Wednesday 26 October 2016

پاسخ ها به پرسش های دوستان

چرا با وجود کمک های بزرگ خارجی ها ،درافغانستان دولت سازی نه شد؟
بخش نخست
ابراهیم ورسجی
پنجم عقرب 1395
مدتی می شود که پرسش یاد شده را دوستان زیادی با جمله بندی های متفاوت ازمن کرده اند ومن هم بخاطر کمبود وقت نتوانستم درزمینه پاسخ دهم. امروز کاری داشتم که آن را نتوانستم انجام دهم ، بنابرآن ، کوشش می کنم که دروقت میسر شده به پاسخ پرسش های دوستان بپردازم.
واقعیت این است که ، برای شکل نگرفتن دولت درافغانستان در 16 سال گذشته با وجود سرازیر شدن کمک های زیاد وحضور نظامی ناتو وجنگش علیه طالبان ، علت های زیادی وجود دارند که جای بحث درباره همه آن ها نیست.ازاین رو، به بررسی عمده دلیل ها یا علت های می پردازم که نگذاشتند هم دولت درافغانستان شکل بگیرد هم تروریسم به این کشور دارای تاریخ سیاسی - نظامی نا شاد بر گردد.
معلوم است که ، علت های زیر ؛ مهم ترین مانع های شکست دولت سازی درافغانستان می باشند: نخست ، ادامه ی دور باطل افت وخیز افغانستان بدامن قدرت های خارجی ؛ دوم ، حضورگرم سیاست کاران مزدور ووطن فروش درمیدان سیاست؛ سوم، گذشته نگری سیاست کاران مزدور و آینده نگر نه شدن شان ؛ چهارم ،تنوعات قومی ووارد شدن توده ها بخاطر جنگ به میدان سیاست ؛ پنجم ، عدم برآمدن سیاست مدا ران ومد یران نوگرا؛ ششم ،شکست بنیاد گرای وبیرون شدن تروریسم از شکم آلوده آن.
دررابطه به اصل نخست ، باید ابراز نمایم که افغانستان بخاطرحکومت های مزدور- قبیلگی هم نتوانست تفکر مدرن را جایگزین تفکرسنتی کند هم نتوانست از دور با طل زیست در ساحه نفوذ قدرت های بیرونی رها شود. معلوم است که ، ماندن درجهان قدیم رابطه نزدیک دارد به بیرون نه شدن افغانستان ازهمان دور باطل. مثلا، روسیه تزاری وهند بریتانیا درسال 1880 میلادی ، از ظهور آلمان زیررهبری بسمارک در اروپا یا مرکز قدرت های جهانی ترسیده درجنوب ومرکز آسیا تفاهم کردند که نتیجه تفاهم آن ها تبدیل نام خراسان به افغانستان ودرواقع ایجاد زندانی سر کشوده به زندان بانی عبد الرحمن خان بود.
نگاهی به تاریخ ، نشان می دهد که زندان سرکشوده ومحروم نگهداشتن زندانی ها ازعلم ودانش مدرن تا تجزیه هند وبرآمدن پاکستان درسال 1947، درزیرسایه هند برتانیا ماند وبا رفتن برتانیه ازنیم قاره هند،زمام داران مزدور مخالف منافع مردم ، حلقه ی غلامی شوروی را درجای حلقه ی غلامی هند برتانیان به گردن گرفتند؛ وبا فروپاشی شوروی هم، دیوار های زندان سر کشوده درهم ریخت وقوم های گونه گون با دسته های مسلح جهادی وملیشگی شان وارد میدان سیاست شدند ؛ وپاکستان هم تا که توانست با بهره برداری از اوضاع منفی ایجاد شده به کشمکش های قومی- گروهی وتروریسم دامن زد.
طرفه اینکه ، امریکا که کمر پاکستان را بسته بود تا بنام جنگ علیه تجاوزارتش سرخ درافغانستان کانال تباه کاری شود. متاسفانه ،با فروشی شوروی وحکومت دست نشانده اش درکابل، افغانستان را فراموش کرد.فراموشی ای که پاکستان را باورمند ساخت که بادار افغانستان را به غلام حلقه به گوش تحفه داده است ؛ وغلام بی عرضه هم اول کابل را با جنگ های درمیانی دسته های جهادی وملیشگی ویران کرد وبعد تر هم طالبان والقاعده را ساخت تا تروریسم را جهانی کند که کرد وبنام جنگ علیه تروریسم ،امریکا را به افغانستان برگشتاند تا دالروکمک نظامی بگیرد که گرفت.
