درمیان تروریستان وتباه کاران طالبانی افزون بردشواری های ازپیش موجود برای دولت ومردم افغانستان شده است.ازاین رو،برای مهارموج تندروی- تروریستی- طالبانی- داعشی،سیاست ها واقدامات زیرتوسط حکومت،مولوی ها،نهادهای حقوقی،نهادهای زنان،احزاب سیاسی، روزنامه نگاران،جامعه ی مدنی،سازمان های زنان،فرهنگیان وروشنفکران افغانستان ضروری به نظرمی رسد:نخست،حکومت باید قاتلان فرخنده را دستگیروبه بازرسی / سارنوالی بسپارد تا دوسیه شان را تکمیل وتحویل دادگاه بدهد تابه اشد مجازات محکوم شوند.پس،ازکیفردادن قاتلان شهید فرخنده،حکومت آن عده پولیس های راکه درمیدان هجوم اشرارعلیه فرخنده بودند وازاودفاع نکردند را نیزتحویل بازرسی دهد تامورد پرسش قرارگرفته درمحکمه پاسخ دهند که چراوظیفه ی خود رادردفاع ازجان فرخنده انجام ندادند؟
پس ازانجام مسئولیت حکومت درمحاکمه ی قاتلان شهید فرخنده،نوبت شورای عالمان حکومتی است که دوکارزیررابکند:نخست،آن عده ملاها وامامان مساجد را که ازقاتلان فرخنده حمایت کرده ودرواقع فرهنگ خشونت وآدم کشی رابنام دین درجامعه به گونه ی زن ستیزانه تشویق کرده اند،سرزنش وسلب صلاحیت امامت وتبلیغ اعلام نماید.دوم،اهمیت حیات یک انسان ازدیدگاه قرآن را به مردم بیان کنند وتاحد توان به سرزنش قاتلان فرخنده بپردازند تا دیگر هیچ فرد ودسته ی اوباش وجنایت کارجرئت آدم کشی نکند.درگام سوم هم،مسئولیت نهادهای عدلی- قضائی می باشد که درتبانی با دستگاه اجرائی وقانون گذاری به تطبیق قانون پرداخته اززندگی وحقوق مردم دفاع نماید.واقعن،وقتیکه،حکومت،مولوی ها ودستگاه عدلی وظیفه های خود را بدرستی انجام دهند؛بدون شک،هیچ مجرم وتباه کاری نمی تواند به آدم کشی ازگونه ی کشتن فجیع فرخنده آن هم باشعاردین اقدام نماید.
دراین راستا،نهادهای مدنی وحزب های سیاسی هم وظیفه دارند که برحکومت،شورای علما ودستگاه عدلی فشاربیاورند تا وظیفه ی قانونی واخلاقی خود را انجام دهند.درادامه ی کارهای حرفوی نهادهای یاد شده،وظیفه ی فرهنگیان،روشنفکران،حقوق دان ها وخبرنگاران است که دوکارزیررابکنند:نخست،یک جبهه ی فرهنگی- روشنگرانه- حقوقی تشکیل داده علیه خرافه ها،تعصبات کورمذهبی- زن ستیزانه بشدت مبارزه نمایند.دوم،برحکومت فشاربیاورند تاهم مفردات خشونت زای درسی وزارت معارف را که بنیاد گرایان وطالبان کرزیی تهیه وتطبیق کرده اند بازنگری وکتاب های نوازاندیشمندان نواندیش دینی راکه بردین داری عقلانی همراه بابرد باری ومداراتکیه دارند را جایگزین نوشته های تندروان وتروریستان طالبانی نماید.دراین زمینه،نقش انجمن های زنان بسیارمهم می شود؛البته این گونه که،هم صدای مظلومیت زنان ودختران افغانستان را به گوش مردمان افغانستان وجهان برسانند وهم با تماس های گسترده با زنان معلم درسطح دانشگاه ها،لیسه ها ودارالمعلمین ها و شاگردهای مدارس دخترانه، روشنگری وموج آفرینی نمایند.دراخیر، روزنامه نگاران هم وظیفه دارند که وضع ناگوارزنان را ازطریق رسانه ها به آگاهی مردمان افغانستان و جهان برسانند.دراین صورت،با یقین کامل می توان گفت که درافغانستان یک تحول سازنده به میان آمده سبب می شود که تندروی وتروریسم مذهبی- طالبانی تضعیف وزنان ومردان این کشورشوربخت ازشردشمنان دین درلباس دین نجات خواهند یافت!
0 comments:
Post a Comment