Tuesday 31 January 2017

شرایطه لازم ؛ برای تحلیل گرسیاسی شدن


ابراهیم ورسجی
این رهنمود ؛ دررابطه به تحلیل با صطلاح سیاسی یک نفرکه درسایت سپوت نیک ، یا خبرگزاریی فارسی دری روسیه درباره ی بحران افغانستان وناتوانی رهبران افغانستان درجهت توجیه سیاست تروریست پرورانه ی پاکستان بازتاب یافته بود ، ارایه می شود که جنبه توصیه ی دارد نه تخریبی.برای تحلیل گرشدن درمسایل جهانی ومنطقه ی ، لازم است که تحلیل گران در مسایل روابط بین الملل ،حقوق بین الملل ،نهاد های بین المللی،سیاست خارجی قدرت های بزرگ وروابط کشورهای درمیانی وکوچک با آن ها ورویداد های روز درجهان ومنطقه اطلاع کافی داشته باشند. همچنان ،فهم زبان انگلیس به حیث زبان جهانی وعلمی هم درزمینه موثر می باشد. متاسفانه ، تحلیل گران افغانستانی به جز رویداد های روز به چیزی دیگری اطلاع ندارند.ازاین رو، اغلبا یاوه گوی می کنند.مثلا، درباره ادامه تروریسم وبحران درافغانستان ونقش کشورهای منطقه وحضورامریکا درآن ، همه می دانند که پاکستان از کودتای ثور 1357 تا کنون به خون افغان ها تجارت کرده است وبزرگترین تجارتش در جنگ یا جهاد افغان های ساده ونادان درمقابل ارتش سرخ میان سال های 1978 و1989 بود .بعد ازآن هم،پاکستان با دامن زدن به جنگ های گروهی کابل را ویران کرد وبعد ازویرانی کابل ، طالبان والقاعده را ساخت وکمک به جنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم کرد ودر جنگ علیه تروریسم هم از2001 تا 2015 ازامریکا 19 میلیارد دالر گرفت. طرفه اینکه با همان کمک، طالبان والقاعده را برای دوام حضورامریکادرافغانستان بازسازی کرد. بله، اکنون که امریکا دغلکاری پاکستان را فهمیده ونسبت به آن نامهربانی پیشه کرده است،نظامی ها وسیاسی های دو دوزه بازپاکستانی در پکن ومسکو پرسه می زنند تا به امریکا نشان دهند که باداران نو ازآن ها پذیرای می کنند.
درظاهر ، معلوم می شود که پکن ومسکو ازپرسه زدن پاکستان پذیرای می کنند.درزمینه ، من به رهبران روسیه وچین می گویم که پاکستان هم پایه گذاروحامی تروریسم وتند روی مذهبی است هم به آن ها دروغ می گوید ؛ به گونه ی که به امریکا وانگلیس دروغ گفته وازدربارآن ها رانده شده است.بطورنمونه ، اسناد فراوان وجود دارد که پاکستان به امریکا گفته است که آماده است به طالبان دریشی ونیکتای بپوشاند، اما بادار پیشنهاد نوکررانه پذیرفته است.کرزی قبلا اعضای طالبان ونوکر شناخته شده ی آی اِس آی وسیا هم که مهره سوخته ی بیش نیست؛ این روزها به حیث مخالف امریکا به مسکو ودهلی پرسه می زند ومخالف بادار خود هرزه گوی می کند! پس ، یک یاد واره از بهودگی کرزی وآصف زرداری هم می کنم.درکتاب اوبامادرجنگ ، نویشته شده است که او قبل از وارد شدن بکاخ سفید، جوبایدن معاونش وسناتور گراهام را به اسلام آباد وکابل اعزام کرده است تا به زرداری وکرزی بفهماند که مانند جورچ بوش با آن ها رفتارنمی کند.درجریان ملاقات ،زرداری خواستارکمک مالی شد و گوفت که درصورت گرفتن کمک، مانع طالبان بازی نظامی هامی شود.بایدن به سوی گراهام نگریسته زرخند می کند وبعدا باهم از زرداری به حیث مستر ده درصد نام بردند.خانه زردای آباد که مسترده درصد شده بود! برخلاف، مسترکرزی مستر90 درصد دردزدی کمک های امریکا شد!بهرحال ،وقتیکه درکابل، کرزی گیلایه کرد،بایدن برایش گفت که اگر افغانستان را اداره کرده می توانی، ما فورا آن را ترک می کنیم! کرزی که صندلی ریاست جمهوری مسخره اش بالای شانه سربازان امریکای نه افغانی باقی مانده بود ، سکوت کرد!
بله ، این تروریست پروری نظامی های پاکستانی وناتوانی طالب کرزی دراداره سازی بود که باعث ماندن امریکا درافغانستان شده است.من ؛ درحالیکه درکاناداندگی می کنم ورویداد های افغانستان ونگاه امریکای هانسبت به آن را پیگیری می کنم، نشانه ی نمی بینم که امریکا عزم ماندن درافغانستان واستفاده ازآن علیه کشورهای منطقه را داشته باشد. ازاین رو،ایران ملای که سیاست افغانی ندارد؛ به آن سخنی برای گفتن ندارم. اما ازرهبران روسیه وچین می خواهم که پاکستان یک کشور تروریستی می باشد وجز کمک به ماندن امریکا وادامه تروریسم درافغانستان کاری نمی کند.پس، به نفع پکن ومسکو می دانم که با امریکا ودهلی نو همراه شده تروریسم پاکستانی را درافغانستان مهار نمایند.درغیرآن ،تروریسم ادامه وامریکا درافغانستان می ماند وپاکستان را خلع سلاح اتومی می کند.بله،اگرپاکستان درپکن ومسکو پرسه می زند،نه برای مهارتروریسم بلکه برای حفظ پروژه اتومی اش می باشد.پروژه ی که نگهداری آن بالاترازتوان مالی پاکستان می باشد.

Sunday 29 January 2017

درایجاد بند ش به رود مسلمان ها به امریکا ،کی مقصراست؟ دانالد ترامپ یا تروریستان مسلمان