اگرچه ، تشریف آوریی امریکا و انگلیس بنام جنگ علیه تروریسم بتاریخ 7 اکتوبر2001 ، منجر بدو ذهنیت منفی شد:نخست ، نوکران کهنه کار وقبیله اندیش را باورمند ساخت که بادارقبلی آمده وکمک به احیای نظام عبدالرحمن خانی می کند؛ دوم، پاکستان که ازهمان آغازغلط فکر کرده بود، کمر به کارشکنی دربرابر باداران خود بست که باز سازیی طالبان والقاعده وایجاد طالبان پاکستانی بهترین ابزارش درکارشکنی یاد شده بودند ومی باشند. ازهمه تاسف بار این است که ، امریکا وانگلیس که وارد برهه ی سوم دور باطل ساختنِ افغانستان شده بودند ؛ بدومسئله کمتر توجه کردند: نخست ،ترکیب قومی افغانستان ووارد شدن توده های قومی درمیدان سیاست ، به کهنه اندیشان خدمت گار آن ها اجازه نمی داد که این کشوررا به گذ شته بر گردانند؛ دوم، به کارخانه تروریست پروری پاکستان علیه خود شان ومردم افغانستان کم بهاء دادند. کاریکه شایسته ی قدرت های بزرگ نبود ونیست!
باتوجه به آنچه که گفته شد، دولت سازی درافغانستان نیازمند جدی دو پدیده زیر می باشد: نخست ، سیاست مداران ومدیران فراقومی اندیش ؛ دوم ،ایجاد حزب های سیاسی سرزمینی تا جای گروه های با صطلاح جهادی وبقا یای نیمه جان گروه های چپی دیروز را که کله شان را زیر سر طالبان ومسایل سمتی وقبیلگی پنهاد کرده بودند، بگیرد.درچنان شرایطی ، درست است که امریکا احیای دورباطل پرکردن خالیگاه شوروی را شروع کرد، اما مهره هایش به تناسب مدرنیسم امریکا وتغییرات رونما شده درافغانستان ساز گار نبود ند ونمی با شند.
از سوی دیگر، درپس بحران های ناشی از نهضت های خود گردان واستعمار زدا درمستعمرات، رهبر ان کاریزمه / فرهمند ظهور کردند وتوانستند که کشور های تازه استقلال گرفته ودرحال بحران را نظم وسامان بخشند. متاسفانه ، نه جهاد مخالف شوروی درافغانستان توانست رهبران سیاسی کاریزمه / فرهمند تولید نماید ونه جنگ امریکا علیه تروریسم توانست رهبران کاریزمه / فرهمند که خیر، حتا رهبران قابل تایید 10 در صد مردم را تولید نماید. بله ، کرزی وغنی ، مهره های که امریکا، انگلیس وپاکستان ، ساختند تا افغانستان بحران وتروریسم زده را مدیریت نمایند، توان اداره یک بخش داری / علاقداری را هم ندارند.
افزون برناتوانی کرزی- غنی درمدیریت جامعه بحرانی افغانستان ، پاکستان هم با کمک رسانی به تروریستان به توسعه وتعمیق بحران وتروریزه کردن افغانستان فزونی بخشید. فزونی بخشید نی که امریکا وانگلیس ازکنارآن سرسری گذ شتند. پس، می توانم بگویم که چهار عامل زیر باعث شکست دولت سازی درافغانستان شد ند: نخست، فقدان توان سیاسی واداری درکرزی وغنی وعبدالله؛ دوم، گذشته گرای نه آینده نگری شان ؛ سوم ، فعال ماندن کارخانه تروریست پروریی پاکستان وسرسری گذ شتن امریکا وانگلیس ازکنارآن ؛چهارم، غارت کمک های امریکاواروپا برای بازسازی اقتصادی ودولت سازی توسط حکومتی ها ازکرزی تاکنون ؛ کمک کرد به ایجاد فاصله میان مردم وحکومت ؛ وپاکستان وشاخه ریشواش یعنی طالبان ازفاصله یادشده بهره برداری خوب کردند که نماد آن جنگ وتروریسم جاری درافغانستان می باشد. ادامه دارد

Saturday 8 October 2016

نگاهی بدستاوردهای امریکا وحکومت دست نشانده اش در15 سال گذشته درافغانستان

ابراهیم ورسجی
هفدهم میزان 1395
دیروز، جمعه هفتم ماه اکتوبر برابر به شانزدهم ماه میزان، مردم افغانستان پانزدهمین سالروزجنگ امریکاعلیه تروریزم وبدنبال آن براندازی اداره وحشی- پاکستانی- عربستانی طالبان وتشکیل حکومت منحط کرزی توسط جورج دبلیو بوش ، رئیس جمهوروقت امریکاوتونی بلیرنخست وزیروقت انگلیس را پشت سرگذاشته وارد شانزدهمین سالروز آن ودومین سال وسومین هفته ازعمرحکومت غنی وعبدالله به حیث میراث داران تباه کاریی کرزی وتروریسم زاده ی سیاست های ضدملی او بودند.
واقعیت این است که ، درروزهفتم اکتوبر2001 ، جورج بوش، رئیس جمهورامریکا بخاطررویداد یازدهم سیپتامبر 2001 که درآن القاعده ، مهمان محترم طالبان وآی اِس آی مسئول شناخته شده بود،بنام جنگ علیه تروریسم به براندازی حکومت پاکستانی طالبان پرداخت.درپیوند با براندازی یاد شده ورویدادهای منوط به آن ، پرسش های مطرح شده است که هیچ کسی آماده ی پاسخ دهی به آن هانیست.مثلا، تروراحمد شاه مسعود، فرمانده جنگ علیه طالبان والقاعده وآی اِس آی ، درروز نهم سیپتامبر ورویداد یازدهم سیپتامبر یک روزبعد ازآن، پرسشی پاسخ طلبی می باشد که بدون آن بسیاری گره ها بازنمی شوند.
بهرحال ، برای اینکه نویشته به درازانکشد، تنها به بررسی دستاوردهای امریکا وهزینه های آن وخوش قسمتی های تفنگ داران جهادی وطالبانی چه ریش داروچه ریش تراش - دریشی پوش وبدقسمتی های مردم افغانستان می پردازم.خوب است که دراین راستا ، کوتاه گوی های ازکتاب های: بوش درجنگ،اوبامادرجنگ، جنگ های اشباح، فرورفتن درآشوب، طالبان،جنگ وجهانی سازی هم کرده شود.دراین راستا، کتاب جنگ اشباح، پروژه طالبان ومهره های آن چه ریشو وچه دریشی پوش را امریکای می داند.احمدرشید، درکتاب خود"طالبان" تذکرداده است که معاش ماهوارطالبان را سازمان اطلاعات مرکزی امریکا یا سیا ازطریق وزارت خزانه داری پاکستان پرداخت می کرد.
درزمینه، احمدرشید تنها نیست ؛ بی نظیربوتو ، نخست وزیر قبلی پاکستان درمصاحبه با لوموند فرانسوی درسال 2001 گفته بود:" پروژه طالبان را انگلیس طرح ریزی، امریکا مدیریت ، عربستان تمویل وارتش پاکستان اجرا کرد."درکتاب کلنتن تپس که درآن سخن های خاص کلنتن درج شده است، ازاوپرسا ن کردند که چرا علیه طالبان اقدام نکردید؟ گفته است که پاکستان به خصوص مشرف آماده همکاری نبود." من که درمارس 2000 سفرکلنتن به پاکستان وسخنرانی اش را ازطریق رسانه های دیداری وشنیداری کشورمیزبانش را دنبال کردم؛ واقعا، میزبان خود را توهین کرده بود. به این معناکه، طالبان بازی وطالبان پروریی ارتش پاکستان وجدان کمرنگ رئیس جمهورامریکا را تکان داده بود.