ابراهیم ورسجی
سه روز می شود که ، فرمان صادر شده توسط رئیس جمهورترامپ درجهت بند ش ورود مسلمان های 7 کشور مسلمان به امریکا، دررسانه های مسلمان وغیرمسلمان بازتاب گسترده یافته است. بازتابی که این پرسش را به میان آورده است که کدام طرف مقصرمی باشد ؟ حکومت رئیس جمهور ترامپ ؛ یا مسلمان های ایران ، عراق ،سوریه ، یمن ، صومالی ، سودان ولیبیا، یا تروریستان مسلمان که آدرس ومنبع مالی وتجهیزاتی شان مشخص است؟
برای پاسخ دادن به پرسش یاد شده ، بهتراست که به علت های صادر شدن چنان فرمانی توسط رئیس جمهورترامپ تمرکز کرده شود! معلوم است که ، رئیس جمهورترامپ هم در جریان مبارزات انتخاباتی هم در وقت سوگند وفاداری خوردن به حیث 45 مین رئیس جمهورامریکا ، اعلام کرده بود که علیه تروریسم ورادیکالیسم اسلامی مبارزه می نماید. درزمینه ، موضع رئیس جمهور ترامپ چنان سخت بود که با تاکید گفت که در مبارزه علیه داعش با رئیس جمهور پوتین هم همکار وهمراه می شود.
درواقع ، صراحت لهجه رئیس جمهور ترامپ در همکاری با پوتین در جهت مبارزه با تروریسم چنان بی سابقه بود که تمام رهبران غربی را گیچ کرد که چگونه رئیس جمهور امریکا درمبارزه با تروریسم همکار رئیس جمهور روسیه می شود؟ این هم درزمانیکه ، بسیاری متحدان اروپای امریکا نگران قدرت نمای پوتین بعد از ضمیمه سازی کریمیه به خاک روسیه وخود نمایی آن در اوکراین وسوریه وضعف سیاست جهانی امریکا می باشند. بله ، نفرت ترامپ ازتروریستان وتند روان مسلمان چنان زیاد است که حاضراست با رقیب جهانی امریکا ،یعنی روسیه دربرابرآن ها متحد شود ؛ وازمطالب پخش شده ازگفت وگوهای تلفونی دیروز میان هردو رئیس جمهور هم چنان برمیاید!
بهر حال ، من ؛ درحالیکه درک می کنم که رئیس جمهور ترامپ وتیمش نفرت بی پایان ازتروریستان وتند روان مسلمان دارند؛ اما درگزینش کشورهای که شهروندان آن ها نمی توانند وارد خاک امریکا شوند ، به خطارفته اند. مثلا ، عراق ؛ اول ، قربانی سیاست اشغال گرانه ی جورج بوش ؛ ودوم ، قربانی رقابت ایران وعربستان ؛ وسوریه هم قربانی رقابت مذهبی ایران شیعه وعربستان وهابی وضعف امریکا می باشد. همچنان که ،یمن قربانی تهاجم هوای عربستان ولیبیا قربانی حملات هوای امریکا به فرمان بارک اوباما وسرکوزی ، رئیس جمهور فرانسه ودیوید کامرون ، نخست وزیرانگلیستان می باشد ؛ به گونه ی که ، افغانستان قربانی تروریست پروریی پاکستان بود ومی باشد. درباره سودان ، همین قدرمی دانم که حکومت آن کشورسرگرمی های تروریستی ندارد وصومالی هم قربانی سیاست های بوش پدروپسر حتا کلنتن واوباما می باشد. به سخن دیگر ، اگر جورج بوش درسال 2008 ، حکومت گروه محاکم اسلامی را سرنگون وکمک به بازگشت جنگ سالاران نمی کرد ، گروه تروریستی الشباب یا جوانان سفره تروریسم را در صومالی پهن کرده نمی توانست.
با توجه به قربانی شدن های مسلمان های کشورهای یاد شده ، وقتیکه آن عده شهروندان شان که دارای ویزه اقامت که خیر، کارت سبز امریکای را هم دارند ووارد خاک امریکا شده نمی توانند! پس ، می توانم بگویم که ترامپ سیاست ناسنجیده اختیارکرده است. سیاست نادرستی که با عث احتجاج هامسلمان های امریکا وبسیاری کشورهای مسلمان ، حتا شهروندان خود امریکا شده است. دراین سیاست ناسنجیده شده ، مسئله سوال برانگیز این است که عربستان منبع مالی- اید ئو لوژیک وپاکستان مرکز آموزش وتجهیز تروریسم ورادیکالیسم اسلامی ای مورد نفرت رئیس جمهور ترامپ فراموش شده یا کارت برائت گرفته اند.
ازاین رو، من در فرمان بند ش به ورود مسلمان ها به امریکا که توسط رئیس جمهور ترامپ صادرشده است ؛ اشکالات زیررا می بینم:نخست ،شمار مسلمان ها درجهان به یک میلیارد وشش صد میلیون می رسد؛ درحالیکه ، شمار تروریستان وتند روان مسلمان به ده هزارهم نمی رسد. جالب این است که ، مسلمان ها آن ها را ازخود ندانسته وبه آن ها نفرین هم نثارمی کنند؛ دوم ، فرمان بند ش ورود مسلمان ها به امریکا درتناقض با قانون اساسی این کشور وحقوق وقانون مدنی آن هم می باشد ؛ سوم ،اگر رئیس جمهور ترامپ درمبارزه با تروریسم وتند روی اسلامی جدی است ، بداند که فرمان منع ورود مسلمان ها به امریکا به نفع تروریستان وتند روان مذهبی تمام می شود.ازاین رو ، ازرئیس جمهور ترامپ می خواهم که فرمان صادر شده ی خود را پس گرفته حمایت مسلمان های جهان را درمبارزه علیه تروریسم را کمای نماید.درغیراین صورت ، باورنماید که کمک به تضعیف امریکا وفربه شدن تروریسم وتند رویی مذهبی درجهان به ویژه درکشورهای اسلامی می کند!

Saturday 28 January 2017

سیاسی های پاکستان وافغانستان ؛ درتحریف تاریخ موفق می باشند

ابراهیم ورسجی
دهم دلو 1395