بهرصورت، درتوهین رهبران پاکستان ، کلنتن تنها نبود.به این خاطرکه، جورج بوش هم پاکستان هم طالبان ریشو هم طالبان ریش تراشیده ی خلیلزادی- کرزیی وفرماندهان جهادی مخالف طالبان را بی شمارتوهین کرد.مثلا، ژنرال خالد محمود، رئیس آی اِس آی یادرجریان رویداد یازدهم سیپتامبر یا بعدازآن مهمان سیا بود.درکتاب " جنگ وجهانی سازی، مایکل شوشودوفسکی، پروفیسور دانشگاه آتوای کانادا نوشته است که ژنرال محود به یکی ازعاملان رویداد یازدهم سیپتامبر، مبلغ دولک دالر پرداخت کرده بود.معلوم نبود که تیم بوش ازپرداخت محمود به بک عامل رویداد یازدم سیپتامبرآگاه بودند یانه؟ بهرحال، محمود به آرمی تاج معاون وزارت خارجه امریکا گفته بود که برمناطق قبایلی یا زادگاه طالبان ، حکومت پاکستان کنترول ندارند! یعنی پاکستان درباره طالبان همه کاره نیست.آرمی تاج به گونه ی توهین آمیزمحمود گفته بود که یا دربراندازی طالبان والقاعده ،پاکستان کمک می کند یا با بمبارد به عصر سنگ رانده می شود.این نخستین باربود که آقا ،غلام را واضح توهین می کرد.بله، توهین شده ها درپیش وپس ازرویداد یازدهم سیپتامبر نه کم که زیاد هم بودند!
بطورنمونه، درکتاب بوش درجنگ، نوشته باب وُد وارد، بوش فهیم را بچه ماچه سگ گفته است وهمین پسوندرادرباره چندشکم کته ی کله پوک دیگرهم تکرارکرده است.خلیلزاد درادامه سیاست طالبانی - افغانی آی اِس آی، برای بوش گفته بود که:" پشتون های مخالف طالبان می توانند که این گروه رابراندازند.ازاین رو، لازم نیست با فرماندهان مخالف طالبان معامله شود.وقتیکه بوش عصبانی می شود،به طالب خلیلزادمی گوید که چه شد نیروهای پشتون مخالف طالبان؟ " درواقع، بعدازروشن شدن دروغ گوی خلیلزاد، بوش دستو سازش با جبهه مخالف طالبان داده است.دستوری که عملی شد.
درباره ی چگونگی عملی شدن طرح براندازی حکومت وحشی طالبان توسط جورج بوش، طوریکه درکتاب "بوش درجنگ" آمده است، حکومت طالبان با دالر بیرون رانده شده است.واین مسئله را احمدرشید درکتاب" فرورفتن درآشوب" خوب بررسی کرده است.به این معناکه، اول قومندان های اتحاد شمال خریداری شدند وبعدا ازطریق آن ها طالبان خریداری وروانه کویته وپشاورشدند.ازاین رو، فرارملاعمردرپشت دوچرخه افسانه ی بیش نیست! ازهمه خنده داراینکه ، احمدرشید نوشته است که " قومندان های جهادی پشتون ازامریکا دالرگرفتند ودرپاکستان خانه خریدند وکاری هم نکردند." درباره این گونه قومندانچه ها، درکتاب جنگ اشباح آمده است که "دربدل سه میلیون دالر عربستان، سلاح های خو درا به طالبان تحویل دادند ورفتند به پاکستان تا آرام بخورند وبخوابند.
بهررو، درکتاب بوش درجنگ، نوشته شده است که " دربراندازی اداره ی طالبان، 70 میلیون دالرهزینه شده است که کمترین هزینه دراشغال یک کشورخارجی توسط امریکامی باشد." من که کتاب را خواندم وخوشحالی امریکا بخاطر اشغال ارزان قیمت افغانستان را؛بی درنگ خندیدم.به این خاطرکه، درافغانستان اگر 50 نفروطن فروش مانند کرزی ، فهیم وملاعمرو...باشد، هزاران نفردیگریافت می شوند که مخالف آن جنگ می کنند! بله، ضعف این گونه جنگنده هااین است که درسیاست می بازند به گونه ی بارها باخته اند واستعماربعدازهرجنگی نوکران خود را برشانه ی آن ها بارکرده است که نماد آن حکومت های دوست محمد خان، عبدالرحمن خان، نادرخان- هاشم خان - ملاعمرخان وکرزی خان می باشند!
بهرحال، برای من مسئله ی مهم اشغال ارزان قیمت افغانستان توسط جورج بوش وهزینه ی بیشتر ازهزار میلیون دالردرجهت تثبیت صندلی های لرزان ریاست جمهوری کرزی وغنی وعدم دولت سازی وبازسازی اقتصادی می باشد.بطورنمونه، درکتاب" اوبامادرجنگ"، ازهمان نویسنده ی بوش درجنگ، آمده است که اوباماباوجود تعهد ژنرال داوید پطرییوس به حزب جمهوری خواه که فرمانده جنگ بوش درعراق بود،دستورمی دهد که فرمانده جنگ افغانستان هم می باشد.پطرییوس درسال هفتم یاهشتم حکومت کرزی،به افغانستان رسیده ودریافته است که چیزی بنام ساختاردولتی وجود ندارد.
ازهمه خنده داراینکه، پطرییوس می گوید که درنبود ساختار، من تنها به دالر تکیه کردم.یعنی خرید واستخدام افراد برای انجام کارها.مسئله ی که نهایت شکست امریکا درافغانستان را نشان می دهد.جالب این است که، ژنرال رابرت گیتس، وزیردافع امریکا هم درکتاب خود" وظیفه" اعتراف کرده است که ما " کسانی رادرافغانستان به قدرت رساندیم که هیچ شخصیتی نزدمردم افغانستان نداشتند وهمین مسئله مشکل عمده ی امریکا دراین کشورمی باشد.گیتس همچنان می گوید که من وهیلاری کلنتن بارها به سیا گفتیم که این بی شخصیت ها را بی شخصیت ترنکنید وفرماندهان سیابه گفته های ما توجه نکردند." درواقع، همان بی وجهی ها می باشد که حکومت کرزی وغنی را مردم افغانستان تنها از حکومت طالبان برترمی دانند.یعنی اگرخطرتروریسم طالبان نباشد، مردم عصبانی دریک ساعت حکومت دست ساخت جان کری برای غنی- عبدالله را نابود می کنند! حکومتی که نتوانست جزوی ترین کاری دردوسال ودوهفته درجهت بهبود امرحکومت داری ووضع اقتصادی مردم افغانستان انجام دهد.
دراین راستا ، خوب است که ازسه سال بدین سو، کنگره امریکا متوجه شده است که دولت سازی وبازسازی اقتصادی درافغانستان صورت نگرفته وتروریسم هم دراین کشورشاخ ودم کشیده است.ازاین رو، کمیته بررسی کمک هارا بنام سیگارساخته است ؛ وسیگارهم بررسی کرده است که امریکا بهوده درافغانستان پول های کلان هزینه کرده است! مثلا، پیشتر ، سیگار ازمیلیون هادالر پرداخت به معلمان ومکتب های خیالی درحکومت کرزی پرداه بداشت واکنون ازپرداخته به سربازان خیالی درحکومت غنی وعبدالله درادامه ی بدکاریی کرزی پرده برداشته است.روشن است که ، جنگ های بی نتیجه هلمند، سیگاررا وادارکرد که برررسی ونشان دهد که برای 220 هزار سرباز وپولیس درافغانستان پول پرداخته شده است.شماری که دروغ است.درحقیقت ، معلمان ومکتب های خیالی وسربازان خیالی ودیگرنهاد های خیالی امریکارا متوجه ساخته است درافغانستان آب به آونگ کوبیده است.