این نویشته را به حیث تحلیل بریک گزارش سی آی آی / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا مبنی بردرخواست حکومت افغانستان درسال 1954 دررابطه به الحاق این کشور با پاکستان ارایه می کنم که درسایت روزنامه اردو زبان جنگ درصبحگاه روز یکشنبه 29 ژانویه به نشر رسیده است.(1) رویداد های ناخوشایند کنونی درروابط افغانستان وپاکستان ؛ ایجاب می کند که به وعده های دروغین یا فرصت طلبانه ی رهبران گذشته ی خود نه پیچند. معلوم است که ، همین گزارش یکی ازهمان وعده های منافقه ی رهبران افغانستان دردهه 50 سده بیستم می باشد. درباره تناقض این گزارش ، همین بس است که در 1954 ، شوروی درافغانستان نفوذ ندا شت وتازه محمد داود بی سواد ونیمه دیوانه، نخست وزیروقت افغانستان ، پرسه زدن دراطراف کاخ کریملین را شروع کرده بود. واقعیت این است که ، حاکمان مزدورافغانستان با رفتن برتانیه ازجنوب آسیا ، بی بادارشده بودند وازاینکه بدون بادار حکومت شان زنده مانده نمی توانست، تلاش داشند حلقه باداریی مسکو را درجای حلقه باداری لندن به گردن بگیرند ؛ ونزاع با پاکستان درمسئله خط دیورند بهانه نوکری آن ها به شوروی شد. درباره این گزارش ، تناقض دیگراین است که هم درسال 1954 ، حکومت افغانستان خواستارالحاق با پاکستان شده هم معاهده دیورند را ملغی اعلام کرده است.
ازاین رو ، بهتراست که کمی به سابقه خط دیورند ومسئله پشتونستان بپردازم. پردازشی که رفتن بتاریخ هند برتانیه را ایجاب می کند. بله ، درسال 1941 یا اوج جنگ جهانی دوم، گاندی ونهرو ، رهبران حزب گنگره ، نهضت ضد انگلیسی " ازهندوستان برو"را براه انداختند که با عث تشویش لندن شده بود! جالب این است که ، درزمان نهضت ضد انگلیسی گاندی- نهرو، جناح ، رهبر مسلم لیگ خاموشی اختیارکرده بود! انگلیس که ازگسترش نهضت گاندی- نهرو ترسیده بود، هیاتی به هند اعزام وازآن ها خواست که اگربه نهضت خود پایان دهند، بعدازجنگ ،استقلال هند را برسمیت می شناسیم ؛ وهردو رهبرفرهیخته به نهضت پایان دادند. دراین راستا ، درسال 1944 که شکست آدولف هتلرروشن شده بود ، لندن یک هیات به دهلی برای ملاقات با رهبران گنگره اعزام کرد. درهمان زمان ، هاشم خان مزدورلندن ونخست وزیرتحمیلی هند برتانیه برافغانستان، نامه به لندن ارسال وخواستارتحویل دهی منطقه قبایلی هند به افغانستان شد!
بله ، درحالیکه لندن به نامه غلام خود خند یده بود ،همان نامه باعث پیدایش مسئله پشتونستان شد. طارق علی، محقق انگلیسی - پاکستانی تبار، به این باوراست که " سکوت جناح دروقت نهضت ضد انگلیسی گاندی- نهرو، باعث شد تا لندن پاکستان را به حیث یک تحفه تحویل اودهد" ! وقتیکه جناح تحفه را تحویل گرفت، معلوم بود که پاکستان جانشین انگلیس درشمال غرب هند وهم مرزافغانستان می باشد. متاسفانه ، رهبران مزدور- نادان افغانستان ازنهایت نادانی وتعصب این کشور بد بخت - قبیله زده درسیاست واقتصاد ودرواقع درهمه بخش ها را گرفتار یکی از دسیسه های بزرگ قرن بیستم ساخت! وآغازآن توطئه هم خط هاشم خان کودن واوج آن مخالفت عبدالحی عزیزنماینده آن درسازمان ملل بتاریخ 17 اکتوبر1947 می باشد. درواقع ، ازآن به بعدازاست که رهبران بی عقل افغانستان هم درتلاش پیداکردن بادار هم درتنش زای با پاکستان سرگرم شدند.
دراین زمینه ، مسئله خنده داراین است که ایس ایم برک ، کارشناس امریکای درامور جنوب آسیا درکتاب خود" سیاست خارجی پاکستان با نگاه به هند" ، نویشته است که " درسال 1950 ، حکومت افغانستان مسئله پشتونستان راداغ کرد؛ وبرای مهارآن ، حکومت پاکستان 50 میلیون کلداربه سران قبایل پشتون داد. بله، بودجه حکومت افغانستان درآن وقت ، 50 میلیون کلدارنبود" ! یعنی حکومت افغانستان با زوربسیارکم ،خیزبالابرداشته بود که نوکری به شوروی محصول آن بود. دلیل سوم ، بی معنا بودن این گزارش این است که سکندرمیرزا رئیس جمهورپاکستان درسال 1956 به کابل آمده با زبان فارسی عامیانه به ظاهروداود گفت که " کشورتان محاط به خشکه است وازخط دیورند بازی دست بدارید ،تا راه بندری برایتان بدهیم ". ودرادامه سفر سکندرمیرازی فارسی زبان ، ژنرال ایوب خان به کابل آمده همان سخن هارا برای ظاهروداود بازبان پشتو تفهیم کرد ورفت." ازاینکه ظاهر نتوانست داود دیوانه را مهارکند، توصیه ایوب خان بی حاصل شد ؛ واوهم به حیث عکس العمل تورخم وسفید بولدک را بند واقتصاد بیمارافغانستان را زیرفشارگرفت.ظاهرخان که فشاراقتصادی را فهمیده بود، داودرا مرخص ورابطه با پاکستان را بهبود بخشید.
بدبختانه ، همان رابطه بهبود یافته باکودتاهای سرطاان 52 وثور57 برهم خورد وحکومت جمهوری وحکومت باصطلاح خلقی، مبارزان مسلمان را زیرفشارگرفتند ؛ ومبارزان هم جهاد خود را شروع کردند. اگرچه واژه جهاد را تره کی منحط علیه مسلمان ها بکاربرده بود،اما مبارزان مسلمان آن را موفقانه او امین یا شاگرد تروریستش بکارگرفتند. ونتیجه کارتره کی- امین هم اشغال افغانستان توسط شوروی وکمک امریکا برای پاکستان درجهت کوبیدن کمونیسم روسی ونابودیی کابل وتروریسم طالبان ؛ وجنگ امریکا علیه تروریسم وحکومت های فاسد - درمانده ی غنی وکرزی وبازگشت تروریسم به کمک پاکستان وتبدیل کردن دوسوی خط دیورند به پایگاه تروریسم ومصیبت مردم افغانستان به ویژه پشتون های دوسوی خط مذکرمی باشد. اخیرالامراینکه ، به گفته ی نهرو: کسانیکه تاریخ رانخوانند ؛ مجبورهستند که آن را تکرارکنند! درتکرارتاریخ هم ، معلوم است که رهبرچه های افغانستان بسیارموفق می باشند!پانویس:1-https//jang.com.pk/print/258031-today-print