بطورنمونه، جمع آوری وبرآوردی که من کرده ودریک فراخوان پخش کرده ام که درصفحه فسبکم ووبلاک های اندیشه واومانیسم دردست رس می باشد.جمعا، مقدارکمک های امریکا در15 سال گذشته را 120 هزارمیلیون دالروکمک های دیگرکشورهارا درهمین مدت، 20 میلیارد گرفته ام. درگردهمای بروکسیل، کمک امریکابرای افغانستان 114میلیارد و930 میلیون دالر اعلام شد که من آن را 115 میلیارد گرفتم.معلوم است که از 115 ملیارد دالر کمک امریکا 68 میلیارد دالرآن برای اردو وپولیس صورت گرفته است وبقیه دردیگربخش ها.جالب این است که ، شش میلیارد وهشت صد میلیون دالر برای مبارزه علیه موادمخدرکمک صورت گرفته است واثرآن این است افغانستان 77 % مواد مخدرجهان را تولید می کند.دربخش دفاعی هم که 68میلایارد دالرهزینه شده است، دستاورد آن شاخ کشیدن تروریستان، جنگ های هلمند وکندز وفرماندهی ضعیف نیروهای دفاعی می باشد.
با توجه به کمک های یاد شده ، معلوم است کمک ها درهردو بخش باز سازی ونیروهای دفاعی توسط حکومتی های کرزی غارت شده است وبرخی غارتگران کرزی درکنارغنی وعبدالله هم حضوردارند.بادرنظرداشت کمک های بزرگ یاد شده وویران ماندن سرک های کابل، سیلوی کابل، کاخ دارالامان وتونل سالنگ، داوری را به مردم به خصوص آگاهان افغانستان می سپارم تا فیصله کنند که چه گفته شد؟ چه پرداخته شد وچه کرده شد! اگر کرزی وغنی تکیه برچند هتل وسالون عروسی وچند ساختمان غیر منهدسی ای ساخته شده درکابل نمایند، برای آن ها محترمانه می گویم که این هتل ها وساختمان های غیر مهندسی ساخته شده، به شمول ساختمان های حکومتی های فاسد درشیرپور که کابلی ها آن را چورپورنامیده اند، زاده ی درآمدهای هیروئین ، خود فروشی ووطن فروشی وغصب زمین های دولت ومردم می باشد نه خدمت شما.

Friday 7 October 2016

تحلیل کوتاه درباره رفتن کرزی درگردهمای روز شهادت استاد ربانی وواکنش های زاده ی آن

ابراهیم ورسجی
افغانستان تنها کشوری درجهان استعمارزده می باشد که بیشترین سیاست کاران وطن فروش وبی شخصیت ازگونه ی کرزی داشت ودارد.چون این وطن فروشان بخاطروطن فروش بودن شان درمیان مردم بی حیثیت می باشند، گه گاهی شعارها علیه باداران خود سرمی دهند تا خود را همنوابامردم نشان دهند.کاری که کرزی دیروز وامروز علیه بادارش یعنی امریکا کرد ومی کند.افزون برخصلت بی شرمانه ی وطن فروشان افغان ازگونه ی کرزی که خود کرزی دراین عرصه بسیار افسارکنده است؛ برای من ، عضو طالبان ونوکرآی اِس آی بودن کرزی دارای اهمیت فزاینده می باشد.مسئله ی که لازم است کمی درباره اش واکاوی شود تا سیه روی شود/ هرکه دراوغش باشد!
خوب است که درباره طالبان وعضویت کرزی درگروه یاد شده وخدمات خلیلزاد ودیگر قبیله فکران درجهت پیشرفت آن ها، کتاب های زیادی به بازارآمده است. مثلا، کتاب جنگ اشباح وچند نوشته دیگر، بیان می دارد که آی اِس آی به خلیلزاد ، کرزی وهم قطاران شان دستورداده بود که درلندن وواشنگتن چنان کارکنند که امریکا وانگلیس با جبهه متحد مخالف طالبان کنارنیاید ؛ واین هاهم بسیارخوب آن کاررا کردند.دربخشی ازهمان کتاب، آمده است که خلیلزاد به امریکای ها می گوید که طالبان بهترین گزینه برای نظم دهی افغانستان می باشند؛ وکرزی درآغازپروژه ی طالبان، هم 50 هزاردالر می دهد هم دیپوهای اسلحه را برای شان معرفی می کند تابه پاکستان انتقال دهند.اصل پروژه طالبان هم این است که دوکاررا بکند: فارسی زبان ها را ازقدرت براندازند واسلحه ی ذخیره شد درافغانستان را به دیپوهای ارتش پاکستان انتقال دهند.درهمان کتاب جنگ اشباح، نوشته شده است که از1979 تا 1989، برابر به 36 تا 46 میلیارد دالراسلحه وارد افغانستان شده است وباید جمع آوری ودردیپوهای ارتش پاکستان ذخیره شود.