Wednesday 25 January 2017

اگرحیا نداری ، هرچه می خواهی بکن / حدیث


ابراهیم ورسجی
ششم دلو1395
این تبصره کوتاه را دررابطه به خواهش طالب کرزی ازآقایان : ترامپ ، رئیس جمهور نو امریکا وپوتین ، رئیس جمهورروسیه که درپیشرفت آسیای مرکزی باهم کمک نمایند؛ بازتاب یافته درخبرگزاری سپوتنیک روسیه می نویسم.شایان ذکراست که ، من به طالب کرزی بارهاگفتم که سکوت کند ، اما سکوت نکرد. ازاین سکوت نکردن ، معلوم می شود که ازبی حیای افسار گسیخته ویاوه سرایی می کند. بله ، طالب کرزی! باید بدانی که سیاست افغانی امریکا با وجود هزینه 1115 هزارمیلیون دالر شکست خورد واین مقدار دالرهزینه شده را جان سپکو / رئیس سیگار، یا کمیته ی بررسی کمک ها وهزینه ی امریکا درافغانستان گفته ویاد آورشده است که 115 هزارمیلیون دالر آن برای بازسازی افغانستان پرداخته شده وبازسازی نه شده است. طالب کرزی! من به این مقدارکلان پول وبازسازی نه شدن دردوره ی ریاست جمهوری 13 ساله و9 ماهه تو کاردارم نه حکومت غنی- عبدالله که هم شریک توبودند وهم تا فرق سر درفساد زاده حکومت مفسد تو غرق شده اند! پس ، بهتراست که طالب کرزی را به کتاب "بوش در جنگ "وکتاب "جنگ اوباما "، نویشته باب ود وارد ببرم. درکتاب اولی ، معلوم است که طالب کرزی به کمک پرویزمشرف ، فرمانده ارتش پاکستان ودروغ گوی های خلیلزاد وحماقت ملا فهیم، سردسته باند شورای نظار ، رئیس جمهور شده است. درخاطرات جورج تنت ، رئیس وقت سی آی ای هم ، همین مطالب درج است. درکتاب "جنگ های اشباح "، نویشته ستیف کول ، نویشته شده است که : " طالب کرزی 50 هزاردالر در شروع پروژه پاکستانی طالبان کمک کرده است." درکتاب احمد رشید ، "فرورفتن درآ شوب" ، طالب کرزی با امضای ملاعمر آخوند به وزارت خارجه پاکستان رفته بود تانماینده طالبان درسازمان ملل شود.ازاینکه ، قبلا ملاحکیم مجاهد را آی اِس آی به نیویارک اعزام کرده بود، طالب کرزی به خانه ی احمد رشید رفته وگفته که خالی ازوزارت خارجه برگشته واوهم همان مطلب را درص های 13 و14 کتاب خود نویشته است. در کتاب " اوباما درجنگ " هم نویشته شده است که اوباما قبل ازرفتن به کاخ سفید ، جوبایدن معاون خود وگراهام ، سناتورمحافظه کارجمهوری خواه را به اسلام آباد وکابل فرستاد تا برای زرداری وکرزی بفهماند که مانند جورج بوش با آن ها رفتارنمی کند. بله، زرداری خواستار پول شده وهردومهمان بازرخند به سوی یک دیگربخاطر پسوند نام مستر ده درصد بودن زرداری نگاه کرده اند. به سخن دیگر، مسترآ صف زرداری ازتمام قرارداد های دوره حکومت زنش ده درصد سهم گرفته بود!
درکابل هم ، هردومهمان به کرزی گفتند که اگرشما افغانستان را اداره کرده می توانید ، امریکا ازآن بیرون می رود. سخنی که کرزی را تکان داد که تخت وبخت وپول های دزدی کرده اش را ازدست می دهد .ازاین رو، طالب کرزی سکوت کرد. ازهمه خنده داراینکه ، برخی پشتون ملتی های نوکر آی اِس آی که دردفتر کرزی بودند ودرغارت 115 هزارمیلیون دالرکمک امریکا برای بازسازیی که صورت نگرفته شرکت داشتند، اکنون به این آدم مسخره که به مسخره بودنش بایدن وگراهام خندیده بودند، چپن ناسیونالیزم پشتون می خواهند بپوشانند. ناسیونالزمی که ولی خان واجمل ختک ، نماینده های مهمش جاسوس آی اِس آی ازآب برآمده اند.همچنان ، طالب کرزی، توجه کنی که درکتاب اوبامادرجنگ آمده است که رئیس جمهور، ژنرال پطریوس را ازبغداد بکابل فرستاد تاوضع رابهترنماید. پطریوس گفته است که بارسیدن به کابل، دریافتم که ازساختاردولتی خبری نیست ؛ واین درسال هشتم ریاست جمهوری طالب کرزی بوده است! وقتیکه در8 سال توطالب کرزی اداره ساخته نتوانستی، ملامت توهستی یا امریکا ویا پاکستان. بادرک فقدان ساختاردولتی، پطریوس گفته است که به دالرتکیه کردیم. همچنان، درهمان کتاب آمده است که شغالان را درخدمت گرفتیم ویکی ازهمان شغالان هم طالب کرزی بوده است.ازهمه ترسناک اینکه ، کرزی، طالبان یا قاتلان افغانستانی ها حتا پشتون ها را برادران ناراضی گفت واخیرا قومندان رازق ، قومندان امنیت قندهارهم آماده شد بود که بالاترازصلاحیتش برای طالبان زمین بدهد وطالبان هم دیپلمات های امارات متحده ، دووکیل پارلمان وبرادرزن طالب کرزی را شهید کردند تا به کرزی بگویند که واقعا آدم شکم کته ونادانی هستی که برای چندین کشور ازجمله پاکستان واخیرا به هند وروسیه هم جاسوسی می کنی! دراخیر، برای طالب کرزی می گویم که داعش وجود خارجی ندارد. بله ، آی اِس آی برای عده طالبان همفکرکرزی برای فریب کاری نام داعش را پسوند وپیشوند کرده است. خوب است که آقای پوتین ، رئیس جمهور روسیه هم باورمند شده است که داعش درافغانستان وجود ندارد واگردارد، وجود ش ناچیزست. دررابطه به آقای دا نالد ترامپ ، رئیس جمهور تازه به کارشروع کرده امریکا وهمکاری اش با پوتین در تامین صلح درافغانستان وپیشرفت آسیای مرکزی، قبل ازوقت است که سخن گفته شود. پس ، به تو طالب کرزی نادان می گویم که سکوت کن! بله ، امریکا کشورعمل گرا می باشد. باتوجه به عمل گرایی که دارد، اگرروسیه با سیاست های آن همراه شود، با آن همراه می شود.همراهی که برای واشنگتن ومسکو ، درشرایط کونی آسان نمی باشد!

Friday 20 January 2017

آقای دانا لد ترامپ ؛ به حیث 45 مین رئیس جمهور امریکا، آغازبکارکرد

اول دلو 1395
ابراهیم ورسجی
لحظ ی پیش ، آقای دانالد ترامپ ، بعد ازسوگند خوردن ،به حیث 45 مین رئیس جمهورامریکا آغازبکارکرد.آغازبکار رئیس جمهور ترامپ ازسه نگاه برای من مهم می باشد:نخست ، مراسم انتقال قدرت وسوگند خوردن وخواندن سرود های مذهبی وملی درآن ؛ دوم ، رسیدن یک شخصیت تاجروفاقد کارنامه وتجربه ی سیاسی ومخالف ساختار جاریی قدرت به مقام ریاست جمهوری؛ سوم ، تعهد آقای ترامپ به مبارزه علیه تروریسم.
شایان یاد آوری است که ، من ؛ قبلا هم مراسم انتقال قدرت ازرئیس جمهوری قبلی به رئیس جمهوربعدی در امریکا را نظاره کرده بودم، اما آن انتقال ها وتعهد ها برای من به اندازه انتقال قدرت ازبارم اوباما به آقای ترامپ وسخنان او بعد ازسوگند خوردنش جالب نمی باشد.ازاینکه ، مبارزه انتخاباتی آقای ترامپ برای من جالب بود ، مراسم انتقال قدرت ازبارم اوباما به او وسخنان او هم برایم جالب می باشد.
درتاریخ امریکا ، درسال 1860 ، ابراهام لنکن ، فرزند یک کفاش رئیس جمهور شد ودرهنگام سخنرانی اش درکنگره ، یک سرمایدار باتوهین گفته بود که بچه یک کفاش هم رئیس جمهورامریکا شد! لنکن که سخن متکبرانه ی آن سرمایداررا شنیده بود، به او گفت که بله، پدرم یک کفاش موفق بود ومن می خواهم که یک رئیس جمهور موفق باشم وآماده هستم که کفش تورا کفاشی کنم! درواقع ، با فخرکردن ابراهام لنکن به کفاشی پدرش ، سرمایدارمغروررا بزیرزمین انداخت. رویداد جالب روزگاراین است که ، اکنون یک سرمایدار رئیس جمهور امریکا شده ومی خواهد که یک رئیس جمهور موفق باشد.ازهمه جالب تر اینکه، این سرمایداربیشترین آرائی کم درآمد ترین بخش سفید پوست جامعه ی امریکا وکمترین آرای سیاهان ولاتینی های آن را کمای کرده وگفته است که ازحقوق تان دفاع می کنم. اینکه آقای ترامپ به وعده هایش به کم درآمد های امریکا عمل می کند یانه باید منتظر عمل او ماند!
بهرحال ،هم مبارزه انتخاباتی آقای ترامپ جالب بود هم سخنرانی ای بعد سوگند ریاست جمهوری خوردنش هم تعهد ش برای ریشه کن کردن تروریسم. درحالیکه رئیس جمهورشدن یک تاجرموفق درامریکا بدون سابقه ی فعالیت سیاسی برایم مهم می باشد، ازهمه مهمترهمراهی دموکراسی ، مدرنیته ومذهب درامریکا برای من بسیارمهم می باشد. بطورنمونه ، پیش ازتعهد گرفتن رئیس دیوان عالی امریکا ومعاونش از آقایان : دانالد ترامپ ومایک پنس ، معاونش ، خواندن آیاتی ازانجیل توسط یک کاردینال وسرود های مذهبی توسط تیم زنان ومردان مذهبی بسیار جالب بود.
ازاین نگاه جالب بود که ، سال ها است که علم وچپ گرایان مادی گرا تلاش دارند مذهب را مخالف مدرنیته ومدرنیسم ثابت کرده روانه ی تاریخش نمایند! برخلاف ، درامریکا ، کشور پیشگام مدرنیته ، مدرنیسم وعلم وتکنالوژی ، مذهب چنان قوی است که شعار آن باید پیش ازقانون به سمع مردم رسانده شود ؛ ورئیس جمهور ترامپ هم اولین سخن را ازانجیل بیان کرد. بله ، قوت مذهب درامریکا نشان می دهد که فلسفه اصالت منفعت جیمزجونز ، فلسفه حاکم برامریکا ، خود را با دموکراسی ومدرنیته و مذهب مسیح همنواساخته است.
اگر یک سرمایدارموفقی مانند آقای ترامپ رئیس جمهورمی شود وحامی کم درآمد ها می شود وساختار قدرت درامریکا را مخالف منافع مردم معرفی می کند، به این معنامی باشد که امریکای ها ازبلند پروازی های سیاست مداران خود که جیب شان را خالی کرده است، رضایت ندارند. فکرمی کنم. اگر آقای ترامپ دراین زمینه همساز با نبرد درجهت ریشه کن کردن تروریسم عمل نماید ، به نفع صلح جهانی کارمیکند. مثلا، آقای ترامپ، ناتو را بهوده وباردوش امریکا نامیده وخواسته است که اروپای غربی وژاپن درپرداخت بودجه ناتو شریک شوند! همچنان، آقای ترامپ گفته است که ازحکومت عربستان وشیخ های جنوب خلیج فارس دیگر بدون پرداخت حق دفاع حمایت نمی کند.
درواقع ، این نظر آقای ترامپ که اروپا وژاپن وعرب های نفتی برای امریکا حق دفاع بپردازند؛ به این معنا می باشد که هرکشور باید ازخود ش دفاع نماید. دراین صورت ،ناتو به پایان خط می رسد که پایان نظامی گری درسیاست جهان می باشد. درحالیکه به پایان خط رسیدن ناتو مهم است، اما مبارزه علیه تروریسم بدون ناتو هم عملی می باشد وشکست این نهاد پرمصرف درمهارکردن تروریسم افغانستان، نشان داد که برای نابود کردن تروریسم بهتراست که به رعایت حقوق بشر ، دموکراسی ، حکومت داریی خوب ومبارزه اندیشه ی پناه جسته شود!
دراخیر، با تمجید ازهمسازیی مدرنیته ومذهب ودموکراسی درامریکا،برای مسلمان های فهمیده وسیاست کاران مسلمان پیشنهاد می کنم که به دومسئله زیر توجه نمایند: نخست ، همسازی فقه با استبداد کمک به برآمدن تند روی وتروریسم مذهبی درکشورهای اسلامی کرده است؛ دوم، مخالفت استبداد وفقه با مدرنیته وفراورده ی های آن : حقوق بشر، دموکراسی ، آزادی بیان وبهبود وضع زنان ، کشورهای اسلامی را در عقب مانده ترین بخش جهان قرارداده است.ازاین رو ، اگرمسلمان ها می خواهند وارد جهان مدرن شوند ، دقت نمایند که بدون حکومت قانون ، آزادی ، دموکراسی، رعایت حقوق بشر ورهائی زنان ازقید وبند های کهنه وتاریخ زده بدبخت ترمی شوند.دراخیرین بخش این نویشته ، به آگاهی مردم افغانستان به خصوص آگاهان آن ها می رسانم که بارک اوباما، بعد ازکاخ سفیدبه یک خانه ی کرایه ی درواشنگتن رفته است.ازاین رو، ازآن ها پرسان می کنم که کدام سردسته باند های جهادی وقومندان ها ورهبرچه های باصطلاح جهادی وکرزی درکابل درخانه ی کرایه ی زندگی می کنند؟