درکتاب فرورفتن درآشوب، نوشته احمد رشید آمده است که کرزی توسط ملاعمر، نماینده ی طالبان درسازمان ملل معرفی شده بود که باید تاییدیه وزارت خارجه پاکستان را می گرفت.کرزی هم خط ملاعمررا گرفته به وزارت خارجه می رود تا تاییدیه بادارخود را بگیرد.چون حکیم مجاهد،عضوکنونی شورای باصطلاح صلح قبلا درآن مقام توسط وزارت خارجه پاکستان معرفی شده بود، کرزی خالی برگشته به منزل احمد رشید رفته مسئله را یاد آوری ورشید هم ازقول اونوشته است.احمدرشید درکتاب خود زیرعنوان"طالبان" ، نوشته است که معاش های ماهوار طالبان را سازمان اطلاعات مرکزی امریکا / سیا ازطریق وزارت خزانه داری پاکستان می پرداخت.احمد رشید اعتراف کرده است که ژنرال مشرف مرا تهدید کرد که طالب طالب بازی نکن!
دربرهه دوم پروژه طالبان سازی هم که کرزی توسط سیا وپرویزمشرف با استفاده از حماقت وشکم پرستی فهیم ودسته ای خود فروشش ارگ نشین شد،نتیجه این شد که طالبان ریشوبه کویته نقل داده شدند وطالبان دریشی پوش وزیر ودبیر ساخته شدند واستاد ربانی هم شهید کرده شد.افزون برآن، دست های پشت وروی میدان؛ برای اینکه مردم غیر پشتون را فریب داده باشند،به کرزی جیلک شمال را پوشاندند واین وطن فروش هم چنان احمق است که گمان کرده بود که با واسکت جنوب وجیلک شمال می شود ملت ساخت.چه ملت سازی ساده واحمقانه ی !!! اکنون که دشمنی های قومی را حکومت کرزی واطرافیان غنی به اوج رسانده اند،سه پروژه ی دیگر روی دست است:نخست، ستایش ازطالبان که کرزی درزمینه پیشگام شده است؛ دوم، انتقال تروریسم پاکستانی دوطرف مرزی دیورند به شمال وانتقال آن به آسیای مرکزی حتا تا جنوب روسیه؛ سوم،ریسایکل کردن وآوردن حکمتیاربه کابل. رویدادی که ازنهایت درماندگی حکومت غنی وعبدالله حکایت می کند!
درپیوند به رفتن کرزی به خیمه باصطلاح لویه جرگه یا گردهمای بزرگ که به مناسبت شهادت استاد ربانی برگزار شده بود،معلوم است این شیاد ووطن فروش مهمان ناخوانده بوده است .به این خاطرکه،هم در شهادت استاد ربانی ملوث است هم چند روز قبل از روز شهادت آن شهید به ستایش طالبان پرداخته بود.فکر می کنم که جمعیتی ها حساب شده اورا دعوت نکرده بودند که عده بی احترامی به او نکنند.کرزی که دربی حیای افسار کنده است ؛بدون دعوت وارد خیمه شد وخواست سخنرانی هم کند که واکنش تولید کرد.ازنظرمن،اصل پروژه کرزی وستون پنجم دردستگاه حکومت تولید نفاق قومی درجهت منافع پاکستان می باشد؛ ازاین رو،درروز شهید ،دوکاررا کردند:هم کرزی واکنش منفی در خیمه گردهمای بزرگ تولید کرد،هم اتمر مشاور امنیتی غنی بیانیه ی به حمایت ازکرزی بیرون داد که سازش به وظیفه اش نداشت.ازسوی دیگر،بیانیه اتمرواکنش شدید جمعیت اسلامی را درپی داشت.ازهمه خنده دار اینکه یک متعصب دیگر ازدفترغنی بنام پوپل به حمایت ازموضع اتمر بیانیه بیرون داد.بیانیه های که غیر از نفاق قومی دستاورد دیگری ندارند.