Wednesday 18 January 2017

نگاهی بدستاورد های اوباما درامریکا وجهان

سی ام جدی 1395
ابراهیم ورسجی
درباره دستا ورد ناچیزاوبا ما درافغانستان ، مطلبی نویشته پخش کردم . ازاین رو، بهتراست که درباره دستاورد دو دوره ریاست جمهوری او درامریکا وجهان هم بررسی به عمل آورده بازتاب دهم. واقعیت این است که ، رئیس جمهور اوبا ما که فردا کنارمی رود وجای خود را به رئیس جمهور دانالد ترامپ می سپارد، درامریکا دا رای دستاورد می باشد. برخلاف ، دستا ورد او درجهان جز آشوب وبی اهمیت شدن نقش امریکا چیزی دیگری نمی تواند باشد.
بطور نمونه ، رئیس جمهور اوبا ما یک اقتصاد فروپاشیده را از جورج دبلیو بوش تحویل گرفته بود. بله ، درهشت سال توانست بحران اقتصادی را مهارو بهبود دراوضاع اقتصادی بیاورد. همچنان ، با ارایه یک برنامه بهداشتی برای 20 میلیون امریکایی کم درآمد کمک رساند. برخلاف ، رئیس جمهور ترامپ وتیم او اصراردارند که برنامه بهداشتی اوبا ما را لغومی کنند. معلوم است که ، لغو برنامه یاد شده بدون بد یل ، درانتخا بات بعدی بزیان رئیس جمهورنووتیمش تمام خواهد شد. بله ، با وجود دستاورد های اوبا ما در بخش بهداشت واقتصاد ، حکومت او در پایان دادن به موجودیت میلیون ها میل سلاح دردست مردم ناموفق ثابت شد ؛ وافزون برآن ، تنش های رنگ وپوست را میان سفیدان وسیاهان ناخواسته فزونی بخشید.
بهرحال ، دراین باره که حکومت اوباما تاچه حد درداخل امریکا موفق بوده است ، برای من اهمیت درجه دوم دارد. به این معنا که ، دستاورد ریاست جمهوری اوباما به حیث نخستین رئیس جمهور سیاه پوست امریکا درعرصه بین المللی برای من مهم تراست. پس ، دراین باره بیشترتمرکزمی کنم. البته که ، تمرکزبه گونه بررسی کارنامه ودستاورد او درهمه بخش های جهان ؛ واز امریکای جنوبی شروع می کنم. بله ، درامریکای جنوبی ، ملاهای مسیحیی ای پیرو الهیات رهای بخش ومارکسیست های آزادی خواه شده مدت هاست که حکومت های نظامی طرفدارامریکا را زباله کرده اند ؛ ودراین زباله کاری ، اندیشه ها وایستادگی رفیق فیدل کاسترو بسیارتاثیر داشته است!
آری ، امریکای زیررهبری اوبا ما که متوجه شده بود درجنوب باخته است ؛ ازاین رو ، کوشش کرد دربرازیل وآرژانتین ووینزیویلا به کمک راست برود وتاحدی دردوکشوراولی موفق شد ،اما فکرنمی کنم یکسال بعد راست ها دربالا بمانند. یعنی بزیرکشیده می شوند. مزید برآن ، اوباما دراخیرسال گذشته به کوبا رفت تا میان واشنگتن وها وانا پل بزند. درحالیکه ، رفتنش به هاوانا خوب بود اما زیاد مفید تمام نشد. به این خاطرکه ، فیدل وراول به وعده های اوباما باورنکردند ؛ وچپ ها وملاهای مترقی منطقه هم ازکناروعده های اوباما سرسری گذ شتند!
درشرق آسیا ، دوترته ، رئیس جمهور فیلیپین ، حکومت اوباما را محکوم وبه سوی چین میلان نشان داد واندونیزی ومالیزی هم زیاد به مسکو وپکن نگاه مساعد دارند تا واشنگتن. درپیوند باچین ، دست اندازی های حکومت اوباما درمرزهای آبی جنوب آن ، مناسبات دوطرفه را بحرانی ترساخت. دراروپا ، بیرون شدن انگلیس از اتحادیه اروپای به نفع آلمان وفرانسه وزیان جهان انگلیسی زبان تمام شد. دراروپا ی شرقی هم ، حکومت اوباما به حضورناتو افزوده دوکاربی نتیجه ی زیررا کرد: نخست، با مداخله دراوکراین ، آن کشوررابحرانی وزمینه سازی کرد برای روسیه تا شبه جزیره کریمیه را مال خود بسازد ؛ دوم ، با خلق بحران وبیرون کردن دیپلمات های روسی ازواشنگتن ، رئیس جمهورپوتین را عصبانی کرد تا دربرابر رفتار غلط ناتو در لهستان وکشورهای کوچک بالتیک رویه تهاجمی اختیارنماید.
درافریقای سیاه ، کمک حکومت اوباما درمهاربیماری ایبولا بسیارخوب اما درسرمایه گذاری درمقایسه با چین پس رفت داشت. درمصر،عدم تحمل حکومت منتخب محمد مرسی توسط حکومت اوباما ونتانیاهووعربستان ، کمک به کودتای نظامی وبازگشت استبداد کرد. استبدادی که با سرکوب مسلمان های میانه رو کمک به فربه شدن مسلمان های تند رو وتروریست کرد. ازاین رو ، من به حیث یک تحلیل گر سیاسی به صراحت می گویم که حکومت اوباما دراوکراین ومصر کمک به سرنگونی حکومت های منتخب وبازگشت استبداد وجنگ داخلی کرد.
افزون برآن ، موضع انفعالی حکومت اوباما درسوریه کمک به ادامه حکومت اسد وگسترش تروریسم وبازگشت روسیه مانند دوره شوروی به این کشور ویران شده کرد. ازعراق هم که اوباما عقب نشینی کرده بود بازگشت ، اما کمک در مهار ماعش یا ملیشه های ایران درعراق وشام وداعش یا ملیشه های عربستان درعراق وشام کرده نتوانست. ازسوی دیگر، عربستان را تجهیزوتشویق کرد تا وارد جنگ علیه یمن شود. جنگی که به فاجعه انجامیده وباعث شده است که ریاض بنام ائتلاف کشورهای اسلامی علیه تروریسم ، راحیل شریف فرمانده بازنشسته ارتش پاکستان را به حیث فرمانده جنگ نام نهاد علیه تروریسم توظیف نماید. جالب این است که ، راحیل شریف یکی از همکاران تروریستان علیه حکومت دست نشانده امریکا درافغانستان وپایگاه های نظامی آن دراین کشورجنگ زده بود.
ازجانب دیگر ، درحالیکه یک ائتلاف جنگی علیه تروریسم زیرفرماندهی امریکا به شمول عربستان درمنطقه فعالیت داشت ، نمی دانم که ائتلاف نظامی دست ساخت عربستان علیه تروریسم چه معنا می تواند داشته باشد؟ بله ، این ائتلاف بیانگربی باوریی عربستان به دوستی میان خودش وامریکا می باشد. همچنان ،پاکستان که فرمانده بازنشسته ارتشش ، فرمانده جنگ عربستان علیه تروریسم شده است ؛ بخاطربازی دوگانه علیه امریکا ازدرگاه این آقا رانده شده است واین روزها درپکن ومسکو پرسه می زند ودریک گردهمای بنام آوردن صلح درافغانستان به شمول چین درمسکو شرکت هم کرده است. اگر روسیه پایگاه امریکا شدن پاکستان علیه شوروی دردهه 80 سده بیستم را فراموش نکرده باشد، فکرنمی کنم که پرسه زدن های پاکستان درمسکو مفید واقع شود!
طوریکه یاد آوری شد ، درباره دستاورد اوبا ما درافغانستان نوشتم که بی نتیجه بود! اما دستاورد اوباما دردومسئله دیگردرخاورمیانه هم موقعیت لرزان دارد: نخست، سیاست اوباما وناتو، ترکیه را عصبانی کرده ومتوجه مسکو سا خته است ؛ دوم ، اوباما بعد ازامضای معاهده اتومی با ایران ، همه تعزیرات اقتصادی بارکرده شده براین کشور را برنداشت. مسئله ی که تند روان را فربه وممکن است که رئیس جمهورروحانی میانه رو را درانتخابات سال آینده خورشیدی زیرفشارقراردهد! درچنان شرایطی ، ترکیه وروسیه بازیی مشترک درسوریه را شروع کرده اند. بازیی که ایران ازآینده آن نامطمئن واوباما وملک سلمان نا راحت معلوم می شوند. ازاینکه ، رئیس جمهورترامپ گفته است که درمبارزه با تروریسم همکار رئیس جمهورروسیه می شود؛ دومسئله قابل پیش بینی می باشد : نخست ، ایران منزوی ترمی شود ؛ دوم ، ترامپ وپوتین واردوگان وضع عراق وسوریه را بزیان تند روی وتروریسم مذهبی وایران رقم می زنند. چون عربستان ازتند روی مذهبی سنی علیه ایران شیعه بهره برداری می کند ،بهترازایران می تواند با ترامپ وپوتین واردوگان همراه شود!

Tuesday 17 January 2017

نگاهی به دستاورد های ناچیز اوباما درافغانستان

بیست وهشتم جدی 1395
ابراهیم ورسجی
به پایان دوره ریاست جمهوری بارک حسین اوباما ، رسیده ایم. ازاین رو ، بهتراست دستاورد های حکومت هشت ساله ی او درافغانستان بررسی وجمع بندی وبازتاب داده شوند. ازاینکه جنگ علیه تروریسم درافغانستان وتثبیت حکومت دست نشانده امریکا دومسئله مهم سیاست خارجی اوباما بود، بهتراست بررسی را ازآن دو بیاغازم. واقعیت این است که ، اوباما درهشت سال قبل ، میراث بدی را به گونه های یک حکومت فاسد ونابکارزیرریاست طالب کرزی، بازگشت طالبان تروریست وبازسازی شده توسط پاکستان وبازی دوگانه ی ارتش آن کشور درافغانستان را ازجورج بوش تحویل گرفته بود؛ وقرارنبود که همان میراث بد را به دانالد ترمپ به میراث بگذارد. برخلاف ، میراث بد ترازآن را به ترمپ گذاشته است.
نویسنده که سخنان ووعده های اوباما درروزنخست تحویل گرفتن کاخ سفید از جورج بوش را بیاد دارد، می داند که کمتر به سخن ها ووعده های داده شده عمل کرده است. بی عملی ای که بدوعامل زیر برمی گردد: نخست ، بزرگی ای میراث بد جورج بوش ؛ دوم ، نا بکاریی حکومت دست نشانده ای او درکابل. بهرصورت ، اوباما دشواری های درافغانستان داشت که باید برآن ها غلبه میافت. برخلاف ، نه تنها برآن ها غلبه نیافت بلکه وضع را درهمه بخش های سیاسی- اجتماعی- اقتصادی - امنیتی- فرهنگی- روانی بد ترهم ساخت.
پس ، بهتراست که کمی درباره ی دشواری ها یا وضع ناگوارهم سخن بگویم. طوریکه در" کتاب جنگ اوباما" ، نویشته ی باب وُد وارد آمده است: اومابا پیش از وارد شدن بکاخ سفید، جوبا یدن معاون خود وسناتور گراهام ازحزب جمهوریخواه را به اسلام آباد وکابل اعزام وبه زرداری وکرزی پیام داده بود که مانند جورج بوش با آن ها رفتارنمی کند. درگفت وگوهای بایدن وگراهام با زرداری وکرزی ، مسئله جالب ، تذکرهای خنده آورمعاون وسناتور درباره زرداری به حیث مسترده درصد وگیلایه های کرزی از امریکا می باشد. مسترده درصد پسوند نام زرداری بخاطر استفاده جوی اش دردوره ی نخست ودوم حکومت همسرش بی نظیربوتو دروقت امضای معامله ها با قراردادی ها چسپ شده بود. بله، استفاده های کرزی به 90 درصد رسید که روی زرداری را سفید کرد. درباره شکایت های کرزی، بایدن به او گفته بود که شما که کشورتان را اداره کرده بتوانید ، ما شوقی برای ماندن درکشورشما نداریم. دراین راستا، اشتباه بایدن وگراهام این بود که زرداری مستر ده درصد، اماکرزی مستر 90 درصد بود که ازذکرپسوند دومی غفلت کردند. همین که ، جان سپکو، رئیس سیگار / بررسی کننده ی کمک های امریکا برای بازسازی افغانستان دراخیرین بررسی خود گفته است که درافغانستان 1115 میلیارد دالر هزینه شد که 115 میلیارد آن برای بازسازی بود وبازسازی نه شد، دال بر مستر90 درصد بودن کرزی می باشد! افزون بر سفر بایدن وگراهام ، اوباما ، ژنرال پطریوس را ازعراق به افغانستان اعزام کرد تا وضع نا بسامان آن را سامان بدهد.
جالب این است که ، پطریوس طوریکه درکتاب" اوباما درجنگ " آمده ، گفته است که همین که به کابل رسیدم ، دیدم که چیزی بنام ساختار دولتی وجود ندارد. این هم سال هفتم ریاست جمهوری کرزی یا مستر 90 درصد می باشد. ازاین رو، به دالر تکیه کردیم. درواقع ، اعتراف پطریوس به نبود ساختارحکومت ؛ نشان داد که کرزی ومعاونان وزیردستان شان غیر ازغارت کمک های امریکا ودیگرکشورها که مقدار آن ها به 140 هزارمیلیون دالرحتا بیشترازآن می رسد، کاری دیگری درجهت دولت سازی نکرده اند وازتوان شان هم بیرون بود. به این خاطرکه ، جاهلان واوباشانی بیش نبودند. افسوس که همین گونه نادان ها بر اساس اطلاعات غلط داده شده به جورج بوش وتصمیم های غلط او واصرار ژنرال پرویز مشرف وحماقت وزیر خارجه ی ایران ، درگردهمایی بن بتاریح پنجم دیسامبر 2001، درکابل به قدرت نصب کرده شدند.نصب کردن ساده انگارانه ی که اوبا ما تاوان آن را با شکست درمهارتروریسم ودولت سازی پرداخت ودانالد ترمپ با آن پنجه نرم خواهد کرد.
آری ، رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا دردوره اول ریاست جمهوری اوباما درکتاب خود " وظیفه " اعتراف کرده است که با وجود بیست سال کاردررابطه به افغانستان ، هنوزهم درباره این کشورمعلومات درست نداریم. همچنان، گیتس اعتراف کرده است که درمسئله بازسازی بجای کاربامردم افغانستان با نهاد های غیردولتی کارکردیم که مفید تمام نه شد. مزید برآن، نویشته است که کسانی را درافغانستان حاکم ساختیم که قدر وعزتی نزد مردم این کشورندا شتند. بله، گیتس این راهم گفته است که کرزی ووزیرانش نزد ما می آمدند ومی گفتند که پیش مردم افغانستان بی عزت می باشند!
تا جای که من درعرصه های تاریخ، جامعه ، سیاست ،اقتصاد وفرهنگ افغانستان مطالعه کرده ام، می دانم که امریکا غلط کرد که افراد بهوده ی مانند کرزی ومعاونانش وپساکرزی ها را درکابل حاکم ساخت. به این خاطرکه ، دوران گماشتن خود فروخته ها به قدرت توسط سازمان های جاسوسی به پایان رسیده بود؛ اما گمارنده ها وذهنیت قبایلی گماشته شده ها تکیه برتاریخ ننگین گذشته واحیای آن داشتند که به گذشته تعلق گرفته بود وقابل احیاهم نبود. بهرحال ، اعتراف رابرت گیتس ، هم نماد حقیقت می باشد هم بیانگر دشواری های بارک اوباما درافغانستان. درحقیقت ، رابرت کیتس هم اعتراف به حقیقت کرده است هم نه گفته است که چه وعده های خوبی به مردم افغانستان داده شد وچرا به آن وعده ها عمل کرده نه شد؟
درباره وعده ها ، طوریکه در ج دوم " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" نوشته ام ودرقرارداد بن مندرج در آن هم آمده است، دولت سازی، حکومت قانون، بازسازیی اقتصادی، رعایت حقوق بشر، بهبود وضع زنان ، تحقق دموکراسی وبسیاری وعده های چربی دیگری داده شده بود. متاسفانه ، درعمل کاری نه شد. بله ، با ساختن کمیسیون حقوق بشروقانون اساسی متمرکزکننده قدرت دردست رئیس جمهور دست نشانده ونمایش آزادی بیان وتهدید وقتل روزنامه نگاران توسط اراذیل واوابیش حکومتی وبی حرمتی به زنان وگسترش ازدواج های اجباری وخرید وفروش دختران خرد سال به بزرگ سالان خرپول وبی سرنوشتی مهاجران درایران وپاکستان ، غصب ملکیت های مردم ودولت توسط حکومتی های نادان وغارتگرو... قبر حکومت امریکای کرزی- غنی- عبدالله را ازهمان آغازحفرکرده بود ، اما مسئولان امریکای توجه نکردند! درزمینه ، مشکل امریکای های مسئول درافغانستان این بود که ازهیچ کارشناسی به جز نوکران نادان خود سخن شنوی ندا شتند وندارند.
اگر مطابق اعتراف سیگار / بررسی کننده ی کمک ها ، بازسازی نشده است وحکومت کابل بسیار فاسد ونیروهای دفاعی آن ناتوان است ؛ وازهمه خنده داراینکه ، منصب داران نظامی وپولیس ها سلاح های خود را به طالبان می فروشند وتقویت شدن تروریست ها، دال براین است که کمک های امریکا را خدمه های خود امریکا دزدیده اند ومردم را ناراض کرده اند تا مواد خام شوند برای پاکستان وشاخه ی ریشوی ارتش آن بنام طالبان در پوشش مذهب. بله ،امریکا باید درافغانستان به همین جای می رسید که رسیده است. به این خاطرکه ، مطابق این شعر نغز فارسی که :خشت اول گر نهد معمارکج / تا سریا می رود دیوار کج. واقعا،معمار یا امریکا خشت اول را درافغانستان کج گذاشته بود. خشت کج گذاریی که جمع بازیی دوگا نه ی پاکستان هم سیاست افغانی امریکا را به چالش گرفت هم تروریسم وتند روی مذهبی را تقویت کرد هم ارزش های مدرن غربی مانند: حقوق بشر،دموکراسی،حکومت قانون ،تحقق حقوق زنان وآزادی بیان ورسانه ها و... را به مسخره گی گرفت. مثلا، مطابق اعتراف رابرت گیتس ، درانتخابات ریاست جمهوری 2009 خلاف قانون اساسی افغانستان کار شد! درانتخابات 2014 ، هم تقلب شد هم بحرانزای کرده شد تا جان کری ؛ وزیرخارجه امریکا برای رفع بحران به کابل آمد وبا ساختن حکومت وحدت ملی متشکل ازهردو طرف کشمکش باندی نه حزبی که به حزب سیاسی موقع رشد داده نه شد، به جنازه قانون اساسی دست ساخت خود امریکا ودموکراسی ای نمایشی اش لگد زد! شایان ذکراست که ، درتقلب 2014 مانند تقلب 2009 ، مستر کرزی 90 درصد سهم بارز داشت.
ازاین رو ، افزون بر محکوم کردن کرزی 90 در صد دزد کمک ها ومعاونان ووزیرانش ومفسدان حکومت کنونی ای کابل، بهتراست که مسئولان امریکا ی درامور افغانستان راهم مقصر دانسته سرزنش کنم! مثلا ،اعتراف پطریوس مبنی براینکه اداره نبود وبردالرتکیه کردیم واعتراف رابرت گیتس که کسانی رادرافغانستان با لاکشیدیم که نزد مردم این کشور منفور وبی عزت بودند ؛ همچنان این سخن نویشته شده درکتاب اوبامادرجنگ که میان حکومتی های کابل وطالبان فرقی نیست واین مسئله که ما سه هزار شغال را برای گرد آوری معلومات بکار انداختیم ؛ دال براین است که بارکج به منزل نمی رسد. این هم درشرایطی که ، پاکستان با کمک های مالی ونظامی امریکا علیه منافع آن درافغانستان مبارزه می کرد ومی کند!
اگر با نگاهی به قانون جنگل ، موقعیت شغال را درآن درنظر بگیرم ،معلوم می شود که بکاراندازی شغال ها دربرابر کفتار ها وکرگس ها درافغانستان ، سیاست نادرستی بود. البته ، نادرست ازدونگاه : نخست ، ادعای امریکا بر تحقق دموکراسی ، حقوق بشر وحکومت قانون وبازسازی اقتصادی ، با استخدام شغال ها وتباه کاری وغارتگریی کفتارها وکرگس ها ناممکن می باشد. زیراکه ، درافغانستان ، ازقبل کفتارها وکرگس ها بسیار تقویت شده بودند وبراندازیی آن ها توسط شغال ها خارج ازامکان بود ومی باشد.اگرچه کرزی ومعاونان ووزیران تکنوکراتش شغالانی خوبی بودند ، اما مهارکردن کفتارها وکرگس ها ازتوان آن ها بیرون بود. ازاین رو، با کفتارها وکرگس ها سازش کرده هم کمک های امریکا را دزدی کردند هم تروریستان را تقویت کردند هم تلاش های حکومت اوبا ما برای مهار تروریسم ودولت سازی وبازسازیی اقتصادی درافغانستان را ضرب صفرکردند! بله ، شاید عده ی خانه های لوکس کرزیی ها ومواد مخدرکاران وغاصبان زمین های دولت ومردم در شیرپور وچند سالون عروسی درکابل را دیده سخن ازبازسازی بگویند ، اما برای آن ها سرک های ویران کابل ، سیلوی ویران کابل، محیط زیست مرگبارکابل، کاخ ویران دارالامان وتونل دشوارگذرسالنگ را نماد نبود بازسازی گرفته برای ایشان بگویم که اشتباه می کنند! با درنظرداشت گفته های بالا، به صراحت گفته می توانم که حکومت اوباما درافغانستان دستاورد ندارد. اگرداشته باشد ، ناچیز می باشد!

Friday 13 January 2017

نه برطالب حکیم مجاهد بلکه برتعیین کننده اش به حیث مشاورشورای نابکار صلح بتازید

بیست وچهارم جدی 1395
ابراهیم ورسجی
چند روزمی شود که سخنان طالب حکیم مجاهد درباره قتل دکترنجیب الله واستادربانی به خصوص دومی درصفحه فسبک واکنش خلق کرده وعده ی را مصروف کرده است. ازاین رو، به واکنش نشان دهنده ها می گویم که بر حکیم مجاهد نتازید وبر کسی یا کسانی بتازید که اورا مشاور شورای خنده آورصلخ ساخته اند! شورای مسخره ی که دستاوردش را درتقویت تروریسم وروبه زوال نهادن حکومت فاسد ونابکارغنی وعبدالله می بینیم!
بهرصورت، بهتراست که کمی به عقب برگشته اشاره ی به داستان مشترک کرزی وحکیم مجاهد ووزارت خارجه پاکستان بپردازم. درزمینه ، کتاب احمد رشید ، نویسنده ی پاکستانی زیرعنوان " فرورفتن درآشوب " را ورق بزنیید وبنگرید که درآن چه سخن ها آمده است؟ واقعیت این است که ، درصفحه های 13و14 آن کتاب ، نویشته شده است که کرزی می خواست نماینده طالبان درسازمان ملل مقرر شود وفرمان ملاعمررا گرفته به وزارت خارجه پاکستان رفت تا تایید آن را بگیرد. یعنی همه نماینده های طالبان دربیرون توسط وزارت خارجه پاکستان تایید وتعیین می شدند. زهی افغان بودن وپشتونستان خواهی کرزی، غنی ، احدی و...ازحامی های حکیم مجاهد وبرادرقلمداد کردن طالبان یا شاخه ریشوی ارتش پاکستان توسط آن ها وپشتونستان خواهی شان! بله ، شعارهای دیورند ناپذیری وپشتونستان خواهی این ها گوش فلک راکرده است! درزمینه ، من با روانشاد سید موسی شفیق ، اخیرین نخست وزیر حکومت ظاهر شاه هم نظرهستم که گفته بود:" افغانستان را قربانی پشتونستان نمی کنم"!
درباره نماینده طالبان مقررشدن کرزی درسازمان ملل ، ازاینکه قبلا حکیم مجاهد دراین وظیفه توسط وزارت خارجه پاکستان تعیین واعزام به نیوریارک شده بود، به کرزی توسط وزارت نامبرده گفته شد که این مقام پوراست ؛ وکرزی هم به خانه احمد رشید رفته وموضوع را به اوگفته واوهم آن رادرکتاب خود بازتاب داده است. بله، می دانم که سازمان ملل ، اداره ی جنگلی طالبان را نه پذیرفت ونماینده حکومت مجاهدین درآن نهاد بکارخود ادامه داد ؛ وحکیم مجاهد هم درنیویارک مصروف پرسه زدن به حیث نماینده ظاهری طالبان ودراصل نماینده آی اِس آی ماند وتا اخیرهم حسب فرمان آی اِس آی بکارخود ادامه داد.
بهرحال ،به آن عده دوستانم در صفحه فسبک که از فارسی زبان ها وهم تبارانم هم می باشند، می گویم که ازتوهین حکیم مجاهد به مرحوم استاد ربانی خشمگین نشوند! البته بدلیل های زیر:نخست ، بدانند که احمدشاه مسعود اول ازدرون با ند شورای نظاربا تطمیع بیرونی ها شهید ساخته شد تا جاده سازی شود برای رئیس جمهور شدن کرزی درزیر سایه های طیاره های بی 52 وقوای ناتو؛ دوم، استاد ربانی تروری شد تا حکومت ننگین کرزی تثبیت شود. درحالیکه استاد ربانی مانعی درسر راه تثبیت آن حکوممت سیاه کاروتباه کارنبود؛ سوم ، این ملافهیم کته شکم - تهی مغزوتیم بدکاره اش بودند که درتمام این بازی های کثیف همکارکرزی شدند وکرزی هم ستون پنجم پاکستان را در درون دستگاه دولت بدکاره ولرزان سا خت هم ملا حکیم مجاهد را به کابل آورده مشاور شورای نابکار صلح ساخت.درحقیقت ، کرزی که قبلا عضو طالبان بود ، جاده سازی برای بازگشت طالبان کرد ؛ وطالبان هم بیشترین قربانی را ازغیرپشتون ها به خصوص تاجیکان گرفتند ؛ ودرگام دوم ، ازپشتون ها هم قربانی گرفتند. قربانی گیری های که بدون شک ادامه خواهد یافت!
دراخیر، برای غیر پشتون ها به خصوص تا جیک ها می گویم که به مسایل زیر توجه کنند: نخست ، کرزی ، غنی ، احدی و... برتری قوم وقبیله خود را درحکومت می خواهند وطالبان هم چنان خواستی با شعار دین داریی بدوی- تروریست پرور دارند. پس ،فرقی میان کرزی ، غنی ، حکیم مجاهد واحدیی با صطلاح افغان ملت که در دوحه از طالبان برای کسب مسرت آی اِس آی عذرخواهی کرد ، وجود ندارد. بهرحال ، آن ها زمان را عوضی گرفته اند؛ دوم، شعارهای دموکراسی وحکومت قانون خواهی آن ها جزفریب کاری بویژه فریب دادن ومصروف کردن غیر پشتون ها، معنای دیگری ندارد! سوم ،به غنی ، کرزی ، احدی و... می گویم که اگر تنها به رویدادهای دردناک سه روزاخیر کابل وقندهار توجه کنند ،درک خواهند کرد که طالبان پشتون هستند امادرخد مت پاکستان برخلاف منافع مردم افغانستان. ازاین رو،کمک به تامین سلطه پاکستان درافغانستان می کنند نه اعاده ی سلطه ی بی دستارود قبلی پشتون ها. دربالا، تذکردادم که غنی، کرزی ، احدی و... زمان را عوضی گرفته اند. به این خاطرکه ، پشتون ها درافغانستان از32 در صد بیشتر نفوس ندارند واین 32 درصد را براساس مردم شماری دوره ی نورمحمد تره کی می گویم که نفوس پشتون ها را این اندازه برآورد کرده بود. وقتیکه امین دید که قومش 32 درصد می باشد، فرمود که به شمار یک ونیم لک کوچی یک صفر اضافه شود تا یک ونیم میلیون بالابروند وکمک به فی صدی بالای نفوس پشتون ها شود. زهی مسخره گی ! بله ،این واقعیت را محمد داود نیمه دیوانه هم می دانست، اما به شمارکوچی ها صفرنه افزود. یعنی ازامین کرده بی وجدان ترنبود! بله ، محمد داود پشتونستان خواهی را دراصل برای بیرون شدن ازحالت اقلیت براه انداخته بود که بیشتر بزیان پشتون های دوطرف دیورند تمام شد! وعدم توزیع تذکره / شناسنامه درپازده سال و13 روزگذشته هم فرار ازپذیرش اقلیت بودن درافغانستان چند قومی می باشد. بهرحال ، به پشتون خواهان می گویم که افغانستان وارد عصر نو شده وعصرنو هم بدون توزیع تذکره وروی آوردن به دوکراسی وحقوق بشر معنای ندارد! معلوم است که دراین عصر ، حکومت قانون زاده اراده اکثریت واحترام به حقوق اقلیت ها کار ساز است ، نه رفتن به گذشته ی نا شاد.